کاهش سن بیوگی در کشور به ۱۷سال

طلاق
طلاق

همین چند روز پیش یک آسیب‌شناس، خبر نگران‌کننده‌ای ارائه کرد. اینکه سن بیوگی در کشور به ۱۷سال کاهش یافته است. با فرض اینکه چنین موضوعی صحت داشته باشد، آن مسئولان سازمان‌هایی که در این سال‌ها بودجه‌های میلیاردی برای تحکیم نهاد خانواده، کاهش آسیب‌های اجتماعی و… گرفته‌اند باید از «غم» سر به ناکجاآباد بگذارند. مگر می‌شود در کشوری که اصل و اساس هسته اجتماعی، بر پایه خانواده شکل گرفته و مهم‌ترین پایگاه اجتماعی خانواده نامگذاری بشود، اما در عین حال در همین کشور، متزلزل‌ترین نهاد باز هم خانواده باشد و بیشترین آسیب را اعضای خانواده‌های آسیب‌پذیر ببینند؟

به گزارش سلامت نیوز به نقل از تهران امروز ؛ گفته می‌شود با گسترش زنان بیوه، زنان مطلقه، همسران مردان معتاد، همسران مردان زندانی، همسران مردان بیکار، همسران مردان مهاجر، زنان خود سرپرست(زنان سالمند تنها)، دختران خود سرپرست(دختران بی‌سرپرستی که هرگز ازدواج نکرده اند)، همسران مردان از کار‌افتاده و… امروزه بیش از یک میلیون و ۵۰۰هزار نفر زن در ایران، در چنین شرایطی زندگی می‌کنند. زنانی که بعد از دچار شدن به مشکلی، سینه سپر کرده‌اند و وارد میدان شده‌اند تا خانواده شان را از آسیب‌های جدی‌تر نجات دهند. آسیب‌هایی که در کمین خانواده‌های آسیب‌پذیر نشسته‌اند.

روسپیگری ناشی از فقر، سرقت، اعتیاد و…! بنابراین اگر تا دیروز احساس بر این بود که زنان بیوه و مطلقه در شرایط سنی بلوغ اجتماعی مانند ۳۰سالگی در جامعه حضور پیدا می‌کنند الان سن این زنان به زیر ۲۰سال رسیده است. سنی که زنان در آن تحت‌تاثیر بسیاری از آسیب‌های اجتماعی و جنسی قرار می‌گیرند. الان تکلیف دستگاه‌های حمایت‌گر این وسط چیست؟ آیا آنها برنامه برای مواجهه با چنین آسیب بزرگی که متخصصان علوم‌‌اجتماعی درباره آن حرف می‌زنند دارند؟ جواب این سوال با نگاهی به عملکرد چند سال گذشته آنها روشن است. چرا که سازمان‌هایی که باید چتر حمایتی‌شان را روی زنان آسیب‌پذیر پهن کنند دچار ناکارآمدی مدیریتی شده‌اند. به عنوان مثال با وضعیت تورم و افزایش نرخ‌ها، ماهانه دریافتی این زنان از سازمانی مانند بهزیستی فقط ۶۰هزار تومان است! آن هم فقط برای ۱۷۰هزار نفر از زنان سرپرست خانواری که تحت پوشش این سازمان قرار گرفته‌اند. وضعیت یک میلیون نفر دیگری که تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی(ره) هستند اما ظاهرا امیدوارکننده‌تر است.

اما نه آنچنان که باعث شود ۳۰۰هزار نفر زن سرپرست غایب در لیست سازمان بهزیستی و کمیته امداد را مجاب کند تا زیر چتر این سازمان‌ها قرار بگیرد. موضوع زنان سرپرست خانوار آنچنان در این سال‌ها ذهن‌ها را مشغول کرده که بسیاری از آسیب‌شناسان پیشنهادهایی برای بهبود وضعیت معیشتی و اقتصادی این زنان داده‌اند. اما الان کاهش سن آنها هم بر دغدغه‌ها افزوده است. گفته می‌شود راه‌اندازی ستادهایی مانند توانمندسازی زنان می‌تواند برای رفع دغدغه‌های مادی آنها راهگشا باشد. مانند اتفاقی که در شهرداری تهران افتاد و موثر هم بود. اما برای جلوگیری از افزایش آسیب‌های جنسی و سوءاستفاده‌هایی که از این زنان می‌شود چه‌کار باید کرد؟ راه‌حل، شاید فعال شدن مراکز مشاوره، آموزش مهارت‌های زندگی، و تحت حمایت روحی و معنوی قرار دادن این زنان باشد. وظیفه‌ای که نیاز به بودجه میلیاردی و جلسات طولانی مدت برای گرفتن تصمیمات آنچنانی ندارد.

چرا که این روزها بسیاری از دستگاه‌هایی که بخشی از وظایف‌شان«اجتماعی»تر تعریف شده است حتما کلاس‌های مشاوره یا دوره‌های آموزش مهارت‌های زندگی را دارند. دستگاه‌هایی مانند سازمان بهزیستی، کمیته امداد امام خمینی(ره)، شهرداری تهران، نیروی انتظامی و…! به همین دلیل به نظر می‌رسد اگر این دستگاه‌ها به شناسایی دختران بیوه و مطلقه کم سن و سال ملزم شوند می‌توانند با ارائه به موقع آموزش‌های لازم به آنها، هم از وارد شدن آسیب‌های جدی روحی و روانی و جسمی به آنها جلوگیری کنند و هم آمار نگران‌کننده انواع آسیب‌های اجتماعی را کاهش دهند. یادمان نرود که آمار غیررسمی نشان می‌دهد سن روسپیگری به زیر ۱۸سال رسیده است. خطر جدی است.

منبع: سلامت نیوز (تندرستی)