برای مدیریت آسیبهای اجتماعی، صدای نخبگان را بشنوید

آرمان ملی- روزهایی را سپری می‌کنیم که با مشکلات متفاوتی در حوزه‌های مختلف اعم از اقتصادی، سیاسی، بین‌الملل، بهداشت و درمان و اجتماعی مواجهیم که حل هر کدام از دیگری مهم‌تر است اما در این میان حال حوزه اجتماعی هم خوب نیست. جامعه‌ای که با وجود مشکلات معیشتی و تورم کمرشکن مجبور به کنارآمدن با ویروسی هم هست که جا خوش کرده و تحمل وضعیت را سخت‌تر می‌کند. جامعه‌ای ملتهب که اتفاقات درونش حالا دیگر آنقدر در فاصله‌های نزدیک به هم رخ می‌دهد که بیشتر به دامان متخصصان و کارشناسان حوزه اجتماعی پناه می‌بریم تا آسیب‌شناسی کنند و راهکار نشان دهند اما گویی «گوش اگر گوش مسئولان و ناله اگر ناله ماست، آنچه البته به جایی نرسد، فریاد است». سیدحسن موسوی‌چلک، موسس اورژانس اجتماعی که جلوتر از سایر همکاران مددکار اجتماعی‌اش سال‌هاست نسبت به وقوع بحران‌های ناشی از آسیب‌های اجتماعی هشدار می‌دهد و دلسوزانه از مسئولان می‌خواهد تا دیر نشده، پیشگیری و چاره‌اندیشی کنند. رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران پرداختن به امور اجتماعی و آسیب‌های اجتماعی را آنقدر مهم می‌داند که معتقد است چنانچه درموردش تدبیر نشود، زمین‌گیرمان خواهد کرد. موسوی‌چلک در گفت‌وگو با «آرمان ملی» راه مداخله موثر در حوزه اجتماعی را کلانتری و دادگستری نمی‌داند و از ختم شدن همه راه‌ها به سیستم قضائی و پلیس به عنوان اشتباهی استراتژیک یاد می‌کند. وی با بیان اینکه خدماتی که در حوزه اجتماعی در اختیار مردم قرار می‌گیرد باید ویژگی‌های فراگیربودن، جامعیت داشتن، کفایت داشتن و استمرار داشتن را داشته باشند، افزود: در نهایت ویژگی پنجم که اثربخشی است نیز باید مورد توجه قرار بگیرد. در ادامه گفت‌وگوی سیدحسن موسوی چلک با «آرمان ملی» را می‌خوانید:
به عنوان رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران که در بطن مسائل اجتماعی قرار دارید و اتفاقات درونش را رصد می‌کنید، چقدر به این حوزه پرداخته شده است؟

واقعیت این است که یکی از حوزه‌هایی که تقریبا در این ۴۰ سال به نوعی مورد غفلت وارد شده، حوزه امور اجتماعی و در ذیل آن حوزه آسیب‌های اجتماعی است. من به عنوان یک مددکار اجتماعی که در حوزه‌ها و سازمان‌های مختلف کار کرده‌ام، احساس می‌کنم آنچه خوب دیده نشده به هر دلیلی، حوزه اجتماعی است و اگر نیم‌نگاهی داشته باشیم به آنچه در این حوزه در کشور ما می‌گذرد، خود نشان از آن دارد که ما به هر دلیلی غفلت کردیم که این وضعیت به‌وجود آمد. آمار چهارمیلیون و چهارصد معتاد دائمی و تفننی که ستاد موادمخدر اعلام کرده، آمار حدود بیش از ۱۶میلیون پرونده قضائی ثبت شده که ممکن است بعضی از اینها چند پرونده داشته باشند و از طرفی تمام اینها الزاما مجرم نباشند ولی همین که همه راه‌ها قرار است به حوزه قوه قضائیه و پلیس ختم شود، خود یک اشتباه استراتژیک است. راه مداخله موثر در حوزه اجتماعی، در کلانتری و دادگستری نیست. به‌رغم اینکه در قانون اساسی بر پیشگیری جرم تاکید شده و در دوره‌های مختلف بر تقویت رویکرد اجتماعی در سیستم قضائی تاکید شده، ولی همچنان وجه غالب، پلیسی و قضائی است. نیم‌نگاهی داشته باشیم به آمار زنان سرپرست خانوار که در سرشماری سال ۱۳۷۵ تقریبا کمتر از یک‌میلیون و ۲۰۰هزار زن سرپرست خانوار داشتیم و سال ۱۳۸۵ حدود یک‌میلیون و ۶۰۰هزار نفر و سال ۱۳۹۰ دومیلیون و ۵۵۰هزار نفر و سال ۱۳۹۵ هم بیش از سه‌میلیون و ۶۰هزار نفر که آماری براساس سرشماری نفوذ و مسکن مرکز آمار است. خانم ابتکار سال گذشته زنان سرپرست خانوار را ۳میلیون و ۵۰۰هزار نفر اعلام کرده که حداقل و حدود یک‌سوم آن حاصل طلاق است. در حوزه ایدز وضعیت به‌گونه‌ای است که هم تزریق موادمخدر با سرنگ آلوده و مشترک و هم روابط محافظت‌نشده جزو عوامل اصلی است. آمار افزایش ۵/۱۲ (دوازده و نیم) درصدی خشونت خانگی از جنس کودک‌آزاری، آماری است که رئیس پزشکی قانونی امسال اعلام کرده است. آمار افزایش خودکشی در کشور و آمار افزایش خشونت تقریبا بعد از سرقت، دومین پرونده قضائی است. از آنجایی که من سرقت را هم جزو خشونت قلمداد می‌کنم، تقریبا در موضوعات اول قضائی که بیشترین فراوانی را دارند، قرار دارد. بالا بودن آمار افراد دارای اختلالات روانی اعلام‌شده توسط مسئولان وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی مبنی بر اینکه بین ۲۳ تا ۲۵ درصد مردم حداقل یک اختلال را دارند نیز خود گویای همین موضوع است. وضعیت طلاق در کشور براساس آمار سال ۹۸ نشان می‌دهد تقریبا هر یک ساعت ۲۰ فقره طلاق ثبت می‌شود و همین‌طور در حوزه سایر جرائم و دعاوی خانوادگی نشان می‌دهد که آسیب‌های اجتماعی خانواد‌ه‌های ما را هم تحت‌تاثیر قرار داده است. وجود ۲۱میلیون نفر جمعیت (طبق آمار وزارت راه و شهرسازی) در محلات ناکارآمد شهری شامل سکونتگاه‌های غیررسمی، بافت‌های فرسوده و بافت‌های تاریخی و روستاهای الحاقی به نقاط شهری که عمدتا از حداقل‌های خدمات عمومی هم برخوردار نیستند، باز نشانه دیگری است یا آماری که وزارت تعاون، کار، رفاه اعلام کرده که حدود پنج‌میلیون نفر سه دهک پایین جامعه کسانی هستند که از هیچ‌گونه چتر حمایت اجتماعی و بیمه‌ای برخوردار نیستند و از این تعداد دومیلیون و ۳۰۰هزار نفرشان افراد سالمندی هستند که این چتر حمایتی را ندارند و موضوعات دیگری که نشان می‌دهد به هر دلیلی حوزه اجتماعی تحت‌تاثیر تصمیم‌گیری‌های نامناسب در سایر حوزه‌ها یا در همین حوزه شرایط خوبی را طی نمی‌کند.

با این حساب می‌توان گفت که نیازمند یک تغییر نگاه جدی در این حوزه هستیم.

بله. این تغییر نگاه را از سیاستگذاری بگیرید تا اجرا و نقشی را که مردم و بقیه دارند پوشش دهد. اولین تغییر نگاه در عرصه سیاستگذاری‌های کلان کشور در ابعاد مختلف از جمله حوزه اجتماعی است. ما درواقع نیازمند بازنگری در سیاستگذاری اجتماعی در کشور هستیم؛ چه سیاستگذاری‌ای که مستقیم به حوزه اجتماعی برمی‌گردد و چه سیاستگذاری‌هایی که در سایر حوزه‌ها انجام می‌شود و تاثیرش را در حوزه اجتماعی می‌گذارد. فکر می‌کنم به‌ویژه در حوزه آسیب‌های اجتماعی اگر قرار باشد اتفاقی بیفتد باید یکسری الزامات برای این تغییرات را بپذیریم. اینکه از دانش و تجربه جهانی با رویکرد بومی بتوانیم استفاده کنیم، حوزه اجتماعی را به طور مستمر رصد کنیم، شاخص‌های سلامت اجتماعی را رصد کنیم تا سیاست‌های ما مبتنی بر شواهد باشد و سیاست‌هایی را بتوانیم اتخاذ کنیم که براساس آن بشود برنامه‌ریزی کرد. باید روش‌های علمی را در اتخاذ این سیاست‌ها به‌کار بگیریم و از نخبگان اجتماعی که هم تخصص دارند، هم جامعه را می‌شناسند و هم دانش سیاستگذاری دارند، استفاده کنیم. واقعیت این است که در طول این ۴۰ سال عموما سیاستگذاران اجتماعی فاقد دانش تخصصی در حوزه اجتماعی بوده‌اند که یکی از چالش‌های جدی و اساسی ماست، ولی گویا برای کسی خیلی مهم نیست و هرکس فکر می‌کند می‌تواند مدیر و سیاستگذار اجتماعی باشد. باید از ظرفیت سازمان‌های غیردولتی و انجمن‌های مرتبط بتوانیم استفاده کنیم. موضوعی که الان در سیاست‌های کلی قانونگذاری هم ابلاغ شده ولی در عمل کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد. آینده‌نگری را مدنظر داشته باشیم. داده‌ها و اطلاعات لازم را برای سیاستگذاری داشته باشیم و بتوانیم متناسب با امکانات، نیاز و اولویت‌های جامعه در سطوح مختلف پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی و جرائم کار کنیم. به همین دلیل نیاز داریم سیاست‌هایی که تدوین می‌کنیم، رصد علمی و مستمر کرده و آسیب‌های اجتماعی را با توجه به نوع، شیوع و شدتش انجام دهیم. رویکردهای اجتماع‌محور و خانواده‌محور را تقویت کنیم. مدیریت خوب اقتصادی می‌تواند در کاهش آسیب‌های اجتماعی تاثیرگذار باشد. بازنگری در قوانین را مدنظر داشته باشیم، به دنبال قضازدایی باشیم، عدالت ترمیمی و عدالت تنبیهی را کنار در نظر بگیریم. رویکردهای ایجابی باید بر رویکردهای سلبی غلبه کند. تجربه نشان داده با زور آسیب‌های اجتماعی نه‌تنها مدیریت نمی‌شود بلکه زیرزمینی‌تر هم می‌شود.

همیشه به مناسبت‌های مختلف روی موضوع نشاط و جشن‌های ملی و مذهبی که ریشه در تاریخ ما دارد، تاکید دارید و از آن به عنوان راهی برای بالابردن نشاط جامعه یاد می‌کنید؛ جامعه‌ای که با توجه به شاخص‌های جهانی چندان شاد نیست.

می‌توانیم روی موضوع نشاط و شادابی با بهره‌گیری از ظرفیت‌های موجود جامعه کار کنیم. جامعه ما، جامعه شادی نیست. من کاری با شاخص‌های بین‌المللی ندارم که وقتی به آنها استناد می‌شود به نوعی گفته می‌شود که جهت‌دار است تا بگویند ایران کشور شادی نیست ولی وقتی داخل کشورمان را نگاه می‌کنیم که خشونت جزو فراوانی‌های بالای پرونده‌های قضائی است، خود این مساله نشان می‌دهد جامعه ما، جامعه بانشاطی نیست. اینکه به سمت موادمخدر صنعتی و الکل داریم گرایش پیدا می‌کنیم و اتفاقاتی که در فضای مجازی دارد می‌‌افتد، همه اینها نشان می‌دهد موضوع نشاط و شادابی را باید بسیار جدی بگیریم. هماهنگی‌های بین‌بخشی و بین سازمان‌های مختلف و استفاده از تمام ظرفیت‌ها در حوزه اجتماعی می‌تواند کمک‌کننده باشد. حتما توجه به ارزش‌های دینی و هنجارهای اجتماعی در هر جامعه‌ای می‌تواند در تقویت حوزه اجتماعی تاثیرگذار باشد. باید آینده‌پژوهی و آینده‌نگری را در حوزه اجتماعی مورد توجه قرار دهیم.

عملکرد ساختارهای اداری در حوزه اجتماعی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

فکر می‌کنم همین الان ساختارهای اداری ما در حوزه اجتماعی بسیار گسترده، ناهماهنگ، غیرکارآمد و نیازمند تجمیع ساختارهای موجود با هدف حذف ساختارهای موازی است تا بتوانیم با استفاده از یک سازمان اجتماعی قوی که من اعتقاد دارم وزارت امور اجتماعی را لازم داریم با تجمیع تمام سازمان‌های موازی و مشابه چه در دولت و چه در نهادهای عمومی غیردولتی و همین‌طور تجمیع منابع همه این سازمان‌ها بتوانیم کار قوی و محکمی انجام دهیم. نمایندگان شجاع می‌خواهیم که این کار را انجام دهند. باید پیوست اجتماعی و فرهنگی را برای تمام طرح‌ها و برنامه‌ها داشته باشیم. خواهشی که از نمایندگان مجلس در این دوره دارم اینکه هیچ طرحی را ارائه و هیچ لایحه‌ای را تصویب نکنند؛ مگر اینکه پیوست‌های اجتماعی- فرهنگی باشد. از ظرفیت همه مراکز برای بالابردن سواد اجتماعی استفاده کنند. آموزش و پرورش یکی از محوری‌ترین جاهایی است که می‌تواند در ارتقای سلامت روانی اجتماعی تاثیرگذار باشد که چندسالی است شروع شده ولی فکر می‌کنم همچنان حوزه اجتماعی در آموزش و پرورش خاموش است. از کارهای مقطعی و موقتی که انجام می‌دهیم، سپاسگزاری می‌کنم ولی اعتقاد دارم ما کمتر از نیم درصد ظرفیت آموزش و پرورش را در حوزه اجتماعی نتوانستیم به کار بگیریم و این مشکلی جدی است که داریم. طبیعتا دانشگاه‌های ما هم باید نیروی انسانی متخصص را تربیت بکنند. فضای مجازی را فقط تهدید ندانیم، فضای مجازی برای تقویت حوزه اجتماعی و برای اطلاع‌رسانی و آگاه‌سازی و برای ایجاد حساسیت و برای مطالبه‌گری اجتماعی و برای شفافیت می‌تواند بسیار تاثیرگذار باشد.

خدماتی که در حوزه اجتماعی در اختیار مردم قرار می‌گیرد چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد؟

باید به دنبال آن باشیم در حوزه اجتماعی خدماتی که در اختیار مردم قرار می‌گیرد، چهار ویژگی فراگیربودن، جامعیت داشتن، کفایت داشتن و استمرار داشتن را داشته باشند تا در نهایت ویژگی پنجم که اثربخشی است مورد توجه قرار بگیرد. تسهیل دسترسی مردم به خدمات اجتماعی موضوع جدی‌ای است که در عرصه سیاستگذاری باید مورد توجه قرار بگیرد و همین‌طور ادغام اجتماعی و جلوگیری از طرد اجتماعی برای کسانی که به هر دلیلی دچار مشکل می‌شوند. ما باید فضا را برای پذیرش مجددشان فراهم کنیم. در حوزه مسئولیت سرمایه اجتماعی این اهتمام را داشته باشیم که سرمایه اجتماعی مهم‌ترین منبع در کنار سرمایه انسانی برای توسعه در هر کشوری است.

در کنار همه مشکلات چندی است که شاهد بی‌تفاوتی جامعه شده‌ایم و کمتر مشارکت اجتماعی در حوزه‌های مختلف را شاهدیم. آیا حال سرمایه اجتماعی خوب نیست؟

پژوهش‌هایی که در کشور انجام شده، نشان می‌دهد حال سرمایه اجتماعی در ایران خوب نیست. سرمایه اجتماعی خوب نباشد یعنی اعتماد اجتماعی خوب نیست و طبیعتا نباید انتظار مشارکت اجتماعی را داشته باشیم. حال سرمایه اجتماعی خوب نباشد، باید منتظر شورش‌ها، بی‌تفاوتی‌ها و کاهش مسئولیت‌پذیری‌ها در جامعه باشیم. ضمن اینکه تشویق بنگاه‌ها به ایفای مسئولیت اجتماعی در حوزه اجتماعی موضوعی است که نباید از آن غفلت کرد. یکی از ظرفیت‌هایی که در جامعه وجود دارد و نباید نسبت به آن بی‌تفاوت بود، جامعه کار و تولید در حوزه اجتماعی است و این نیازمند تقویت جایگاه امور اجتماعی و سلامت روانی اجتماعی در جامعه کار و تولید است. من فقط یک عدد را می‌دهم که طی یک پژوهش شیوع‌شناسی ملی با کمک ستاد موادمخدر ریاست‌جمهوری و معاونت اجتماعی- فرهنگی وزارت تعاون، کار، رفاه انجام شده و نشان می‌دهد ۲۱ درصد کارگران درگیر حوزه موادمخدر هستند. در پژوهش دیگر مشخص شده که ۳۳ درصد حداقل یک اختلال روانی را دارند؛ گرچه همه موضوعات اجتماعی حوزه کارگری فقط به موادمخدر ختم نمی‌شود و نکته بعدی اینکه از ظرفیت مدیریت شهری برای پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی و تقویت نشاط در جامعه باید بتوان استفاده کرد. توجه ویژه به کودکان، نوجوانان و جوانان در حوزه اجتماعی موضوع بسیار جدی و اساسی است. همین‌طور اعتقاد دارم اجرای نظام چندلایه تامین اجتماعی که بارها در قوانین مختلف و در قانون ارکان دائمی برنامه‌های توسعه هم به آن اشاره شده، راه نجات ما برای هدفمند کردن مساعدت‌ها، حمایت‌ها و سیانت‌هاست و به همین لایحه برمی‌گردد که متاسفانه ظاهرا عزمی برای این کار نیست. انتظار من از نمایندگان مجلس این است که موضوع نظام چندلایه تامین اجتماعی را به عنوان یک مطالبه منطقی در حوزه اجتماعی مدنظر داشته باشند چرا که تا الان هم که تقریبا سه سال و نیم از اجرای برنامه ششم گذشته دیر است.

در یادداشتی از اینکه دود آسیب‌های اجتماعی به چشم همه می‌رود، هشدار داده‌اید. ظاهرا علاوه بر مشکلات اقتصادی و نارضایتی‌های عمومی ناشی از آن و حال ناخوش جامعه، باید نگران امنیت جامعه هم باشیم.

بدون‌شک اگر نیازمند تحقق امنیت در جامعه هستیم، معتقدم حوزه اجتماعی امروز بیش از هر حوزه‌ای در کنار اقتصاد می‌تواند امنیت ما را تهدید کند. اگر نیم‌نگاهی به اعتراضات داشته باشید می‌بینیم این اتفاق عمدتا از طرف گروه‌هایی آغاز شده که آزردگی‌های اجتماعی دارند. فراموش نکنیم که دود آسیب‌های اجتماعی به چشم همه خواهد رفت و آسیب‌های اجتماعی امروز واقعیتی است که باید آن را به عنوان یک واقعیت تلخ بپذیریم تا گام بعدی را بتوانیم برداریم. امروز که به خیابان می‌رویم، مشهودتر شدن آسیب‌های اجتماعی را می‌بینیم. از معتادین کارتن‌خواب، متکدیان، کودکان کار و خیابان- که حضور در خیابان می‌تواند در گسترش آسیب‌های اجتماعی برای این گروه از بچه‌ها تاثیر داشته باشد- تا تن‌فروشی که الان در جامعه مشهودتر شده و کمتر روزی است کسی نبینید که تن‌فروش برای فروش شرف و ناموسش با کسانی که با خودروهایشان توقف می‌کنند، چانه می‌زند و این یکی از دردآورترین و زجرآورترین صحنه‌هایی است که من به عنوان یک مددکار اجتماعی می‌بینم. فراموش نکنیم جامعه‌ای که در آن شاخص‌های رفاه بالا باشد، جامعه‌ای که در آن سلامت اجتماعی و سرمایه اجتماعی بالا باشد و جامعه‌ای که در آن مسئولیت اجتماعی بالا باشد، معمولا کمتر شاهد این نوع موضوعات خواهد بود. در جامعه‌ای که اخلاق حاکم باشد این نوع تعرضات به زنان و نوامیس ما توسط خود ما صورت نخواهد گرفت. فراموش نکنیم آنچه همه دولت‌ها موظفند انجام دهند، این است که جامعه‌ای داشته باشند که شکوفایی اجتماعی در جای‌جای آن خودش را نشان دهد، همبستگی اجتماعی خودش را نشان دهد، انسجام اجتماعی خودش را نشان دهد، مشارکت اجتماعی خودش را نشان دهد و در غیر این صورت در ورطه‌ای خواهیم افتاد که یکی از نشانه‌های آن، گسترش جرائم و آسیب‌های اجتماعی و طبیعتا تهدید امنیت اجتماعی و تهدید «به زیستن اجتماعی است» که هدف همه مداخلاتی است که دولت‌ها انجام می‌دهند، خواهد بود.

اما واقعیت این است که به جای تمرکز روی موضوعاتی که مطرح کردید بیشتر شاهد پاک شدن صورت مساله هستیم.

همین‌طوره درحالی که آنچه نیاز داریم روی آن تمرکز کنیم صورت مساله‌ای است که نباید پاک کنیم. ما عمدتا در طول این سال‌ها تمام انرژیمان را گذاشته‌ایم که صورت مساله را پاک کنیم و به همین دلیل رویکرد جمع‌آوری بیشتر از هر موضوع دیگری در حوزه اجتماعی مورد توجه قرار گرفت به‌رغم اینکه می‌دانیم چیزی جز مُسَکِن کوتاه مدت نیست ولی باز هم اصرار داریم که همین روش‌ها را ادامه دهیم. روش‌هایی که می‌دانیم محکوم به شکست است. فضا را برای نقد اجتماعی فراهم کنیم و نقد اجتماعی را به منزله مخالفت تلقی نکنیم. فضا را برای نخبگان اجتماعی در حوزه سیاستگذاری باز کنیم و اجازه دهیم نقدهای کارشناسی در جامعه باز شود، برای اینکه بتوانیم مدیریت اجتماعی هوشمند داشته باشیم، نیاز داریم متخصصان نقاط قوت و ضعف را بازگو کنند. الان مشکل ما این است که عمده مدیران اجتماعی ما غیراجتماعی هستند. اجتماعی‌ها معمولا یک گوشه و کناری هستند و هرکس هم که اعتراض می‌کند، حذفش می‌کنیم و راحت‌ترین کار این است که صدای اعتراض نخبگان اجتماعی شنیده نشود. این درحالی است که ما می‌دانیم حال حوزه اجتماعی خوب نیست. واقعیت این است که حال حوزه اجتماعی خوب نیست که اگر خوب بود، این وضعیت را نداشتیم. اگر ایران را دوست دارید در این زمینه اهتمام کنید، نشان می‌دهد که حال حوزه اجتماعی خوب نیست. دنبال پاک کردن صورت مساله نباشیم. آسیب‌های اجتماعی همه ما را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد. پیر و جوان، پولدار و غیرپولدار، مذهبی و غیرمذهبی، شهری و روستایی، باسواد و بیسواد؛ ولی فراموش نکنیم هیچ‌کس و هیچ دری و هیچ خانه‌ای و هیچ جامعه‌ای از آسیب‌های اجتماعی مصون نیست. ما هم باید بپذیریم که جامعه ما هم مصون نخواهد بود. امروز آسیب‌های اجتماعی خانواده‌های ما را به شدت تحت‌الشعاع قرار داده است. نوک پیکان آسیب‌های اجتماعی به سمت خانواده‌ها رفته. امروز کودک‌آزاری، همسرآزاری، سالمندآزاری، فرار به معنای عام‌تر آن خشونت‌های خانگی، روابط فرازناشویی، قتل‌های خانوادگی، قتل‌های ناموسی و موضوعات متعدد، دعاوی مربوط به الزام به تمکین، ترک انفاق، عسر و حرج و همه اینها نشان می‌دهد که حال این حوزه خوب نیست. چون جامعه ما جامعه تاب‌آوری نیست و نشاط در آن خیلی نهادینه نشده، امور اجتماعی و مسائل اجتماعی گره خورده است. در سکونتگاه‌های غیررسمی رویکردهای اجتماعی را تقویت نکردیم. اگر نگوییم جامعه شادی‌گریز هستیم ولی بسیاری از محیط‌های اجتماعی ما محیط‌های شادی‌گریز هستند. جامعه‌ای هستیم که اخلاق در آن ضعیف شده و جامعه‌ای که اخلاق در آن ضعیف شده باشد هر بنایی را می‌تواند سست کند. جامعه‌ای که امید اجتماعی در آن کم باشد، می‌تواند یک تهدید برای جامعه باشد. لذا لازم داریم حوزه اجتماعی را با رویکرد اجتماعی- فرهنگی و با آدم‌ها و نگاه و برنامه‌های اجتماعی تقویت کنیم. اجازه دهیم مطالبه‌گری اجتماعی در جامعه توسط انجمن‌ها، صاحبنظران و رسانه‌ها نهادینه شود. تا زمانی که پستوهای اجتماعی با نور تابیده نشود، همچنان باید منتظر لایه‌های زیرزمینی در حوزه‌های اجتماعی باشیم. تجربه نشان داده که اگر تدبیر نکنیم، این لایه‌ها روزی ترکیده خواهد شد و سر باز خواهد کرد و آن‌وقت دیگر ممکن است دیر شده باشد و نتوانیم کاری انجام دهیم. اجازه دهیم متخصصان اجتماعی در جای خودشان باشند و کار خودشان را انجام دهند؛ همانطور که اعتقاد داریم همه باید سر جای خودشان باشند. نکته آخر اینکه آمارهای مربوط به آسیب‌های اجتماعی را خیلی محرمانه نکنیم. نمی‌خواهم بگویم آمار خیلی کمک می‌کند اما آمارها می‌توانند ایجاد حساسیت را هم در مردم و هم در مسئولان و در میان جامعه افزایش دهد. امیدواریم روزی را شاهد باشیم که آنقدر حال حوزه اجتماعی خوب باشد که خوشی‌های حوزه اجتماعی دل ما را بزند ولی آنچه من به‌عنوان کمترین مددکار اجتماعی دارم می‌بینم این است که حوزه اجتماعی مثل خوره دارد به جان همه حوزه‌های دیگر می‌افتد و ما هنوز متوجه اهمیت این موضوع به اندازه آثار تخریبی‌ای که دارد یا آثار پیشگیرانه‌ای که می‌تواند داشته باشد، نشده‌ایم