رابطه متقابل بین نشاط اجتماعی و سبک زندگی

سیدحسن موسوی چلک
سیدحسن موسوی چلک

چو شادی بکاهد، بکاهد روان خرد گردد اندر میان ناتوان مده دل به غم تا نکاهد روان به شادی همی دار دل را جوان *

سوالات : – آخرین باری که از ته دل خندیدید ،کی و برای چه موضوعی بود؟

-آیا این پیش فرض درست است که ایرانیان شهروندانی غمگین و افسرده هستند؟

آیا ایرانیان ترمزهای شادی خود را کشیده اند؟

-چرا از دیدگاه برخی جوانان، قرص های روان گردان تحت عنوان قرص های شادی ونشاط آور در شناخته شده است، درحالیکه در واقعیت نه تنها شادی آفرین نبوده ، بلکه افسردگی آور و توهم زا هستند(این قرص ها کمکی به نابودی غم و افسردگی ننموده و تنها موجب تخلیه انرژی نهفته می شوند)؟
-چرا تفریحات فردی غیرفعال(رفتن به مراکز خرید، رفتن به رستوران ها، پاساژ گردی، تماشای تلویزیون، تمسخر دیگران و جک گفتن و …) جای شادی اجتماعی ما را گرفته است؟
-چرا در سطح جامعه به تهیه و پیاده سازی مراسم های شادی زا(جشن ها و گردهم هایی ها و اردوها) و همچنین ساماندهی مراسم و آئین های سنتی(همانند چهارشنبه سوری، جشن های مذهبی، شب یلدا و ..) توجه نمی شود؟
-چرا در ذهن برخی از افراد شادی کردن معادل بی بندوباری و لاقیدی و قانون شکنی، تلقی می شود؟

– چرا شادی های اجتماعی ما در حد ارتباط کلامی توقف کرده و از ارتباطات رفتاری و احساسی واقعی خبری نیست؟

یکی از ویژگی های جامعه امروزی(زندگی به اصلاح مدرن) گسترش شهر نشینی، دسترسی بیشتر به فناوری، مشغله های فراوان،تحمیل استرس های متعدد بر افراد، تعامل فرهنگی بالا و مستعد شدن جهت تضعیف هویت فرهنگی ، کاهش ارتباطات عاطفی میان مردم،افزایش اختلالات روانی و …است.

در چنین جامعه ای، یکی از مهمترین دغدغه ها برنامه ریزی مناسب ، افزایش پویایی اجتماعی و روانی به عنوان مولفه ای مهم در سبک زندگی مردم است.چرا که یکی از گمشده های مردم در چنین جامعه ای، نشاط و شادابی اجتماعی بوده و بدون تردید این نشاط در عملکرد افراد در جامعه تاثیر گذار است. شادی و غم به عنوان دو پدیده روانشناختی دو روی یک سکه تصور شده و لازمه یک زندگی سالم بوده و گاهی سبقت یکی بر دیگری، در وضعیت تعادلی سیستم روحی- روانی اختلال ایجاد می نماید(جامعه پویاو مترقی یک جامعه با نشاط و امیدوار است).

شادی نوعی هیجان است که دراثر محرک های درونی و بیرونی، ارگانیزم را درجهت انبساط عضلانی، انبساط و بهجت روحی سوق داده ، به گونه ای که از تمایل تداومی برای ادامه چنین احساسی برخوردار است(برعکس اندوه که تمایل انسان به عدم تداوم آن می باشد). شادی و نشاط مانند هر واقعیت اجتماعی دیگر، یک بعد فراگیر فیزولوژیک – روانشناختی و یک بعد اجتماعی دارند . به این معنا، با وجود تاثیر پذیری شادی و نشاط از ویژگی های درون فردی و روانی مشترک بین همه انسان ها ، متاثر از اوضاع و شرایط جغرافیایی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و …،برون فردی می‌باشند.حتی برخی از صاحب نظران معتقدند که شادی و نشاط یک مهارت اجتماعی بوده و بیشتر یاد گرفتنی هستندو نوع شادی کردن به یادگیری و متغیرهای محیطی و فرهنگی بستگی دارد.

واژه نشاط در لغت فارسی به معانی سرزندگی، زنده‌دلی، خوش‌دلی، سبکی و چالاکی یافتن برای اجرای امور، خوشی، شادمانی، خرمی، سرور، شادی، طرب، خرسندی و در مقابل کسل آمده است. در لغت‌نامه دهخدا، در ادامه لغت شادی چنین آمده است: «حالت مثبتی که در انسان به وجود می‌آید و در مقابل غم و اندوه قرار دارد.» دهخدا در همین کتاب، شادی را به شادمانی، خوش‌حالی، مسرت، نشاط و طرب تعریف کرده است.

پدیده شادی در روان¬شناسی، در حوزه «انگیزش و هیجان» بررسی، تبیین، تحلیل و تعریف می‌شود.در مباحث جامعه شناسی، در بیشتر زیرشاخه¬های آن مانند جامعه‌شناسی جوامع مختلف انسانی، طبقات مختلف اجتماعی، جامعه‌شناسی پدیده¬های متفاوت اجتماعی، جامعه‌شناسی اوقات فراغت و مانند آن، موضوع شادی، کم یا زیاد مطرح می‌شود و دقت و توجه جامعه‌شناسان را به سوی خود جلب می‌کند(خبازی،۱۳۹۰). در عین حال که دو مفهوم شادی و نشاط،علی الظاهر یکی هستند اما باید پذیرفت که تفاوت های هم با هم دارند. شادی یک هیجان انبساطی زود گذر است ، اما نشاط یک احساس بهجت و شادمانی درونی است که پایدار و بادوام است. شادی همیشه با هیجان های لبخند و خنده وحرکت همراه است اما درنشاط احساس بهجت و سرور لزوما با خنده همراه نیست ولی احساسی است که موجب لذت فرد می شود.

تفاوت دیگر این است که می توان شادی منفی و یا کاذب هم درنظرگرفت، اما نشاط درانسان همیشه مثبت است. به عبارت دیگر شادی مثبت می تواند به نشاط تبدیل شود اما شادی کاذب منجر به نشاط و بهجت انسان نخواهد شد. حتی تجربه نشان داده است که شادی های کاذبی که توسط محرک های متفاوت مثل داروهای روانگردان، موادمخدر، الکل، موسیقی بسیار تند، تمسخر دیگران، و از این قبیل بدست می آید؛ پیامدهای اندوه وافسردگی خواهد داشت. به همین دلیل نمی توان به یک شادی بی حدومرز قائل شد.

از مهمترین خواستگاه ها و علل ایجاد شادی ، رسیدن به مطلوب ها و کسب موفقیت است. هرانسانی یک یا چند مطلوب دارد که رسیدن به آنها برای وی مهم و لذت بخش خواهد بود. گاهی انتظار و امید برای رسیدن به مطلوب ها نیز برای انسان لذت بخش است. رسیدن به مطلوب و یا نزدیک شدن به آن در انسان احساس شادی می آفریند و نرسیدن و عدم امید به آن اندوه وحزن ایجاد می کند. ازسوی دیگر می توان مطلوب هارا براساس طبقه بندی های انگیزشی مثل مزلو طبقه بندی نمود. طبیعی است مطلوب آدم ها بایکدیگر براساس طبقه ای که درآن قرارگرفته اند متفاوت خواهد بود.

برخی از صاحب نظران عوامل موثر بر ایجاد و یا زوال نشاط و شادی را در دو دسته عوامل بیرونی (مانند شرایط خانواده ، محله زندگی ، شرایط شغلی ، سطح درامد و نحوه گذران اوقات فراغت)و عوامل درونی (مانند سلامت جسمی ، روانی ، اجتماعی و معنوی) قرار داده و تحلیل می نمایند. برخی دیگر، عوامل موثر بر ایجاد شادی را در دو دسته عوامل عینی و ذهنی قرار داده و معتقدند که شادی تا حدودی ، به وسیله خصوصیات عینی زندگی از قبیل ثروت ، اشتغال و ازدواج ایجاد می شود اما عوامل ذهنی نظیر چگونگی تصورات ما از آن شرایط مثلا مقایسه با دیگران و انطباق نیز در ایجاد شادی نقش دارند. در سطوح کلان و اجتماعی، از مهم‌ترین عواملی که در ایجاد شادمانی و رفاه افراد جامعه نقش اساسی دارند عبارتند از:

– ثروت و استطاعت مادی افراد برای تأمین نیازهای اولیه انسانی – آزادی فردی تا افراد محدودیت‌های‏ فیزیکی و روانی کمتری را تجربه کنند، زیرا احساس کنترل داشتن بر محیط به جای احساس در کنترل محیط بودن بر میزان شادمانی اثر دارد که میزان آن در جوامع مختلف متفاوت است .

– اطلاعات و سواد، برای شناخت اسباب شادی و انواع آن – برابری اجتماعی که معمولاً مفهومی ذهنی است‏ و باعث می‌شود نابرابری اجتماعی را بیشتر بفهمیم. درک نابرابری‌های اجتماعی برای اقشار پایین جامعه زمینه‌ساز آسیب‌های اجتماعی و برای اقشار متوسط و تحصیلکرده جامعه زمینه‌ساز نارضایتی است.‏

– سلامت فردی، اعتقاد به اختیار انسان در تغییر دادن شرایط و اعتماد به نفس داشتن، هدفمند بودن، روابط شخصی و خانوادگی و اجتماعی بیشتر و موفق داشتن، رویدادهای زندگی‏ مثبت و روشن مانند: ترفیع شغلی، کسب مدارک دلخواه، ازدواج موفق و نداشتن اختلاف و دشمنی با اطرافیان، احساس شادمانی را ایجاد و تقویت می‌کنند(طالب،online). در خصوص عوامل یا مولفه های موثر در ایجاد نشاط اجتماعی می توان به موارد مختلف اشاره کرد که از جمله مهمترین آنها عبارتند: الگو های تربیتی ، تقویت هویت فرهنگی ،عدم تبعیض ،احساس امنیت اجتماعی و روانی ،معنویت ،موفقیت های اجتماعی و … ،رضایت شغلی یا عدم امنیت شغلی ،برنامه های ورزشی ،کیفیت ارتباط اجتماعی مردم ، مشارکت اجتماعی، شایسته سالاری و … در دین مبین اسلام، تاکیدات وافری بر شادی شده و نشاط شده است:

– شادی و نشاط ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند، به گونه‌ای که شادی را می‌توان یکی از عوامل نشاط دانست. حضرت علی علیه السلام می‌فرماید: «السُّرورُ یَبسُط النَّفسَ وَ یُثیر النِّشاطَ؛ شادی باعث انبساط خاطر و سبب نشاط انسان می‌شود.

– امام جعفر صادق علیه السلام می‌فرماید: «یکی از لشکریان عقل، نشاط، ضد آن ـ یکی از لشکریان جهل ـ کسالت است و شادی ضد آن اندوه است» (خبازی،۱۳۹۰). *

نشاط اجتماعی:

نشاط اجتماعی دارای اثرات و آثاری چند بر زندگی شهروندان و جامعه بوده که از جمله آنها عبارتند: تعلق اجتماعی ، همبستگی اجتماعی ، مسئولیت پذیری اجتماعی، وفاق اجتماعی ،ارتقاء شاخص های سلامت روانی و اجتماعی، افزایش رضایت از زندگی یا رضایت شغلی و … ، پویایی اجتماعی ،کاهش هزینه های مردم ، افزایش امید در جامعه، زندگی متعادل و با ثبات ، ارتقاء کیفیت زندگی، افزایش خلاقیت و نوآوری،کاهش آسیب های اجتماعی(خصوصا در جوانان) و …… .در جامعه خوشحال و خرسند، تولید بهتر، اشتغال بیشتر و اقتصاد، سالم تر خواهد بود. بدون شک در چنین محیطی امنیت اجتماعی و فردی راحت تر به دست می آید. در محیط شاد، ذهن انسان پویا، زبانش گویا و استعدادش شکوفا می شود. شاد بودن جامعه یکی از عوامل بسیار موثر در توسعه اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است و کاهش نابسامانی های خانوادگی، طلاق، افزایش میزان میل و رغبت تحصیلی و دل به کار دادن و افزایش تولید می شود(سیف جمالی،online).

با وجود پذیرش پیش فرض،ضرورت شادی مثبت و نشاط فردی و اجتماعی برای سلامت روانی انسان، نکته اساسی درک تاثیرمتقابل این دو بر یکدیگر است(تاثیر نشاط فردی بر نشاط اجتماعی و تاثیر نشاط اجتماعی بر نشاط فردی). بررسی ها نشان داده است که سهم نشاط اجتماعی به عنوان یک محرک شادی بخش و نشاط آفرین برای فرد بسیار مهمتر از شادی فردی است.

به عبارت دیگر نشاط فردی در شرایطی کامل شده و حاصل می گردد که مابه ازا بیرونی داشته باشد. بدون وجود متغیرهای نشاط انگیز در محیط و موقعیت بیرونی،به راحتی نمی‌توان به نشاط طبیعی دست یافت(هر چند تهذیب و معنویت می تواند نوعی رضامندی ازخویشتن و نشاط فردی را سبب شود وهمچنین سطح بالای حرمت خود نیز به این نشاط کمک می کند). شادی و نشاط همبستگی زیادی با عمق نگرش وسازمان یابی شخصیت فرد دارند. طبیعی است هراندازه شخصیت فرد از غنای بیشتری برخوردار باشد از نشاط بیشتر وعمیق تری برخوردارخواهد بود.

شادی در نظر تعلیم و تربیت دینی و نیز بر اساس مولفه ها و مشخصه های سلامت روان، دارای حدودی بوده و شناسایی این حدود بستگی به میزان رشد شناختی و اجتماعی فرد در سطح خرد و درسطح جامعه، نیازمند تعریف پذیری قانونی است. در صورتی که به بحث نشاط اجتماعی و شادی های مثبت فردی توجه کافی صورت نپذیرد(خصوصا در نسل جوان)،شاهد بروز آن از طریق انواع روش های هنجارشکنانه(قانون شکنی و قانون گریزی) و یا نمودیابی در قالب انواع انحرافات و آسیب های اجتماعی خواهیم بود(برای بررسی هر آسیب اجتماعی سه پارامتر فرد ، خانواده و جامعه در نظر گرفته می شود اما آنچه در این میان مطرح است ، این است که این سه پارامتر متاثر از یکدیگر بوده و خانواده بستر اساسی و آشکار ساز فرآیندهای اجتماعی است.از طرف دیگر، جو خانواده بشدت متاثر از فضای بیرونی وکلی جامعه است). شرفی(۱۳۸۶) در این خصوص بیان می دارد که افرادی که از ظرفیت شادمانی بسیاری برخوردارند، کمتر دچار افسردگی می‌شوند. افسردگی، سرخوردگی و روزمرگی با کمبود شادی رابطه مستقیم دارد.

افرادی که به یکنواختی و زندگی خالی از نشاط می‌رسند، زمینه ابتلا به افسردگی خفیف و در بعضی مواقع عمیق را دارند. آنچه که در کشور ما در خصوص شادی و نشاط، برنامه ریزی شده است، عموما بشکل مقطعی در قالب اوقات فراغت جوانان بوده که برنامه ریزی ناکارآمد در خصوص ان، برای فرد فرد شهروندان ثابت شده است. *

نتیجه گیری و پیشنهادات:

– شادی جامعه در گرو حل مسائل مهم و اساسی زندگی است. تشدید مشکلات اجتماعی می توان شادی اجتماعی را نابود سازد. بعنوان مثال، مسائل اجتماعی مربوط به ازدواج، مسکن و شغل جوانان می تواند گیرنده شادی از آنها بوده و یا تشدید کننده انحرافات اجتماعی یا در خود فرو روی ها باشد.

– آگاه سازی مردم و تقویت گرایشات انها در خصوص تمایز همسان پنداری شادی با لذت مادی و زودگذر و یا همان پنداری شادی با دست سابی به آرزوها، می تواند در درک بهتر شادی و نشاط نوثر باشد.

– چنانچه ضوابط شادی و نشاط جمعی تعریف نگردد، شادی ها تبدیل به عامل تخریب اجتماعی خواهند شد. بعنوان مثال آثار منفی در حوزه های فردی(اشتباده در مصادیق شادی، تبدیل شادی به عادت،زیاده روی در شادی، غفلت از یاد خدا، خود تخریبی،از بین رفتن وقار فردی، کاهش خرد،حریم شکنی ها و ..)، اجتماعی(قرار گیری در فضای احساسی، مزاحمت برای دیگران،تخریب معیارهای عرفی، دامن زدن به ناهنجاری ها،سو استفاده افراد بد خواه، ایجاد ناامنی و …)، فرهنگی( مسخ ارزش ها و بی توجهی به سنت ها، ایجاد بدعت ها،رواج فرهنگ ولنگاری و …)،سیاسی(کاهش مشارکت مردم در امور حیاتی و جدی،سو استفاده دشمنان و زمینه سازی برای ناآرامی ها،…)، اقتصادی(مصرف گرایی افراطی، اسراف و تبذیر،کاهش نوآوری ها و …)و غیره از این گونه هستند(خبازی،۱۳۹۰).

– توجه و دقت در شادسازی فضای شهری و عرصه های عمومی، مشتمل بر ساختمان ها، خیابان ها و میادین، نمادهای شهری و غیره، روی نشاط اجتماعی تاثیر معنادار دارد.

– تقویت شبکه های اجتماعی ، تشویق عضویت در انها و همچنین تقویت شبکه های مروج شادی می تواند در توسعه نشاط اجتماعی موثر باشد.

– تقویت بحث شادی آگاهانه در جامعه شامل فعالیت های رفتاری(ورزش،محبت به دیگران، حضور در اجتماع)، شناختی(تفکر مثبت، توجه به مواهب) و فعالیت های داوطلبانه(تلاش و کوشش،مساعی در تحقق اهداف) می تواند نشاط مثبت اجتماعی را سبب گردد(فضل الهی،جهانگیر اصفهانی و حق گویان، ۱۳۸۹)..

منبع: خبرآنلاین