بازتوانی زنان آسیب دیده باچترحمایتی خانواده وجامعه میسر است

n82734989-71999490

سید حسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران در ارتباط با ساماندهی و بازتوانی زنان آسیب دیده در گفتگو با ایرنا عنوان داشتند:

برای بازتوانی زنان و دختران آسیب دیده، سه حوزه نقش دارند. نخست خود فرد باید به این باور برسد که می تواند در یک زندگی سالم و بدون ارتباطاتی که در گذشته داشته مسیرش را ادامه بدهد. البته در اینجا مدت ارتباط و تاثیراتی که زن از اتفاقات گذشته گرفته هم مهم است؛ چرا که بازتوانی زنی که مهارت و خودباوری کمتری دارد، به دلیل وابستگی بیشتر به بزه، سخت تر است.
بخش دیگر خانواده است. بدون شک خانواده به واسطه داشتن یا نداشتن چتر حمایت روانی، اجتماعی و اقتصادی در بازتوانی این افراد نقش بسیار سازنده ای دارد و هر چقدر، گستره این حمایت کمتر باشد احتمال بازتوانی کمتر خواهد بود. چرا که افراد در چنین شرایطی بیش از هر زمانی نیاز به حمایت های روانی و اجتماعی اطرافیان دارند.
متاسفانه هنوز با این واقعیت مواجه هستیم که وقتی موضوع تجاوز جنسی مطرح می شود به واسطه آن دیوارهایی بلند و محکم شبیه زندان انفرادی در مقابل زن کشیده می شود که اگر خود او هم بخواهد به سختی می تواند از این دیوار سخت و بلند عبور پیدا کند.
بخش بعدی جامعه است. جامعه اگر پذیرش مناسب داشته باشد می تواند بستر را برای بازگشت این افراد فراهم کند. به عنوان مثال اگر زنی تنها و آسیب دیده می خواهد خانه بگیرد طردش نکند، اگر دنبال کار می گردد بستر را برای فعالیت و حضورش فراهم کند نه این که با نگاه هایی از روی ترحم، تنفر و سوء استفاده گر و برچسب زدن او را طرد کنند.

اما به طور کلی، با همکاری و همراهی همه دستگاه های دولتی و خصوصی و خیرین وآموزش مهارت های زندگی، می توان فرد آسیب دیده را در بازتوانی یاری کرد. گرچه در عمل، این کار پیچیده و زمانبر بوده و جلب اعتماد خانواده و سازمان های دولتی و غیردولتی کمی دشوار است اما موضوعی نیست که نشود انجام داد. موارد متعددی داشتیم که با همین یاری کردن ها، فرد مورد نظر بازتوانی شده، به زندگی بازگشته و از زندگی موفق برخوردار شده است.
این افراد را نمی شود در یک مرکز قرنطینه کرد تا بهبودی یابند. این مراکز گذرا شاید در کوتاه مدت برای آماده سازی روانی و اجتماعی آنان موفقیت آمیز باشد، اما در بلند مدت کارایی خود را از دست می دهد و باز تکرار اشتباهات صورت می گیرد. در واقع جزیره کردن این افراد در یک شهرک، سیاست محکوم به شکستی از عهد دقیانوس است که از سوی افرادی مطرح شده که دانش اجتماعی ندارند و رویکردی که ما در پدیده های اجتماعی داریم رویکرد مبتنی بر جامعه و خانواده است.

اما و اگرهای ایجاد شهرک های بازتوانی
ایجاد شهرک های توانبخشی زنان آسیب دیده طرحی است که به تازگی در جلسه کارگروه تخصصی زنان و خانواده استانداری تهران مطرح شده است تا با ارایه برنامه های هدفمند آموزشی، الگویی مطلوب برای ساماندهی زنان آسیب دیده ایجاد کند. طرحی که برای رسیدن به هدف، مستلزم همکاری و همدلی سامان‌سراها، خانه‌های امن، اورژانس اجتماعی و به خصوص سازمان بهزیستی به عنوان متولی اصلی موضوع توانبخشی و مدیریت اقشار آسیب پذیر در ایران است.
این در حالی است که به گفته «انوشیروان محسنی بندپی» رییس سازمان بهزیستی، این سازمان، خود یکی از مخالفان جدی اجرایی شدن طرح شهرک بازتوانی زنان آسیب دیده در تهران است چرا که به بیان وی، حضور افراد آسیب دیده در کنار خانواده اثربخشی بیشتری در مقایسه با حضور آنان در شهرک‌های بازتوانی دارد.
رییس سازمان بهزیستی در ادامه اظهار کرد: همانطور که خانواده‌ها در خصوص ارتقای دانش و تحصیل فرزندانشان آنها را به کلاس‌های خصوصی می فرستند تا با جمعیت کمتر این کلاس‌ها توجه بیشتری به وضعیت درسی کودکشان شود، بهزیستی در مورد زنان آسیب دیده هم معتقد است گروه های کوچک، با نظارت بیشتر و به کار گیری افراد علمی و متخصص، در بهبود وضعیت این زنان موثرتر خواهد بود.
« بنابراین قرار گرفتن زنان در مراکز شبه خانواده، یعنی مراکز نگهداری کودکان بدسرپرست و افراد آسیب دیده که شاهد گسترش آنها در سطح کشور هستیم، رویکرد موفق‌تری خواهد بود.»

آقاپورعلیشاهی: دوران پسا بازتوانی، سنگ محک مانایی زندگی سالم
در مجموع با ایزوله کردن و جدا کردن زنان از جامعه به منظور بازتوانی مخالف هستم. این افراد، در دل اجتماع و با حمایت خانواده می توانند به زندگی بازگردند. نکته ای که می خواهم به آن اشاره کنم توجه به زنان بازتوانی شده است؛ زنانی که مشقت های بازگشت به زندگی سالم را پشت سر گذاشته اند و حال نیازهای اقتصادی آنان را احاطه کرده است.
در این ارتباط، می توان امتیازهایی در رابطه با اشتغال و ایجاد کارگاه در شهرک های صنعتی به این زنان داد، همچنین پرداخت وام و تسهیلات به آنان بدون نوبت و بروکراسی های بانکی و توسعه صندوق های مالی حمایتی از جمله زیرساخت های لازم در جهت به کارگیری زنان آسیب دیده اما بازتوانی شده است.
پیشنهاد می کنم از ۱.۵ میلیارد دلاری که برای صندوق توسعه و برای بخش روستاییان اختصاص داده شده،۵۰۰ میلیون دلار آن به بنگاه های کوچک و متوسط مخصوص مشاغل خانگی و زنانه اختصاص یابد تا علاوه بر درآمدزایی، از افتادن دوباره افراد به آسیب های اجتماعی جلوگیری کرد.
اگر اقتصاد زنان را تقویت کنیم نیازی به شهرک سازی نیست. این شهرک ها منجر به جدا سازی این زنان می شود و جداسازی زنان از جامعه، بستر لازم را برای پذیرش آنان فراهم نمی کند. زنان توانایی های بسیاری دارند فقط باید بستر های مناسب برای آنان فراهم شود تا پتانسیل خود را فعال کنند.
خواه ناخواه جامعه هم روی زیبا دارد و هم زشت و نحوه برخورد تصمیم سازان در مدیریت اجتماعی است که می تواند در مهار جراحات اجتماعی، فرصت سازی و توانمند کردن آسیب دیدگان اثرگذار باشد. با راهبردهای پیشگیرانه هدفمند، حمایت قاطع از اقشار در معرض آسیب و ایجاد هم افزایی امکانات و ایده ها در التیام بخشی مشکلات این قشر، می توان ضریب سلامت اجتماعی را حفظ و توسعه داد.