تریاک همچنان پرمصرفترین مخدر ایران/ با ژیان دنبال بنز قاچاقچیان مواد رفتهایم
اعتیاد و مواد مخدر، موضوعات تازهای نیستند، به دیروز و امروز مربوط نمیشوند و در مرزهای خاصی هم محدود نیستند، در هر زمان و مکانی هم به طریقی برای مبارزه با آن اقداماتی شده است؛ اما مساله اینجاست که هرچه مبارزه و مقابله با آنها بیشتر شده، مواد مخدر هم ابعاد گستردهتر و پیچیدهتری به خودش گرفته است.
چرا تلاشهایی که در این راه صورت گرفته نتیجهبخش نبوده است؟ چرا حتی آمار دقیقی از تعداد معتادان وجود ندارد؟ نهادهای مسئول تاکنون چه کارهایی انجام دادهاند و اصلا نهادهای مسئول چقدر مسئولند؟
در میزگردی که در خبرآنلاین درباره اعتیاد و مواد مخدر برگزار کردیم، دکتر محمدباقر صابری زفرقندی، مدیرکل سابق درمان و حمایتهای اجتماعی ستاد مبارزه با مواد مخدر، روانپزشک و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران و همچنین دکتر سیدهادی معتمدی، آسیبشناس، روانپزشک و عضو هیات علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی حضور داشتند.
مشروح این میزگرد را میخوانید:
دکتر صابری، چرا آماری که درباره تعداد معتادان منتشر میشود تا این اندازه با هم تفاوت دارد؟ واقعا ما چقدر معتاد داریم؟
صابری: اول باید ببینیم هدف از آمارگیری چیست؟ آیا داشتن صرف آمار یا دانستن تعداد معتادان کمکی به ما در روند برنامه ریزی می کند؟ شاید این هم یک خطای غیرقابل جبران باشد که ما ذهنمان درگیر این شده است که مدام بخواهیم بدانیم چند نفر معتادند. برآورد تعداد معتادان با انجام مطالعات ملی در فواصل هر پنج یا ده سال مفید است اما توقف در دانستن تعداد نفر خیلی به ما کمک نمیکند و آنچه مهم است روند مصرف مواد در کشور است که آیا از مصرف کمخطر به سمت پرخطر میرود یا برعکس؟ سن شیوع به سمت سنین پایین در حال حرکت است؟ رفتارهای پرخطر همراه با اعتیاد بیشتر شده است یا کمتر؟ شدت مصرف و الگوی مصرف به چه شکلی است؟ اینها موضوعاتی است که نباید در مطالعات ما مغفول بماند. فارغ از این موضوع، باید بگویم در عین حال مطالعات متعددی راجع به عدد و رقم مربوط به معتادان انجام شده است. به عنوان مثال یک مطالعه شیوع شناسی در دهه ۳۰ از جمعیت ۱۴ میلیونی آن زمان انجام شده که بر اساس آن مطالعه تعداد معتادین نزدیک به یک میلیون و پانصدهزار نفر اعلام شده است. در سالهای ۷۸ و ۸۶ نیز مطالعه بررسی سریع وضعیت اعتیاد انجام شده که بر اساس آن مطالعات نیز تعداد معتادان بین یک میلیون و دویست هزار نفر تا دو میلیون نفر متفاوت بوده است. سال ۱۳۸۲ نیز وزارت بهداشت مطالعه شیوع شناسی را انجام داد که نزدیک به سه میلیون و هفتصد هزار نفر آمار اعتیاد کشور بود. خوشبختانه نتایج مطالعات ذکر شده منتشر شده و در بسیاری از مقالات علمی نیز به آنها اشاره شده است. اخیرا یعنی در سالهای ۹۰ و ۹۱ هم با توجه به آنچه در مصاحبه برخی از مسوولین محترم دبیرخانه ستاد از طریق رسانه های عمومی منعکس شده دفتر مربوطه در دبیرخانه ستاد مبارزه با مواد مخدر دو مطالعه شیوع شناسی انجام داده که اعداد این دو مطالعه ظاهرا متفاوت بوده و آنچه رسما و به صورت رسانه ای اعلام شده حدود یک میلیون و ۳۵۰ هزار نفر بوده است. تا این تاریخ دسترسی به منبع منتشرشده ارقام فوق حداقل برای من میسر نشده که امیدواریم با انتشار رسمی و به روش مورد تایید از نظر علمی دسترسی به اینگونه مطالعات هم فراهم شود. بدیهی است که درصورت انتشار علمی نتایج مطالعات در کنار استفاده از آن توسط محققین امکان ارزیابی و تجزیه و تحلیل مطالعات از نظر روش شناسی و اعتبار یافته ها فراهم می شود. اتفاقی که برای مطالعه سال ۸۶ پیش آمد و موافقین و مخالفین آن مطالعه توانستند نظراتشان را اعلام کنند و تا امروز هم محققین و مراکز تحقیقاتی به آن آمار که مربوط به سال ۸۶ است استناد می کنند.
یعنی دهه ۳۰ یک میلیون و ۵۰۰هزار نفر معتاد بودهاند و اخیرا یک میلیون و ۳۰۰ هزار نفر؟
صابری: این برمیگردد به روش مطالعه. من فکر میکنم مطالعه دهه ۳۰، مطالعه شیوع شناسی در جمعیت عمومی بوده است. اتفاقا زمان مطالعه همزمان با دورانی بوده که آزادسازی مواد وجود داشته، تریاک در کشور کشت میشده و دسترسی به مواد به آسانی مقدور بوده است. ولی در مطالعات اخیر خصوصا مطالعه سال ۸۶ بیشتر معتادان مشکلدار سرشماری شدهاند. از روش شناسی مطالعات سالهای ۹۰ و ۹۱ هم اطلاعی در دست نیست که بشود در مورد آن قضاوت کرد. به عبارتی یک تفسیر از این اختلاف این است که در آن زمان تعدادی از جمعیت عمومی که نزدیک به هفت درصد می شود مصرف مواد داشتهاند و در حال حاضر ارقام اعلام شده مربوط به معتادانی است که مشکل دار شده اند و نه جمعیتی که مصرف کننده هستند ولی هنوز دچار مشکل نشده اند. در عرف مطالعات و منطق آمار این تعداد معتاد مشکلدار در ضریبی ضرب میشود و عدد واقعی به دست میآید.
منظورتان از معتاد مشکلدار چیست؟
صابری: افرادی که مواد مخدر مصرف میکنند بسته به این که در چه مرحلهای از مصرف باشند شامل چند گروه میشوند. عدهای از آنها در مرحلهای هستند که اصطلاحا به آن مرحله پیشتامل گفته میشود یعنی افراد مصرف مواد را دارند، با این حال هیچ اختلال عملکردی هم در آنها ایجاد نشده است. به عبارتی این افراد از مصرف مواد ناراضی نیستند و حتی از مصرف موادشان لذت میبرند بنابراین انگیزهای هم برای درمان ندارند. حسب نظر کارشناسان بخش عظیمی از مصرفکنندگان مواد مخدر در دنیا در این مرحله هستند. یعنی اعتیاد و جامعه معتادان هر سرزمین مانند کوه یخی است که بخش عظیمی از آن در زیر آب پنهان است و ما آن را نمیبینیم. گروه دوم کسانی هستند که به مرحله تامل میرسند یعنی احساس میکنند این موضوع دارد برای آنها مشکل ایجاد میکند و باید به فکر چاره باشند. این گروه هم قابل توجه هستند ولی الزاما برای درمان مراجعه نمیکنند. گروه بعدی افرادی هستند که به مرحله تصمیمگیری رسیده اند یعنی تصمیم گرفته اند برای درمان اعتیادشان اقدامی بکنند. متاسفانه درصد کوچکی از جمعیت معتاد هر کشوری به مرحله تصمیمگیری میرسند. بعضی از کارشناسان معتقدند کمتر از ۲۰ درصد از کل معتادان هر جامعه ای به این مرحله میرسند. در این مرحله افراد در حال تصمیم گیری هستند که برای درمان مراجعه کنند یا نکنند. از بین این گروه هم تعداد کمتری از افراد به مراکز درمانی مراجعه میکنند که کمتر از ۱۰ درصد این گروه را شامل میشود و باز آنهایی که درمان را ادامه میدهند درصد کمتری هستند و کسانی که در درمان میمانند هم تعداد بسیار کمتری هستند یعنی درصد کمی از مصرف کنندگان مواد در هر جامعه ای به مرحله ای از مشکلات فردی، اجتماعی و اقتصادی می رسند که برای درمان مراجعه کنند یا در درمان باقی بمانند؛ به این معتادان معتادین مشکل دار می گویند. به عبارت دقیق تر معتادینی را که در جامعه می بینیم که به مراکز درمانی مراجعه می کنند قلهای کوچک از کوه یخ هستند. بیشترین افراد کسانی هستند که مصرف میکنند اما اختلال عملکردی نداشته و انگیزهای برای درمان ندارند و البته دسترسی به آمار این افراد بسیار سخت است و کار راحتی نیست. اگر بپذییم که گروه معتادین مشکلدار به گروهی گفته میشود که به مرحلهای رسیدهاند که تصمیم میگیرند برای درمان مراجعه کنند بنابراین آمارهایی که در این رابطه ارائه شده مخصوصا موردی که در سال ۸۶ درباره وضعیت معتادان بوده، آنهایی بوده اند که عمدتا از مراجعه محققین به زندان، کلینیکهای ترک اعتیاد و نیروی انتظامی به دست آمده و شامل آمار معتادان مشکلدار بوده است.
از آمار معتادان مشکلدار میتوان به طور تقریبی تعداد کل معتادان را به دست آورد؟
صابری: این آمار با توجه به شرایط هر کشوری باید در عددی ضرب شود تا تخمین زده شود که تعداد کل معتادان چقدر است. این ضریب در کشور ما هنوز تعریف نشده است یا لااقل من از آن اطلاعی ندارم. گاهی اختلاف نظرهایی که درمورد تناقض در آمار اعتیاد وجود دارد از این منظر قابل تفسیر است.
دکتر معتمدی، نظر شما راجع به این که آماری از معتادان وجود ندارد چیست؟ این کار میتواند روند مقابله را دچار مشکل کند؟
معتمدی: در بعضی موارد مانند اعتیاد و فحشا و آسیبهای اجتماعی این مشکل آمار وجود دارد. چه کسی حاضر است بگوید من در قاچاق دخیلم؟ در فحشا دخیلم یا روابط خلاف عرف و خارج از محیط خانواده دارم؟ چه کسی میگوید من رشوه میگیرم یا کودکآزاری و همسرآزاری میکنم؟ اعتیاد هم موردی مانند اینهاست و در آمار آنها شاید نتوان خیلی دقیق بود. مشکل بحث آسیبهای اجتماعی طیف گستردهای را در بر میگیرد مخصوصا این که در کشور ما به هر چیزی به چشم جرم نگاه میشود. این مساله منجر به فریبکاری میشود. وقتی نگاه اینطور باشد که همه متهم و مجرمند مگر این که خلافش ثابت میشود همه آن را انکار میکنند اما اگر به این صورت باشد که فرد بگوید من معتادم و به کمک احتیاج دارم و به او برای درمان کمک شود، تعداد زیادی از افراد به اعتیادشان اعتراف میکنند. با همه اینها که این آمار شاید چندان معتبر نباشد، اما باید به این آمار که از سوی مراکز رسمی منتشر میشود اعتماد کرد و بر اساس آنها صحبت کرد چون اگر اینطور باشد که هرکس بر اساس نظر خودش بخواهد آمار ارائه کند آسیبهای بسیار بیشتری در پی خواهد داشت. آمار در موضوع آسیبهای اجتماعی باید با احتیاط منتشر شود. اتکا به آمار محدود اما درستتر بهتر است از آماری که دستکاری شده باشد و ازسوی افراد غیرکارشناس و با انگیزههای مختلف مطرح شود. درنهایت این که مجبوریم به این آمار استناد کنیم چون بر اساس گفتههای شخصی افراد ممکن است تصمیمگیریها و بودجهبندیهای نادرستی صورت بگیرد.
یکی دو هفته پیش مناظرهای درباره موضوع مواد مخدر پخش شد. نظرتان راجع به رسانهای کردن این موضوعات چیست؟ اینگونه اطلاع رسانی ها باید به چه سبک و سیاقی باشد که تاثیر بیشتری داشته باشد؟
صابری: وقتی مناظره میگذاریم یعنی قرار است موضوعی را به چالش بکشانیم. ایرادی که من به این گونه مناظرها وارد میدانم این است که هدف مشخصی را دنبال نمی کنند، البته برای همین مقدار هم شاید لازم باشد که از صدا و سیما و مسوولین برگزارکننده آن تشکر کرد ولی این سوالی که مطرح شد مبنی بر اینکه آیا با مقا بله با عرضه مواد موافقید یا با برنامه های کاهش تقاضا به نظر از اساس غلط بود چرا که پاسخ به این سوال در فرایند طولانی مبارزه با مواد مخدر روشن شده و به میزان زیادی در دنیا حل شده است. همه میدانند برنامه های کاهش تقاضا در کنار مقابله با عرضه اثربخشی دارد. اغلب کشورها ازجمله ایران نگاه تک بعدی به مواد مخدر را تجربه کرده و ناکارآمدی آن را درک کرده اند. در کشور خودمان از آزادسازی مطلق مواد تا سخت گیریهای شدید با معتادین و قاچاقچیان مواد را شاهد بوده ایم. با طرح این سوالدوستان عزیزی هم که به مناظره دعوت شده بودند به نوعی همه مدعی بودند و معلوم نبود چه کسی قرار است پاسخگو باشد در حالی که باید از افرادی که از نهادها و دستگاههای مختلف آمده بودند پرسیده میشد که دستگاه شما چه وظایفی داشته، چه کارهایی انجام داده و اگر کارهایی انجام دادهاید چرا در چنین وضعیتی هستیم.
معتمدی: به نظر من در مورد مناظره در اصل قضیه که افراد باید بنشینند و بارش افکار و نظریات داشته باشند شکی نیست اما این که همه موضوعات مورد مناظره را بتوان در یک برنامه خاص مطرح کرد کار درستی نیست و باید هر چیزی را در جای خودش به مناظره بگذاریم. جای بحث مناظره آسیبهای اجتماعی در شبکههای عمومی نیست بلکه شبکههای خاصتری مانند شبکه چهار برای این کار مناسبترند. این کار ممکن است برای مردم اضطراب و تشویش ایجاد کند و باید این بحثها به صورت علمی باشد نه این که نظر شخصی افراد مطرح شود. باید به خانوادهها و افراد آموزشهای لازم داده شود اما نه این که در مواردی که نمیتوانند کاری انجام دهند آنها را دخیل کرد و باعث نگرانی آنها شد.
نظرتان در مورد آمارهای ارایه شده در برنامه مناظره چیست؟
صابری: به طور کلی من نمیدانم چه لزومی به رسانهای کردن آمار وجود دارد؟ در این که باید آمار داشته باشیم اصلا شکی نیست، در این که باید کارشناسان و برنامهریزان به این آمار دسترسی داشته باشند و وضعیت جامعه را بشناسند هم شکی نیست اما سوال اینجاست که چرا باید آن را رسانهای کرد و مثلا مناظرهای گذاشت که همه مردم نشستهاند و آن را میبینند که نه تنها برایشان فایدهای ندارد بلکه ذهن آنها را مشوش و نگران میکند. به نظر من رسانهای کردن آمارهای آسیبهای اجتماعی کار درستی نیست چرا که ممکن است باعث قبح زدایی از آن شود. در آموزه های دینی ما نیز به این مهم توجه شده است که اشاعه فحشا و منکرات از انجام خود عمل مستلزم مجازات های بیشتری است. البته این موضوع منافاتی با این ندارد که مسئولان ذی ربط باید آن را بدانند و البته در قبال وضعیت جامعه پاسخگو هم باشند. اصولا، این گونه آمارها را باید در قالب مقالات علمی منتشر کرد که مخاطبان خاص خودش را دارد و در مجلاتی چاپ میشود که میتوان به آنها استناد کرد. در کشور ما متاسفانه مقالات آکادمیک و علمی درباره موضوعات اجتماعی بسیار کمتر از اظهارنظرهای غیرکارشناسی و در رسانه های عمومی است و این برمی گردد به دیدگاه برخی از مدیران که به دلیل ناآشنایی با فلسفه و ضرورت کارهای علمی از بیخ و بن با تحقیقات و کار علمی مخالفند و آمار و ارقام را زمانی می پسندند که به زبان خودشان در رسانه های عمومی منتشر شود فارغ از آسیب هایی که بیان اینگونه معضلات و آمارها به مردم می تواند وارد کند.
معتمدی: موضوعات باید اول در بین خواص و کارشناسان آن قضیه پخته شود و جریان پیدا کند و سپس که دولت و بخش خصوصی آماده شدند و زیرساختهایش درست شد آرام آرام آن را به صورت پایلوت در جاهای مختلف اجرا کرد و به طور کلیتر درآورد. به نظر من به جای این که بنشینیم درباره این موضوعات در مقابل چشم همه مردم صحبت کنیم باید بحث کارشناسی انجام شود و مسائل ریشهیابی شوند مثلا این که باید پرسیده شود چرا الگوی مصرف جوانان ما در حال تغییر است.
به موضوع تغییر مصرف اشاره شد، این تغییر مصرف ناشی از چیست؟ خبرهایی که درباره افزایش مصرف هرویین به جای شیشه منتشر میشود درست است؟ الگوی مصرف تغییر کرده است؟
صابری: برخلاف ادعاهایی که در جامعه مطرح می شود و همچنانکه گفته شد دلیل رسانه ای کردن آن را نیز متوجه نشده ام همچنان تریاک و خانواده آن در ایران در رده اول مصرف است و شیشه با فاصله زیادی در جایگاه بعدی قرار گرفته است. شیشه به دلیل این که عوارض بسیار جدی و پرسروصدایی دارد و بیشتر قشر جوان به آن گرایش پیدا میکنند و آسیبهایش بیشتر است بیشتر مورد توجه قرار گرفته اما خوشبختانه در کشور ما هنوز به راس نرسیده است. این موضوع هم که شیشه کم شده و هرویین زیاده شده باشد را به جز در یکی دو مصاحبه جایی به طور مستند ندیدم. اما مساله اینجاست که باید بگوییم کم یا زیاد شدن کدامیک از آنها به نفع جامعه است؟ از کدامیک از اینها باید نگران شد؟ وقتی یک خبر را بدون هیچ توضیحی تیتر می کنیم ذهن مردم را به هم می ریزیم. باید توجه داشت نظام قاچاق مواد یک نظام پویاست و قطعا آنها توانمندتراز ما وارد کار شدهاند، حمایتهای مالی، علمی و اقتصادی بهتری از ما دارند و اگر اینطور نبود در دنیا قاچاق مواد مخدر بعد از قاچاق اسلحه رده دوم را نمیگرفت. روند مصرف مواد تابع شرایط بسیاری است؛ کسانی که یک روز ادعا می کنند هرویین از شیشه پیشی گرفته و روز دیگر عکس آن را می گویند حرفشان مبتنی بر شواهد علمی تایید شده نیست. حداکثر در محیط کاری و بنابر اطلاعاتی است که از برخی مراکز به آنها می رسد. برای ارائه پاسخ علمی به چرایی این گونه تغییرات در مصرف مواد از مدتها قبل در وزارت بهداشت و بعدها در اداره کل درمان ستاد درصدد راه اندازی شبکه ای تحت عنوان شبکه هشدار مواد مخدر بودیم تا میزان این گونه تغییرات در مصرف مواد و علت های احتمالی آن را بدانیم، مطالعات اولیه آن نیز انجام شد که امیدواریم به دست فراموشی سپرده نشود و با استقرار این نظام تمامی تغییرات احتمالی در ورود و مصرف موارد رصد شود.
دکتر معتمدی و دکتر صابری زفرقندی
چرا روند مصرف شیشه افزایشی است؟ با این که در گذشته اگر هم کسانی در کشور ما میخواستهاند به سراغ مواد مخدر بروند از تریاک استفاده میکردند حالا به دنبال این هستند که به دنبال مخدری مانند شیشه بروند که عوارض بسیار شدیدی دارد؟
معتمدی: ما در بحث هرم جمعیتی تغییر ساختار داریم. تریاک بیشتر بین پیرها رواج داشته و همانطور که در سالهای قبل از انقلاب هم مشاهده میشد بیشتر به عنوان مسکن استفاده میشد که دردشان کاهش پیدا کند. در دوره بعد از آن وارد جنگ شدیم و این مسائل در حاشیه قرار گرفت و توجه چندانی به آنها نمیشد. پس از آن دچار رشد بیرویه جمعیت شدیم و مواجه شدیم با بسیاری از جوانهایی که هیچ امکاناتی برای آنها وجود ندارد و به دلیل این که هم شغلی ندارند و هم مشکلات اقتصادی بسیاری دارند حاضر به ازدواج کردن هم نیستند. پس الان جوانهای مضطربی داریم که نه خانواده و نه جامعه کمکی به آنها نمیکند و همه چیز برایشان سخت شده، هیجانهایشان آمده پایین و در آپارتمانهای کوچک امکان هیچ تحرکی هم ندارند و میروند به دنبال مادهای که به آنها هیجان بدهد مانند قرص و شیشه. در عین حال که باید هشدار بدهم سیگار و قلیان به وجود آورنده تمام این اعتیادها هستند در حالی که مغازههایی دیده میشود که رسما مجوز فروش دارند و قبح آنها روز به روز در جامعه بیشتر در حال ریخته شدن است. اگر از من بپرسید میگویم خطرناکترین ماده افیونی در جامعه ما اکنون سیگار و قلیان است چراکه موادی مانند شیشه پیگیری دولتی دارد اما این مواد حتی در حال تشویق شدن هم هستند.
جوانها در مقابل این که گفته شود سیگار و قلیان مصرف نکنید میگویند اگر این کارها را هم نکنیم پس دیگر چکار کنیم؟ چه جوابی میشود به آنها داد؟
معتمدی: اگر در کنار هر وزارتخانهای چند آسیبشناس اجتماعی گذاشته شود میتوانند پیشنهادهای جایگزین بهتری بدهند که به جای این کارها چه کارهایی میشود کرد. ضمن این که از نقش سازمانهای مردمنهاد هم نباید غافل شد که چارهاندیشی کنند که برای کاهش آسیبهای اجتماعی چه کارهایی میشود کرد؛ مثلا این که طرحی برده شود که استفاده از باشگاههای ورزشی یا فرهنگی را رایگان کنند یا اقداماتی از این قبیل. خود جوانها را هم باید مشارکت داد و از آنها پرسیده شود که چه راهکارهای جایگزینی به نظرشان میرسد که انجام شود تا از این قبیل آسیبها در امان بمانند. مشکل در اینجاست که ما هنوز این اراده را پیدا نکردهایم که باید این مشکلات کم شود. الان درباره انرژی هستهای که مخالفت بسیاری از کشورها را هم دارد چون اراده کردهایم و چون کار را به دست کارشناسها دادهایم مشکل حل میشود اما در موضوع آسیبهای اجتماعی، هم ارادهمان به آن شدت نیست و هم کار را به دست افراد کارشناس نمیدهیم. کسانی که سالهای بسیاری درس این موضوعات را خواندهاند و تحقیقاتی هم داشتهاند اصلا مورد نظرخواهی واقع نمیشوند که چه کاری را باید انجام داد یا انجام نداد.
به نظر میرسد در کنار انجام اقداماتی برای کاهش تقاضا، باید کارهایی برای کاهش عرضه هم انجام شود. در شرایط کنونی میبینیم این مواد به سادگی در دسترس هستند.
صابری: بله، ایده ال است اگر مواد به راحتی در دسترس باشد اما مردم مصرف نکنند؛ ولی واقعیت این است که به هر حال نوجوان و جوان حسهای هیجانطلبی و کنجکاوی دارند و وقتی به راحتی این مواد در دسترسشان باشد ممکن است وسوسه شوند که استفاده کنند بنابراین مقابله با عرضه بسیار مهم است.
در مقابله با عرضه دیده میشود که گاهی مجازاتهای سنگینی مانند اعدام هم انجام میشود اما باز هم افراد به این کار مبادرت میکنند. سوالی که پیش میآید این است که واقعا این مجازاتها بیاثرند؟
صابری: در چرایی گرایش افراد به سمت قاچاق مواد مخدر نمیتوان از کنار مشکلات اقتصادی و فقر و بیکاری به سادگی گذشت. وقتی زیرساختهای تحصیلی، اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی درست نباشد باید انتظار داشته باشیم که یکی از عوارض آن افزایش حاشیهنشینی باشد که زاینده آسیبهای اجتماعی مانند خرید و فروش مواد مخدر است.
معتمدی: ما دو سیستم داریم؛ یکی سیستم مواد مخدر و دیگری سیستم ضد مواد مخدر. اولی شامل قاچاقچی، توزیعکننده و مصرف کننده میشود و سیستم ضداعتیاد شامل پزشکان، نیروی انتظامی و کارمندان دولت. مساله اینجاست که در سیستم مواد مخدر تمام کارها به سادگی پیش میرود به عنوان مثال یک نامه میزنند که این محموله هرویین از اینجا به آنجا فرستاده شود در حالی که در سیستم ضداعتیاد وقتی بخواهند حتی یک ماشین بگیرند که سر این قرار بروند چند نامه طولانی به چند نفر باید فرستاده شود و ساعات اداری و روزهای تعطیل و موارد اینچنینی هم پیش میآید؛ در نتیجه میبینیم که آنها جلوتر هستند. حتی مقدار پولی که افراد در هر کدام از این دو سیستم میگیرند تفاوتهای فاحشی دارد به طوری که میبینیم این همه شهید میدهیم در راه مبارزه با مواد مخدر اما باز هم سودهای کلانی که در آن سو وجود دارد باعث میشود مبارزه با این مقوله همچنان ادامهدار و طولانی باشد.
صابری: وقتی میآییم به نادرست بحث اعتیاد را سادهسازی میکنیم و گفته میشود که چون جنگ و تحریم را اداره کردهایم پس میتوانیم به راحتی مواد مخدر را هم اداره کنیم باید انتظار داشته باشیم که مردم فکر کنند پس این وضع اسفبار اعتیاد در کشور ناشی از این است که ارادهای در بین مسئولان برای مقابله با آن وجود ندارد. کارشناسان امر متوجه هستند که موضوع مواد مخدر اعم از قاچاق و مصرف آن موضوع بسیار پیچیده ای است و اگر اینطور نبود در تمام کشورها مواد مخدر الان به یک معضل تبدیل نشده بود. ضمن این که باید گفت درست است که میگوییم جنگ و تحریم را اداره کردیم اما آیا توانستیم عوارض ناشی از آنها را هم مدیریت کنیم؟ در بحرانهایی مثل جنگ و تحریم بخشی از عوارض قابل کنترل هستند ولی بخش دیگر قابل کنترل نیستند و بروز بعضی از عوارض اجتنابناپذیرند. همین مشکل در حوزه درمان اعتیاد هم وجود دارد، برخی می آیند درمان معتاد را سادهسازی میکنند و میگویند یک معتاد بیماری است که به راحتی میتواند درمان شود در حالی که اصلا به این سادگیها نیست. وقتی این تفکرات وجود دارد باعث میشود مسوولانی گمان کنند که اگر دستور بدهند می شود شهری مثل تهران را در مدت یک ماه از لوث وجود معتادین پاکسازی کرد. با این که زحمات و هزینه های زیادی از کشور صرف می شود و افراد دلسوزی تمام توان خود را در این راه صرف می کنند با این حال میبینیم معتادانی که در حاشیه شهرها بوده و در پاتوقهای خاصی روزگار می گذراندند ناگهان در سطح شهر پخش میشوند. بسیاری از کارشناسان در پاسخ به این سوال که چرا این اتفاق میافتد معتقدند اگر کارهای ما مبتنی بر تحقیق و کار کارشناسی و علمی باشد و سلیقهای و ضربتی نباشد شاید این اتفاقات را کمتر شاهد باشیم.
معتمدی: در کنار اینها باید به وجود نهادهای موازی که در مبارزه با اعتیاد کار میکنند هم اشاره کرد به طوری که اصلا معلوم نیست مسئول اصلی مبارزه با مواد مخدر کیست. اینجاست که میگویم دولت نمیتواند کارها را انجام بدهد بلکه فقط میتواند نظارت کند، باید رفت سراغ سازمانهای مدنی و از مردم خواست که خودشان کارها را به دست بگیرند در غیر اینصورت نه تنها در بخش اعتیاد بلکه در سایر بخشها هم نمیتوانیم موفق باشیم. همانطور که مردم میروند مردم را معتاد میکنند، مردم هم باید جلوی چنین کاری را بگیرند و از اعتیاد پیشگیری و جلوگیری کنند، اجرا باید مردمی باشد و نظارت و مدیریت دولتی. وضعیت فعلی ما در مبارزه با اعتیاد مانند این است که داریم با ژیان یک بنز را دنبال میکنیم.
سازمانهای مردمنهاد چطور میتوانند در این زمینه ایفای نقش کنند؟
معتمدی: الان برای درمان معتادان از بیتالمال و دولت خرج میشود. اگر میآمدیم این موضوع را به بخش خصوصی واگذار میکردیم و نهادهای مدنی را در این کار دخیل کرده و میگفتیم سود و خرج این مساله با خود شما باشد اما باید به نهادهای ناظر پاسخگو باشید، در آن صورت مطمئن باشید آمار به صورت واقعیتری درمیآمد و در کاهش این موارد هم موفقتر بودیم. در کشوری مانند هندوستان هم دولت اعتیاد را کنترل نمیکند بلکه بخش خصوصی این کار را میکند اما دولت میگوید منافع آن هم به خودتان متعلق باشد مثلا اگر روی بحث کودکآزاری کار میکنند و در این راه منافعی دریافت میکنند هم آن منافع به خودشان تعلق دارد همانطور که مخارجشان با خودشان است. این موضوع علاوه بر این که در بهبود شرایط موثر است باعث میشود آمارها به واقعیت نزدیکتر باشد.
صابری: سازمانهای مردمنهاد بسیار میتوانند موثر باشند اما باید توجه داشت که فلسفه گروه های مردمی این است که یکسری افراد خیر دور هم جمع شوند، اعتماد کسانی که میخواهند در این زمینه کمک مالی یا فکری بکنند را جلب کنند و برای امور مختلف اقدام کنند نه این که انحراف ماهیتی پیدا کنند و فقط بخواهند از دولت پول دریافت کنند.
به موازیکاری نهادها و مشخص نبودن نهادی که پاسخگو باشد هم اشاره شد. چرا مبارزه با مواد مخدر این همه مسئول دارد اما مسئولیت آن را کسی قبول نمیکند؟
صابری: با اتمام جنگ، حضرت امام (ره) هوشیارانه مسئولین مربوطه را خواسته و به آنها گوشزد کردند که بعد از جنگ، موضوع مواد مخدر از آسیب های جدی است که جامعه انقلابی ما را می تواند تهدید کند و باید این مهم در اولویت باشد. متعاقب این دستور در آن زمان ستاد مبارزه با مواد مخدر شکل گرفت. این ستاد قرار بود برای حل وضعیت بحرانی و در کوتاهمدت فعالیت کند اما الان میبینیم که این ساختار همچنان باقی مانده و متناسب با شرایط جدید نیز ارتقا پیدا نکرده است. سطح اداری دبیرخانه ستاد توسعه پیدا کرده و مثلا اداره کل به معاونت تبدیل شده اما همان افراد با همان دانش و تجربههای اولیه که البته در جای خودش توانسته اند خدمات بزرگی را انجام دهند ماندهاند و میخواهند اوضاع را مدیریت کنند، بنابراین ناخواسته و به مرور زمان دبیرخانه ستاد به جای این که نقش ستادی خودش را ایفا کند نقش سازمانی به خودش گرفته یعنی عملکرد یک سازمان را انجام میدهد بدون این که امکانات مادی یا قدرت اجرایی یک سازمان را داشته باشد. با کارکرد سازمانی اگر دستگاههای عضو ستاد در حاشیه قرار بگیرند و دبیرخانه ستاد مبارزه با مواد مخدر به محلی برای توزیع بودجه تبدیل شود دور از ذهن نیست. در حالی که دبیرخانه اگر بخواهد به اهداف اولیهاش برگردد باید در چهارچوب کمیتههای تخصصی و با محوریت دستگاههای تخصصی فعالیت کند. بسیاری از کارشناسان معتقدند که مثلا در حوزه پیشگیری اولیه و درمان اعتیاد پاسخگوی اصلی باید وزارت بهداشت باشد و به دستگاه های نظارتی مثل مجلس پاسخگو باشد نه این که دبیرخانه از او تقاضا کند که خواهش میکنیم بیا به ما کمک کن. یا اینکه سازمان بهزیستی دستگاه متولی و تخصصی حمایتهای اجتماعی است که باید تولیت و پاسخگویی در حمایتهای اجتماعی و توان بخشی معتادین را داشته باشد. مخدوش شدن وظایف دستگاه ها یک آسیب جدی در حوزه مواد مخدر است که باید برای آن فکری اساسی کرد. همه دستگاه های عضو ستاد باید به دبیرخانه و در راس آن رییس ستاد که رییس جمهور است پاسخگو باشند بنابراین دبیرکل ستاد نیز باید فردی مستقل از دستگاه ها بوده و ارتباط نزدیک و توام با اعتماد با رییس جمهور داشته باشد.
آقای صابری خود شما سابقه کار اجرایی در این زمینه را دارید، هم در وزارت بهداشت به عنوان مدیرکل دفتر سلامت روانی، اجتماعی و اعتیاد وزارت بهداشت و هم در ستاد مبارزه با مواد مخدر فعالیت داشتهاید. در سالهای فعالیتتان در آنجا چه کارهایی کرده اید؟
صابری: یکی از برنامه ها این بود که وظایف وزارت بهداشت را در این حوزه احصا کنیم و مسوولیت و پاسخگویی در قبال پیشگیری اولیه و درمان اعتیاد را به وزارت بهداشت برگردانیم. وزرای وقت وزارت بهداشت هم از این موضوع استقبال کردند. در دبیرخانه ستاد هم با همین دیدگاه تلاش شد تا به جای اینکه تصمیمگیریها وابسته به افراد باشد، بر اساس شاکله و ساختارهای تعریف شده باشد. مثلا در تصمیمگیری حوزه درمان، کمیته درمان ستاد مبارزه با مواد مخدر بسیار فعال بود و در این سالها هیچ جلسه کمیته درمانی بدون حضور معاون درمان وزارت بهداشت تشکیل نشد و حتی چند جلسه را با حضور وزیر بهداشت تشکیل دادیم. تدوین آیین نامه و دستورالعمل راه اندازی مراکز درمان اعتیاد برای ساماندهی فعالیت های مراکز درمانی اعم از کمی و کیفی اقداماتی است که در سال های اخیر در اداره کل درمان صورت گرفته و خوشبختانه همه نیز ابلاغ شده است. در کشور ما سالها تحت عنوان طرح نجات در اقداماتی ضربتی معتادان را جمعآوری کرده و در مراکزی که به مثابه بازداشتگاه بود میریختند که این نوع برخورد و جمع آوری معتادان خطر ایجاد آسیبهای جدی بهداشتی را برای جامعه داشت و این مراکز میتوانست از کانونهای انتشار عفونت هایی مثل ایدز باشد اما خوشبختانه با تعامل وزارت بهداشت و نیروی محترم انتظامی برای اولین بار در کشور استانداردهای مراکز درمان اجباری که تماما منطبق با استانداردهای بهداشتی بود به همراه پروتکل نحوه مداخلات درمانی تدوین، تصویب و ابلاغ شد. مجازات درمان به جای زندان اقدام بزرگ و قابل توجهی در حوزه درمان معتادین پرخطر بود که گام بلند و قابل دفاع کشور در برخورد با تهدید سلامت جامعه از قبال وجود و حضور معتادین پرخطر در سطح شهرها تلقی می شود. اینکه پس از سالها پای وزارت بهداشت به اینگونه مراکز باز شد اقدام بزرگی بود. بعد از اصلاح قانون مبارزه با مواد مخدر در سال ۸۹ نیز در ذیل ماده ۱۶ قانون تاکید شد که باید متولی درمان در مراکز درمان موضوع ماده ۱۶ وزارت بهداشت باشد، یعنی الان شرایط طوری مهیاست که به جای این که معتادان بازداشت شده به بازداشتگاه بروند که احتمال آسیبهای زیادی با این اقدام وجود داشته و دارد معتادین به مراکز درمانی ارجاع می شوند که استانداردهای درمانی دارد، تیم سلامت مسئول درمان است و پروتکل درمانی که به تایید وزارت بهداشت رسیده است باید اجرا شود بنابراین دیگر نگران نیستیم که وقتی معتادان در محلی جمعآوری شدند درمانشان ناقص بماند یا شاهد انتشار عفونتهای خطرناکی مثل ایدز باشیم. با این همه، برخی از اقدامات ماه های اخیر باعث اعلام خطر برخی از کارشناسان شده است.
اعلام خطر در چه موردی؟
صابری: نحوه حضور وزارت بهداشت در مراکز درمان اعتیاد با دو ابزار است؛ یکی این که مجوز فعالیت این مراکز با وزارت بهداشت باشد تا بتواند از هرگونه اقدام غیربهداشتی یا ضدبهداشتی به نام جمع آوری و درمان اجباری معتادین جلوگیری کند و ابزار دوم اطمینان از حسن انجام کار با حضور مسوول فنی در مراکز است. اجماع کارشناسی بر این بوده است که برای مراکز درمانی که با حکم قاضی معتادها به آنجا برده میشوند باید مجوز بهرهبرداری را وزارت بهداشت و دانشگاههای علوم پزشکی بدهند تا مطمئن باشند که استانداردهای آنجا تکمیل است دوم این که باید دید آیا مراکزی که مجوز گرفتهاند مداخلات درمانی را درست انجام میدهند یا نه که این کار را مسئول فنی انجام میدهد بنابراین باید مسئول درمان آنجا پزشک باشد. اگر این دو ابزار را از مراکز ماده ۱۶ بگیریم این مراکز میشود مراکز بازداشتگاهی و تمام اتفاقاتی که نباید بیفتد میافتد. به همکاران محترم و مدیران جدید وزارت بهداشت و همچنین مدیران محترم دبیرخانه ستاد مبارزه با مواد مخدر توصیه می شود اجازه ندهند مراکز درمان موضوع ماده ۱۶ به بازداشتگاه یا شبه زندان تبدیل شود. خدا را شکر امروز در سطح مسوولین موثر قوه قضاییه در حوزه درمان و کاهش تقاضای مواد بیشتر از آن که دیدگاههای نظامی و انتظامی حاکم باشد نگاه درمان محور به پدیده جرم مواد مخدر وجود دارد و این یک نکته و فرصت استثنایی برای نظام سلامت است که باید از آن استفاده کرد.