جامعهای که در آن نشاط نباشد، کمتحرک و افسرده است
عضو هیئت علمی دانشگاه علوم بهزیستی با اشاره به اینکه در جامعه ما برای حوزه نشاط اجتماعی سیاستگذاری و برنامهریزیهای متعدد انجام میشود اما اثربخشی و ماندگاری نداشته است، گفت: جامعهای که در آن نشاط نباشد، کمتحرک و افسرده است.
وی ادامه داد: نشاط اجتماعی نیز از این قاعده مستثنی نیست. بر این اساس نشاط اجتماعی یک پدیده است که خود تابع دیگر پدیدهها و در اغلب موارد جریان آفرین و بسترساز نیز هست، اگر اینگونه باشد باید آن را به عنوان یک واقعیت اجتماعی بپذیریم، به موازات آن حرکت کنیم، بستری فراهم آوریم که نشاط اجتماعی در چارچوب هویت و فرهنگ غنی کشورمان و همسو با دنیای معاصر دگردیسی مورد نیاز را پشت سر گذارد و در مسیر توسعه جامعه جهت پیدا کرده و مدیریت شود.
عضو هیئت علمی دانشگاه علوم بهزیستی همچنین گفت: باید به پدیده نشاط اجتماعی نگاهی از کل به جزء داشت و اگر تصمیم بر این است که در خصوص نشاط اجتماعی تکتک افراد جامعه بیندیشیم، باید بپذیریم که فرد، عضوی از جامعهای است که در آن انسانها در مسیر مستمر بمباران محرکهای متعدد برونمرزی و محرومیتهای حسی، تعاملات و کنشهای متقابل قرار دارند، عواملی که همواره در فرآیندهای متعدد تولید شادی و نشاط اجتماعی تأثیرگذارند و حتی در مواردی تعیین کنندهاند، لذا نمیتوان در حال حاضر جدا از کانونهای تولید رویا و لذت که در دنیای معاصر وجود دارند به تعریفی واحد و جامع از شادی و نشاط اجتماعی دست یافت.
وی افزود: بخشی از شادمانی و نشاط اجتماعی انسانها را میتوان در درون هر یک از افراد جستجو کرد و تعریفها و مفاهیمی برای آن ساخت و بخش دیگر آن را در ارتباطات میان فردی و رفتارهای جمعی مورد بررسی قرار داد؛ به عنوان مثال: زمانی که لاله و لادن (دوقلوهای ایرانی چسبیده به هم) در حین عمل جراحی فوت کردند جامعه جهانی غمگین شد و حتی گروه کثیری برای آنها گریه کردند، به همین شکل جریانهای شادیآفرین جمعی نیز در هر نقطه جهان به ذهن و اندیشه تکتک افراد جاری میشوند و تعریفهای جدیدی از شادی به وجود میآیند ولی همواره باید به یاد داشته باشیم که نشاط اجتماعی یک جریان درونی و ماندگار است و نمیتوان با تزریق چند برنامه یا فعالیت کوتاه مدت و یا چند توصیه رسانهای آن را ایجاد کرد.
فکر آزاد در پاسخ به این سوال که آیا فکر میکنید در حال حاضر جامعه ما با نشاط است یا خیر، تصریح کرد: در حال حاضر نمیتوان حد و حدود یک پدیده چند وجهی به نام نشاط اجتماعی را مشخص کرد و گفت جامعه ما با نشاط است یا خیر، چراکه بسیاری از مؤلفههای شاد بودن در کشور ما در سطوح دانشگاهی به گونهای خاص تعریف میشوند و در نهادهای اجرایی و کانونهای فرهنگی بعضاً به گونه دیگری تعریف میشوند.
وی افزود: هنوز تصمیمسازان و تصمیمگیران جامعه فرهنگی ما نپذیرفتهاند که انسان معاصر، دیگر یک فرد نیست، به عبارت دیگر امروزه هر فردی خود به تنهایی یک جامعه است. فردی که قادر است به تنهایی و آنلاین با مجموعهای از میلیونها انسان در هر لحظهای ارتباط برقرار کند، احساس و اندیشه خود را به آنها انتقال دهد و تحت تأثیر غم و شادی آنها قرار گیرد، خود یک جامعه است. باید قبول کنیم که این انسان در فضای فرافرهنگی زندگی میکند، دیگر به محرکهای لذت آفرین بومی قانع نیست، این انسان به تدریج از بیرون و از طریق محیط، کاملاً اشباع شده اما از درون به تدریج فقیر و فقیرتر میشود.
عضو هیئت علمی دانشگاه علوم بهزیستی بیان کرد: سهم بیشتر شادی هر فرد به شادی تکتک انسانهای پیرامون او بستگی دارد اما از سوی دیگر انسان معاصر به جهان متفاوتی تعلق دارد. جهانی که در آن افراد زندگی پارادوکسی دارند، پارادوکسی میاندیشند و پارادوکسی نیز عمل میکنند. در این فضا انسانها از یک سو مسئله آفرین هستند و دیگر سو حل کننده مسائل، از یک سو نیازهای جدید و بعضاً کاذب میآفرینند و از دیگر سو برای آن محصولات جدید تولید میکنند و این فرآیند، بشر امروز را خسته و فرسوده کرده است تا جایی که بشر خسته همواره نیازمند تنفس و ترمیم جسمی و روانی است.
وی گفت: به یقین شادی و نشاط به عنوان یک کاتالیزور و ترمیمکننده میتواند نقش بسیار مؤثری بر عهده گیرد و در مسیر تعاملات اجتماعی رضامندی لازم را برای اقشار جامعه به همراه داشته باشد. در غیر این صورت، افراد و به تبع آن جامعه دچار سرخوردگی و فرسودگی مزمن خواهند شد. فراموش نکنیم که اگر شادیهای اجتماعی زودگذر باشند آثار و تغییرات اساسی و ماندگار به همراه نخواهند داشت و ضروری است که برنامهریزان و تصمیمسازان دست اندرکار، این مهم را مدنظر قرار دهند و کاتالیزورهایی را پیشبینی کنند که ضمن کاستن از فشارها و آسیبهای ناخواسته، بستر را برای بروز انواع شادیها فراهم آورند.
فکرآزاد همچنین گفت: امروزه نشاط اجتماعی با پدیده بسیار بزرگ و تأثیرگذاری دیگری مواجه است به نام پدیده جهانی شدن و جهانیسازی که خود فضای جدیدی بین واقعیت و مجاز است. در این فضا همه چیز در حال تغییر است و تغییرات پرشتاب و مهارنشدنی هستند. در چنین فضایی همه چیز از نو تعریف میشود از جمله معنای زندگی و انواع لذتها، لذا دستیابی به یک فرمول یا الگوی مشخصی جهت بسترسازی و نشاط آفرینی اجتماعی در جامعه بسیار دشوار میشود و دانش و تجارب بیرون و درون کشور را میطلبد، به ویژه که در جامعه ما هنوز به جوانان خود آموزش ندادهایم یا (کم آموختهایم) که شادیها و لذتها تنها در لذتهای جسمی خلاصه نمیشوند و هر فردی میتواند از لذتهای ناشی از رویاهای خلاق، لذتهای معنوی و لذتهای عقلی نیز بهره گیرد. نسل جوان ما هنوز طعم واقعی لذتهای عقلی را نچشیده است تا بتواند این لذتها را به شادیهای سطح جامعه انتقال دهد و آنها را در قالب نشاط اجتماعی ماندگار سازد.
وی افزود: هنوز خانوادههای ما با اصول و تکنیکهای خود تخریبی و خود ترمیمی آشنا نیستند یا کمتر به آن میپردازند و بسیار ضروری و حیاتی است که افراد و خانوادهها قادر باشند مرتب مجموعه خود را مورد تجربه و تحلیل قرار دهند و در این آنالیز فردی و جمعی یافتهها و بروندادهای مثبت خود را به عناصر شادی و نشاط پیوند دهند. در جامعه ما و در حوزههای مربوط به نشاط اجتماعی سالهاست سیاستگذاری و برنامهریزیهای متعددی انجام میشود اما تاکنون اثر بخشی و دستاوردهای تعیینکننده و ماندگاری را به همراه نداشته است.
عضو هیئت علمی دانشگاه علوم بهزیستی در پاسخ به سوال دیگری در خصوص مضرات نبود نشاط اجتماعی در جامعه، گفت: هر انسانی برای اینکه بتواند حرکت کند نیاز به نیروی محرکه دارد؛ جوانها در این زمینه باید در تصمیمگیریها، تصمیم سازیها و اجرای آنها در کنار مجریان باشند. جامعهای که در آن نشاط نباشد جامعه کمتحرک و افسرده است، به تدریج این افسردگی به جمع انتقال پیدا میکند، آستانه تحمل افراد را پایین میآورد و در مقام مقایسه، فرد، جامعه خود را عقبمانده احساس میکند اما در صورت وجود نشاط اجتماعی که مبتنی بر فرهنگ و ارزشهای جامعه باشد پویایی، همبستگی و تجانس در جامعه به وجود میآید.
وی در خصوص نقش رسانهها در این زمینه گفت: کانونهایی در دنیا هستند که سالهاست انواع شادی را برای مردم خود تولید میکنند و برای جاری کردن آن در جامعه مرتب کدهایی را درنظر میگیرند و شیوه رمزگشایی آنها را به افراد یاد میدهند، رسانههای ما نیز همسو و همگام با رسانههای قدرتمند باید قادر باشند که برای سطح جامعه برنامههایی را تعریف کنند که موجبات نشاط اجتماعی را فراهم آورد و مردم را در تولید شادی و نشاط مشارکت دهند. رسانهها میتوانند این موضوع را تبدیل به یک فرهنگ کنند چرا که تولید فرهنگ بخشی از تعهدات رسانههاست.
فکرآزاد در پایان گفت: به نهادها و سازمانهای مرتبط با این موضوع پیشنهاد میکنم تغییرات جهان معاصر را باور کنیم و جنبههای کاربردی فرهنگ و هویت ملی و ارزشهای متعادل دینی کشورمان را بیشتر بشناسیم تا بتوانیم جوهر و روح نشاط اجتماعی را به صورت مطلوبتری در پیکر جامعه جاری کنیم.