حس مسئولیت اجتماعی کم شده است
یکی از رسالتهای انسانی هر فرد کمک به همنوعان است، اما اینکه این کمکها به چه شکل باشد نیازمند راهکارها و شناخت راههایی برای ارائه مطلوب خدمات در این زمینه است. با توجه به اینکه امروزه کمک به نیازمندان دیگر از قالب سنتی و شناخت فرد محروم فاصله گرفته و با راهاندازی موسسههای گوناگون به شکل کمکهای اینترنتی و الکترونیکی درآمده است، اما باز هم این نوع کمکها نیازمند شناخت و ارائه راهکار مناسب است تا به این ترتیب بتوان دردی از نیازمندان جامعه دوا کرد و به قول معروف این کمکها به دست نیازمندان واقعی خود برسد. این در حالی است که هنوز هم در کشور شناسایی و توجه به نیازمندان هر محله میتواند در پوششدهی مطلوب نیازمندان جامعه ثمربخش باشد. باید توجه داشت که از دیرباز دستگیری از نیازمندان جامعه در هر یک از آموزههای دینی و فرهنگی یکی از اولویتهای جوامع محسوب میشده است، اما اینکه این نوع کمکرسانی باید به چه شکلی باشد نیازمند بررسیهای کارشناسی است. آنچه میخوانید نظرات سید حسن موسویچلک رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران، درباره شرایط مددجویان جامعه و کم و کیف توجه به آنهاست:
حمایت از آسیبدیدگان اجتماعی و مددجویان باید به چه نحوی باشد؟
یکی از وظایف دولتها حمایت از افرادی است که به هر دلیلی نیاز به حمایتهای ویژه دارند. این نوع حمایتها در تمام دولتها و ادیان جزو اولویتهای امر خدماترسانی محسوب میشود و جامعه ما هم از این قضیه مستثنا نیست. در هر جامعهای همیشه عدهای به دلیل شرایط ویژه نیازمند توجه ویژه هستند. در آیات قرآن چندین بار به موضوع دستگیری از نیازمندان و مساکین جامعه تاکید شده است و نیز در عهدنامه مالک اشتر به موضوع کمک به نیازمندان جامعه اشاره شده است. در اصول ۱۰، ۲۱ و ۲۹ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران هم در زمینه کمک به نیازمندان قوانینی وضع شده است. در اصل ۲۱ قانون اساسی به طور ویژه مساله رسیدگی به زنان و کودکان بیسرپرست و بدسرپرست مورد تاکید قرار گرفته است و به استناد همین اصل در قانون اساسی سازمان بهزیستی تشکیل شده است.
بر همین اساس حتی قانون تامین حقوق قانون زنان و کودکان بیسرپرست نیز شکل گرفته است و به این ترتیب حمایتهای دولت از طریق دو نهاد کمیته امداد و بهزیستی به خانوادههای مددجویان انجام میشود. بنابر قانون این نهادهای حمایتی موظف به پرداخت حداقل یک سوم حقوق یک ماه کارمندان دولت به مددجویان هستند، اما عملا به دلیل کمبود منابع مالی از زمان تصویب قانون تا به امروز این اتفاق نیفتاده است.
تاکنون در زمینه توانمندسازی مددجویان چه اقداماتی انجام شده است؟
دولتها موظف به ارائه یک نظام حمایتی به مددجویان هستند و در این زمینه دو نهاد کمیته امداد و سازمان بهزیستی نیز به عنوان سازمانهای حمایتگر به ارائه خدمات میپردازند. این سازمانها در کنار حمایتهای مستمر به ارائه خدمات غیرمستمر در قالب کمکهای موردی برای تامین جهیزیه، تامین هزینههای دانشجویی، پرداخت هزینه درمان، اختصاص بیمه درمانی، تامین هزینه فوت مددجویان و خانوادهها میپردازند، اما واقعیت این است که با توجه به شرایط اقتصادی جامعه این نظام حمایتی برای توانمندسازی افراد کافی نیست؛ این شیوه باعث چسبندگی مددجویان به این سازمانهای حمایتگر شده است و این امر نشان میدهد که تا به امروز در زمینه توانمندسازیها مددجویان چندان موفق عمل نشده است. برای مثال در برنامه پنجم توسعه برای توانمندسازی سازمان بهزیستی و کمیته امداد حداقل ۱۰ درصد در نظر گرفته شده است. در ارائه خدمات به مددجویان نباید فقط به صرف اختصاص مسکن، شغل و ارائه دیگر خدمات به توانمندسازی آنها امیدوار بود. از سوی دیگر نمیتوان گفت با اختصاص حداقل هزینهها به مددجویان دردی از آنها دوا میشود بلکه باید این کمک هزینهها کاهش یابد. در زمینه کمک به نیازمندان بنابر تاکیدات دین خویشاوندان و نزدیکان باید در اولویت قرار گیرند. این جمله به این معناست که مردم باید مسئولیت اجتماعی خود را نسبت به اطرافیان انجام داده و آنها نمیتوانند مردم نیازمند را از دریافت این خدمات محروم کنند. گرچه بسیاری از این کمکها میتواند فقط در حد مسکن کوتاهمدت عمل کند و این نوع عدم استمرار و پایداری میتواند آنها را وابسته به این نوع حمایتهای مقطعی کند. واقعیت این است که در کشور هنوز تعریف مشخصی در زمینه حوزه رفاهی وجود ندارد و این مقوله باید از سوی کارشناسان و صاحب نظران مورد بازنگری قرار گیرد تا به این ترتیب بتوان حمایت و مساعدت اجتماعی را به شکل صحیح درک کرد و مولفههای این امر را شناخت. متاسفانه تاکنون چنین نظام تعریف شدهای وجود نداشته است. باید به این امر توجه داشت که حوزه رفاه و تامین اجتماعی کشور نیازمند بازنگری اساسی است تا بتوانیم به یک تعریف مشخص در زمینه حمایت اجتماعی، مساعدت اجتماعی و چگونگی استفاده از ظرفیت بیمههای اجتماعی دست یابیم، اما این امر تاکنون محقق نشده است. در ضمن کمکهای مقطعی مردم را نیز نباید نادیده گرفت، آن هم به این دلیل که با ارتقای حس مسئولیتپذیری در جامعه کمتر به سازمانهای حمایتی کشور احساس نیاز میشود.
عدهای از افراد در معابر پر رفت و آمد شهر در قالب نماینده خیریهها فعالیت میکنند، نظر شما درباره فعالیت اینگونه خیریهها چیست؟
نظام کمک کردن در کشور باید مبتنی بر محلهمحوری باشد. برای مثال در گذشته مسجد رسالت شناسایی و ارائه خدمات حمایتی به افراد نیازمند را بر عهده داشته است. هماکنون در کلانشهرها به دلیل تغییر الگوی ارتباطی، تغییر ساختار خانواده و تغییر ساختار محلهای تحقق این امر مشکل است، اما هنوز هم برای کمک به نیازمندان توجه به محله محوری یکی از الزامات است. به دلیل مجاورت و شناسایی افراد نیازمند در محلهها امر کمک رسانی و ارائه خدمات حمایتی به آنها مطلوب انجام میشود. فعالیت ویزیتورها در قالب ارائه قبض رسید میتواند منشأ سوءاستفاده باشد. افراد در صورت تمایل به کمک به این موسسات میتوانند با تحقیق درباره ثبت این مراکز به کمکرسانی به نیازمندان از طریق موسسات بپردازند.
این کمکرسانی باید به چه نحوی باشد تا غرور و شخصیت اجتماعی مددجویان زیر سوال نرود؟
نکته مهم در این امر حفظ حیثیت افراد است. اخلاص یکی از اصول دین است. یکی از مولفههای اخلاص هم کمکهای بیمنت و بدون غرض به مددجویان است. حفظ حیثیت افراد در آموزههای دینی و اصول مددکاری اجتماعی از جایگاه ویژهای برخوردار است. هیچ کس حق ندارد تحت هر شرایطی حیثیت مردم را با راهاندازی کارناوالهای شادی و نمایش چهره افراد برای جلب مشارکت مردم به دلیل ایجاد ترحم زیر سوال ببرد؛ اینگونه اقدامات نه اخلاقی، نه انسانی، نه حرفهای و نه اسلامی است.
هماکنون وضعیت کمکهای مردمی در کشور را چگونه ارزیابی میکنید؟
مردم ما نوعدوست هستند و در مناسبتهای مختلف در قالب مشارکتهای مردمی شاهد ارائه خدمات گوناگون در قالب کمک به سازمان بهزیستی، کمک به زندانیان نیازمند، کمک به مددجویان کمیته امداد و… هستیم، اما در واقع حس مسئولیت اجتماعی به نسبت گذشته به دلیل فشارهای اقتصادی، کج کارکردیهای برخی نهادها و دیگر عوامل کاهش یافته است.
روزنامه آرمان