تعداد نوزادان رها شده ایران بحرانی نیست

بر اساس گفته مسئولان بهزیستی استان خراسان رضوی روزانه ۲ تا ۳ نوزاد در مشهد رها می شوند و همچنین معاون بهزیستی استان اصفهان خبر داده که ماهیانه ۱۶ کودک سر راهی در اصفهان پیدا می شود.
معاون اجتماعی بهزیستی استان اصفهان گفته است که در اصفهان در سال ۹۰ تعداد ۱۵۰ و در سال ۱۳۹۱ تعداد ۱۴۵ و در سال ۱۳۹۲ تعداد ۱۳۹ و در سال ۱۳۹۳ تعداد ۱۲۶ کودک سر راهی پیدا شده است.

عصر ایران در گفت و گویی که با دکتر سیدحسن موسوی چلک (رئیس انجمن مددکاران اجتماعی) داشت علل و عوامل و تبعات حاصل از این پدیده ناگوار را بررسی کرده است.

***
*کارشناس دفتر کودکان بی سرپرست و بد سرپرست بهزیستی خراسان رضوی گفته است در مشهد روزانه ۲ تا ۳ نوزاد رها می شوند. معاون اجتماعی بهزیستی استان اصفهان هم گفته که ماهانه ۱۶ کودک سر راهی در اصفهان پیدا می شود. این آمار نسبت به جمعیت این شهرها نشان دهنده وضعی حاد و بحرانی است ؟

– واقعیت این است که این موضوع زائیده زندگی شهرنشینی  و در حال توسعه بودن جوامع است. این نوع پدیده ها و مسائل، قبل از آن ظهور و بروز نداشته است. برخی نوزادان را بعد از تولد یا بعد از گذراندن ایامی، در خیابان ها یا حتی مراکز درمانی رها می کنند.
اکثر کشورها این نوع مسائل را تجربه کرده اند. در کشور ما هم این موضوع بوده، هست و خواهد بود. حتی قبل از انقلاب، مرکز رفاه کودک داشتیم.
موسوی-چلک-2
*همین کار بهزیستی را برای پذیرش کودکان سر راهی انجام می دادند؟

-بله. بهزیستی از تلفیق ۱۴ یا ۱۵ بنیاد خیریه تشکیل شد. در قدیم مفهوم پرورشگاه را به کار می بردند. الان کلمه پرورشگاه را به کار نمی برند و اصطلاح درستی هم نیست.
برای بچه های بی سرپرست و بد سرپرست، در سال ۱۳۵۳ قانون داشتیم. قانونی که در سال ۱۳۹۲ در مورد کودکان و نوجوانان بی سرپرست به تصویب رسید، جایگزین آن قانون قبلی شد.

*شهر مشهد طبق آمار سرشماری سال ۱۳۹۰ حدود ۲ میلیون ۷۰۰ هزار نفر جمعیت داشته است و اصفهان یک میلیون و ۹۰۰ هزار نفر. اگر روزانه در مشهد بین ۲ تا ۳ نوزاد رها شود ماهیانه تعداد نسبتا زیادی بدون سرپرست می مانند یا در اصفهان. آیا شهرهایی که حاشیه نشنی دارند الزاما تعداد بیشتری از این موارد اتفاق می افتد؟

-یک دلیل فرزندان نامشروع یا ناخواسته ای است که ممکن است بچه ها را رها کنند. گروه دیگر خانواده هایی هستند که نیاز مالی دارند. یعنی فقر باعث می شود بچه های خودشان را رها کنند و نتوانند سرپرستی آنان را به عهده داشته باشند.

معمولا شهرهایی که به دلیل امکانات زیارتی، سیاحتی و تجاری، ماهیت مهاجر پذیر دارند این موضوعات، خودش را بیشتر را نشان می دهد.
هر چه شهر بزرگتر می شود گمنامی مردم، بیشتر است و این نوع رفتارها با کودکان می تواند وجود داشته باشد.

*شما در سال های قبل مدیر کل دفتر امور آسیب دیدگان اجتماعی بهزیستی بودید و در سال های اخیر رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران. در این سال ها تحقیقاتی خاصی در این زمینه انجام شده که ببینیم اوضاع کشور ما و کشورهای دیگر چه وضعیتی دارند؟

-وضعیت ما به نسبت جمعیت و وضعیت توسعه، آمار بالایی نیست و خیلی بحرانی نیست. همین آمارهایی که به آن اشاره کردید خیلی آمارهای بحرانی نیست. البته حتی یک مورد هم زیاد است.

*فقر در این زمینه چقدر می تواند تاثیر داشته باشد که نوزادان و کودکان را رها کنند؟

-گاهی اوقات، نابسامانی خانواده نقش دارد. برای مثال پدر خانواده معتاد است یا مادر معتاد است. ممکن است مجرم باشند. همه اینها تاثیر دارد. اما فقر یک عامل کلیدی است.

*اخیرا یک نوزاد ۵ روزه را در کمربندی هزار سنگر آمل رها کرده اند یا نوزادی ۲ روزه را جلوی در یک خانه در شهرستان شهریار گذاشته بودند. چه احساسی احیانا دارند که بچه های خودشان را به این صورت رها می کنند؟

-ما نمی دانیم که مادرش در چه شرایطی بوده و پدرش در چه شرایطی بوده است و آیا آن نوزاد، مشروع است یا نامشروع است. واقعیت این است که به سختی نوزاد خود را رها می کنند.
شاید ما بگوییم کسانی که این کار را انجام می دهند عاطفه ندارند ولی گاهی مواقع، در شرایطی قرار می گیرند که ترجیح می دهند بچه خود را در کنار خیابان بگذارند تا شرایط بچه از آن حالتی که با مادرش بود بهتر شود.

*تعداد زیادی از کودکان در بیمارستان ها رها می شوند. آیا افرادی که بچه های خود را نمی خواهند می توانند به مددکاران بیمارستان ها اطلاع بدهند و مددکاری بیمارستان آنان را به بهزیستی بدهد تا فرار این نوع مادران از بیمارستان اتفاق نیفتد؟

-ما نمی توانیم بگوییم پدر و مادر بروند بچه های خودشان را تحویل بدهند و خودشان نگه داری نکنند. اگر فرضا مادری بگوید بچه اش را نمی خواهد، هیچکس از او قبول نمی کند. رها کردن بچه ها همیشه در خفا و پنهانی انجام می شود.
اگر نوزاد را رها کنند و مادر یا پدر برود، مسئولان بیمارستان پیگیری لازم را انجام می دهند و به مراجع قضایی و انتظامی اطلاع می دهد. صورتجلسه ای انجام می شود.

*فقط بعد از رها شدن نوزاد، مددکار بیمارستان اقدام می کند.

-بله. پیگیری این کار توسط مددکار انجام می شود و تا رساندن بچه به یک جای امن که می تواند خانه بستگان یا مراکز بهزیستی باشد، فعالیت او ادامه پیدا می کند.

*نوزادانی که رها می شوند و بعدا به بهزیستی و شیرخوارگاه ها سپرده می شوند تا ۱۸ سالگی چه وضعیتی در مراکز بهزیستی دارند؟

-طبق قانون حضانت آنان را به بهزیستی می دهند. بعضی از آنان ممکن است شرایط فرزند خواندگی داشته باشند. بعضی از آنان ممکن است سن بالاتر از فرزند خواندگی داشته باشند، به مراکز مختلفی که بهزیستی دارد ارجاع داده می شوند و طبق قانون تحت حمایت قرار می گیرند.

*با رسیدن این کودکان به سن ۱۸ سالگی آنان را از مراکز بهزیستی به نوعی اخراج می کنند.

-اخراج نه. کلمه اخراج، کلمه قشنگی نیست.

*به هر حال چند میلیون تومان پول به آنان هم می دهند و به آنان گفته می شود که مرکز را ترک کنید.

-کمیته تخصصی وجود دارد و موضوع ترخیص را بررسی می کنند. دختران یا پسران تا زمانی که درس می خوانند در سیستم هستند. دختران تا زمانی که ازدواج کنند توسط این سیستم حمایت می شوند.
مهم این است که به بهترین شکل ممکن، چه پسران و چه دختران به جامعه برگردند تا یک زندگی مستقل را داشته باشند.

*از ۱۸ سالگی الزاما باید از مراکز بهزیستی خارج شوند. به چه صورت به جامعه برگردند؟

-در این مواقع خانه مستقل می گیرند. گاهی مواقع کار یاد می گیرند. گاهی مواقع دختران ازدواج می کنند. پسرها می توانند یک خانه را اجاره کرده و زندگی کنند.
ما هر چقدر افراد را در مراکز بهزیستی نگه داریم وابستگی آنان بیشتر می شود. در حوزه  توانمند سازی، بحث ما این است که ما باید هر چه زودتر این افراد را به جامعه برگردانیم.

*در کشورهای دیگر محفظه هایی را تعبیه کرده اند کسانی که بچه های خودشان را نمی خواهند در آنجا می گذارند و با به صدا درآمدن زنگ خاصی، ماموران نهادهای حمایتی سریعا به آنجا مراجعه می کنند. آیا آن روش، روش مناسب تری است نسبت به رها کردن در جاهای مختلف؟

-این روش در فرهنگ ما مورد پذیرش قرار نخواهد گرفت. ما نباید این تفکر را جا بیندازیم. این یعنی مشروعیت دادن به رها کردن بچه ها.
در آن کشورها نیز آثار منفی روانی و اجتماعی خودش را دارد. برای مردم آن کشورها ممکن است عادی باشد ولی بچه اثر منفی را می گیرد و فرق نمی کند که در کجای دنیا باشد. برای بچه، پدر و مادر جایگزین ندارند.

*قوانین کشورهای دیگر به چه صورت است و آیا پدر و مادری که بچه خود را نمی خواهد می تواند مراجعه کند و او را به نهادهای حمایتی تحویل بدهد ؟

-بعید می دانم به صورت داوطلبانه بتوانند تحویل بدهند. در همه جای دنیا، روی خانواده حساسیت خاصی وجود دارد.

در برخی کشورها، مراکز یا مراکز شبانه روزی دارند. اما در تمام دنیا از زندگی اردوگاهی پرهیز می کنند. مراکز شبه خانواده ایجاد کرده اند که شبیه خانواده است. در ایران از سال ۱۳۷۸ این مراکز شبه خانواده، جای خودش را باز کرد و دیگر مراکز اردوگاهی با تعداد بسیار بالا در یک سوئیت یا ساختمان ندارند.

بعضی از این الگوها از کشورهای دیگر آمده است. انگلیس دارد، آمریکا دارد وهند هم دارد. موسسه «دان باسکو» در کشورهای مختلف شعبه دارد. این موسسه در زمینه حمایت از این نوع کودکان فعالیت دارد و در زمینه آموزش و بهداشت و فنی و حرفه ای، کار می کند.

*این شبه خانوادگی به چه صورت است؟

-برای مثال ممکن است چند نفر از یک خانواده باشند یا چند نفر که از لحاظ سنی به هم نزدیک هستند در یک سوئیت زندگی کنند. یاد می گیرند چگونه در خارج از نهادهای حمایتی  بتوانند زندگی اجتماعی مستقلی را داشته باشند.

در این نوع زندگی کردن، هم آثار منفی اردوگاه را ندارند، هم صمیمت و روابط عاطفی را بیشتر تجربه می کنند و هم استقلال خودشان را دارند. این وضع به افزایش مهارت برای یک زندگی مستقل در جامعه کمک می کند.

*آسیب هایی که به این نوزادان و بچه های رها شده و سر راهی وارد می شود به چه شکل است؟

-اولین گروهی که بیشترین آسیب را می بینند کودکان هستند. این آسیب ها می تواند جسمی، عاطفی باشد. سن هم تعیین کننده است. گاهی مواقع آثار ماندگار آن بعدها در سنین بالاتر روی زندگی آنان و نقش هایی که می پذیرند و روی رفتار و آینده آنان می تواند تاثیرات منفی داشته باشد.

*برخی نوزادان رها دچار عارضه مغزی بوده اند. آیا راه دیگری وجود ندارد که این نوع رها کردن اتفاق نیفتد؟

-بالاخره خانواده مستاصل است و هزینه درمان را نمی توانند پرداخت کنند. گاهی مواقع یک بچه مریض روی شرایط زندگی این نوع خانواده ها تاثیر می گذارد. البته من نمی خواهم بی تعهدی و بی مسئولیتی آنان را توجیه و تایید کنم.
به هر حال، رها کردن بچه ها باعث می شود حس انسانیت و عاطفه و محبت کمرنگ شود.

*با توجه به این که جمعیت زیادی از جمعیت کشور در مناطق حاشیه نشین هستند رها کردن نوزاردان و سر راه آنان از بین نمی رود؟

-مطابق آمار و اطلاعات وزیر راه و شهرسازی در برنامه پایش و شرکت مادر تخصص عمران و بهسازی شهری دادند محلات ناکارآمد شهری شامل این ۴ محله است: بافت های فرسوده، بافت های تاریخی، روستاهایی که به مناطق شهری الحاق شده اند و سکونتگاه های غیر رسمی.
گفته می شود در این محلات بین ۱۸ تا ۱۹ میلیون نفر زندگی می کنند. اما در سکونتگاه های غیر رسمی بین ۹ تا ۱۱ میلیون نفر زندگی می کنند و کودکان در معرض خطر بیشتری هستند.

*به چه شکل می توان رفتار کرد که هم وضعیت انسانی تری رقم بخورد و هم نوزادان رها تحت مراقبت های بهتری قرار بگیرند و اسیب های بعدی کمتر شود؟

-مردم این مناطق شهروندان ما هستند. شهروندان درجه ۲ هم نیستند. در این مناطق حداقل های خدمات عمومی را ندارند.

بر اساس سند ملی احیا، بهسازی و توانمند سازی بافت های فرسوده و محلات ناکارآمد شهری که در سال ۱۳۹۳ مصوب شد، افزایش شاخص های رفاه اجتماعی در این مناطق به گونه ای که به حد متوسط تا سال ۱۴۰۴ شمسی برسد باید تحقق پیدا کند.
آسیب پذیری کودکان، زنان، دختران، سالمندان و معلولین و سایر اقشار دارای نیازهای خاص، بیشتر است و توجه ویژه تری نیاز دارند.

*نوع رفتار مطلوب با کودکانی که سر راهی بوده اند و در مراکز بهزیستی پذیرش شده اند به چه صورت است؟

-بهترین کار این است که پایگاه های خدمات اجتماعی را با محوریت مددکاران اجتماعی و با بهره گیری از ظرفیت های بخش غیر دولتی در این مناطق گسترش بدهیم. این کودکان و نیازهای آنان را شناسایی کنند و آموزش های لازم به آنان داده شود.
حمایت های اجتماعی لازم از این افراد انجام شود تا زندگی کردن در این مناطق منجر به آسیب پذیری بیشتر این افراد نشود.

*این مربوط به کسانی است که به خاطر فقر احتمالا کودکان رها می کنند. بقیه چطور؟

-حتی کودکان بد سرپرست یا بی سرپرست. فرقی نمی کند. کودکانی که مشمول قانون حمایت از کودکان و نوجوانان بی سرپرست و بد سرپرست شوند باید از حمایت های مختلف شوند.

منبع:عصرایران/۳/۱۱/۹۵