حاشیه‌نشینی جست‌وجو برای زندگی بهتر

برخی از افراد صاحبنظر بر این باورند که حاشیه‌نشینی در سال‌های اخیر فقط تغییر شکل داده است و اقدامی برای حذف آن صورت نگرفته است و در عین حال علت بروز این پدیده جست‌وجوی افراد برای زندگی بهتر است.

یکی از پدیده‌هایی که با گرایش مردم به شهرنشینی و مهاجرت به شهرها به وجود آمد حاشیه نشینی است که امروزه از آن به عنوان یک معضل یاد می‌شود زیرا ساکنان آن هویتی ندارند و  آسیب‌های اجتماعی و بهداشتی فراوانی در آن پدیدار می‌شود. این پدیده از سال‌های دور در حاشیه شهرهای بزرگ از جمله تهران به شکل‌‌های مختلفی رشد داشته است و متأسفانه عملکرد مسئولان مربوطه در سال‌های متمادی نشانگر این است که مهار یا کنترل این پدیده دغدغه آنها نبوده است و رشد این معضل با شکل‌های متفاوتی رقم خورده است.

برای برررسی علل بروز این پدیده و راهکارهای آن با محمداسماعیل سعیدی، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس و نماینده مردم تبریز در مجلس شورای اسلامی، اقبال کریمیان، مدیرکل معماری و ساختمان شهرداری تهران و مهدی سروی همپا، رئیس کارگروه پژوهشی انجمن مددکاران ایران در یک میزگرد به گفت‌وگو پرداختیم که بخش نخست آن از نظرتان می‌گذرد:

تسنیم: پدیده حاشیه‌نشینی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا می‌توان به این پدیده نگاه مثبتی داشت؟

سعیدی: بنده جامعه شناس نیستم اما در این جامعه زندگی می‌کنم و همه پستی‌ها و بلندی‌های آن را به نوعی مشاهده‌ کرده‌ام. پدیده حاشیه نشینی را از زوایای مختلف می‌توان مورد بررسی قرار داد، برخی آن را به عنوان پدیده‌ای مثبت ارزیابی می‌کنند و برخی دیگر بر آن نقد‌هایی وارد است اما موضوع مهمی که وجود دارد این است که هر پدیده‌ای که در پس آن فکر و اندیشه‌ای وجود داشته باشد و از یک مرکز هوشمند اداره شود می‌توان آن را مثبت ارزیابی کرد اما وقتی خود به خود به وجود می‌آید و بدون برنامه است در دراز مدت به یک معضل تبدیل می‌شود.

مشکل اینجاست که پدیده‌ حاشیه نشینی در کشورمان بدون برنامه بوده و مرکز هوشمندی آن را تحت کنترل نداشته است، بنابراین به تدریج اتفاقاتی رخ داده و نتیجه آن شکل گیری پدیده‌ای شده که برای برنامه‌ریزان شهر از همه جهات معضل ایجاد کرده است. وقتی انقلاب رخ داد ۷۰ درصد جمعیت کشور روستا نشین بودند اما در حال حاضر این درصد کاملا تغییر کرده است. حال سوال اینجاست که آیا تخلیه روستاها و سرازیر شدن جمعیت آنها به شهرها با برنامه بوده است؟!

طی ۳۵ سال گذشته غفلت‌هایی شده که در سایه آن این پدیده خودش را نشان داده بنابراین نمی‌توان به آن به عنوان پدیده‌ای مثبت نگاه کرد ضمن اینکه در حال حاضر بسیاری از آسیب‌های موجود در جامعه نشأت گرفته ازهمین پدیده است. در بررسی‌هایی که نسبت به مناطق جرم‌خیز در تهران انجام دادم و آنها را با لکه‌گذاری‌هایی مشخص کردم، بیشترین‌ لکه‌ها در نقاط حاشیه نشین وجود دارد البته وقتی مجموعه‌ای حتی اگر در حد یک خوابگاه باشد هویت نداشته باشد معمولا بسیاری از آسیب‌ها را به همراه دارد. حلبی‌‌آبادها که زمانی در اوایل انقلاب با آنها مواجه بودیم نمونه‌ای از منطقه حاشیه نیشین بود که در آن آسیب‌های اجتماعی ناراحت کننده‌ای وجود داشت.

کریمیان: عوامل رشد یک روستا شامل عوامل متعددی از جمله عوامل کالبدی، اقتصادی واجتماعی است و هنگامی هم که روستا شکل می‌گیرد از یک هویت برخوردار است. هویت یک روستا ممکن است مذهبی باشد مانند مشهدالرضا که ابتدا یک روستا بود ولی به دلیل وجود قبر مطهر امام رضا (ع)  به مشهد الرضا تبدیل شد. در موارد دیگر نیز ممکن است علت رشد یک روستا کالبدی باشد یعنی به دلیل وجود منابعی مانند یک قنات یا رودخانه رشد یک روستا به وجود آید. علت رشد برخی دیگر از روستاها عوامل اقتصادی است یعنی می‌تواند به دلیل داشتن زمین‌های بکر، به عنوان یک جامعه کشاورزی شکل بگیرد و زمین در آن نقطه ارزش یابد.

بنابراین یک نیاز است که زمینه ایجاد یک شهر یا روستا را فراهم می‌کند و این نیازمندی تا زمانی که جوابگوی نیازهای مردم باشد توسعه می‌یابد بنابراین جمعیت‌پذیرمی‌شود و بر اساس آن توسعه امکانات رخ می‌دهد و نقطه جمعیتی شکل روستایی یا شهری به خود می‌گیرد بنابراین می‌تواند با برنامه یا بدون برنامه باشد که اصولا با برنامه است در واقع شاید روی کاغذ قید نشده باشد اما مردم بر اساس آن نیاز ناخواسته یک برنامه دارند.

زمانی که هر یک از عواملی که به آن اشاره کردم دستخوش تغییر شود با پدیده‌های بدون برنامه‌ مواجه می‌شویم و آنچه آقای سعیدی به عنوان حلبی آبادها به آن اشاره کرد نمونه‌ای از آن بی‌برنامه‌گی‌هاست اما برنامه‌هایی که برای کنترل این پدیده پیاده شد درست بود یا خیر و آیا آن برنامه‌هایی که برای توسعه شهرها ارائه شد متناسب با مؤلفه‌هایی که به آن اشاره کردم بود یا خیر.  اگر به این نکته‌ها برسیم که عوامل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و قومیتی در کنترل یا افزایش حاشیه نشینی اثرگذار است به این نکته می‌رسیم که با برنامه‌هایی که از سال ۱۳۷۰ به بعد داشته‌ایم حاشیه نشینی حذف نشده و در واقع شکل آن تغییر کرده است.

در کشورمان روستاهایی مانند ابیانه و ماسوله کم نداریم اما دلیل اینکه روستاهایی از این دست با توریست‌های بسیاری مواجه می‌شوند و مردم گرایش بسیاری برای بازدید از این روستاها را دارند این است که ساکنان آن روستا نیازهای مردمی که به آن مراجعه می‌کنند را شناخته‌‌اند و برایش برنامه دارند اما در شهرهای ما برنامه‌ریزی برای زمان مراجعت به شهرها وجود ندارد. برای پذیرفتن مردم در شهرها تعریف وجود دارد اما برای استقرار آنها زمانی تعیین نکرده‌‌ایم و هنگامی که با ورود جمعیت قابل توجهی از مردم به شهر مواجه می‌شویم و با مشکلات امکانات و توسعه مواجه می‌شوید امکاناتی در خارج از شهر برایشان می‌بینید و این امر با ساخت فضاهایی خارج از شهر محقق می‌شود.

ما برای شهرها از سال ۷۰ به بعد ۵ برنامه به این شکل داشتیم تحت عنوان شهرهای اقماری به این صورت که تهران محل کار باشد و محل خواب خارج از شهر. بدون توجه روابطی که بین یک خانواده باید وجود داشته باشد یعنی افراد را بدون هویت در نظر گرفتیم و سایر سیاست ها نیز با همین رویکرد ادامه یافت . یعنی هویت شهری کنار گذاشته شد و فاجعه این بود که این حاشیه نشینی به داخل شهر نیز رسوخ پیدا کرد و به شکل بافت‌های فرسوده خود را نشان می‌دهد.

کافی بود یک جامعه شناس کنار یک معمار قرار داده می‌شد که رابطه افرادی که در یک محله زندگی می‌کنند چگونه است. ما هیچ‌گاه از پدر و مادران خود جدا نمی‌شدیم و بعد از مستقل شدن نیز در نزدیکی آنها سکونت پیدا می‌کردیم هویتمان در پدر و مادرهایمان تعریف می‌شد آیا این هویت را می‌توان یک شبه از افراد گرفت؟ متأسفانه شهرک‌هایی ساخته می‌شود که فرد از خانواده خود جدا می‌شود و فقط به آن نگاه اقتصادی دارد و بعد از چند سال محل زندگی خود را به یک فرد روستایی می‌فروشد و خودش به نزدیکی پدر و مادر خود باز می‌گردد فردی جای وی را می‌گیرد که جاذبه شهر او را جذب کرده و فرهنگی پیدا می‌کند که نه روستایی است و نه شهری. فاجعه تر نیز این است که فردی که در یک فضای بزرگ زندگی می‌کرده حال در یک آپارتمان کوچک زندگی می‌کند.

سروی: امروزه دیگر از کلمه حاشیه نشینی استفاده نمی‌کنند و از این پدیده به عنوان سکونتگاه غیر رسمی یاد می‌کنند هر محل سکونتی که از نظر هنجارهای رسمی و غیر رسمی ما پذیرفته شده نباشد به آن نقطه سکونتگاه غیر رسمی می‌گویند و در آن آسیب موجود است. سکونتگاه‌‌های غیر رسمی نیز انواع مختلف دارد و نمونه آن حلبی آباد‌ها، شهرک‌های اقماری و حتی مسکن مهر است اما درجه بندی و نوع آسیب‌های آ ن با یکدیگر متفاوت است.

ابتدا مسیر شکل‌گیری یک سکونتگاه غیر رسمی به وجود می‌آید بعد گسترش یافته و در نهایت مهاجرپذیر می‌شود. مسیرها متفاوت است در برخی موارد مسیر مهاجرت به سمت سکونتگاه‌های غیررسمی مسیر مهاجرت روستایی است یعنی روستایی برای اسکان پیدا کردن در کلانشهرها مهاجرت می‌کند اما اگر همه دلایل انجام این امر را کنار بگذاریم یک کلمه وجود دارد که از آن نمی‌توان گذشت و آن جست وجو برای زندگی بهتر است.

بنابراین هر فردی که از محل اصلی زندگی خود که در آنجا ریشه دارد مهاجرت می‌کند در جستجو زندگی بهتر این کار را انجام می‌دهد که این امر می‌تواند جاذبه ‌های شهری یا نیازهای اقتصادی باشد. اما در اسکان‌های رسمی شهر مقصد، پذیرش نمی‌شود. زیرا یا منابع مالی کافی برای تهیه اسکان مورد نظرشان وجود ندارد یا منابع کافی هست ولی به دلیل اینکه هویت فرهنگی آن محدوده را نمی‌توانند بپذیرند مجبور به زندگی در سکونت‌های غیررسمی می‌شوند.

در واقع همیشه اینطور نیست که افراد ساکن در سکونت‌های غیررسمی افراد بی‌پولی باشند ممکن است بهتری خودرو و امکانات زندگی را داشته باشند اما نتوانند خود را در نقطه خوبی از شهر وقف ندهند بنابراین به سمت زندگی در کنار کسانی می‌روند که با آنها آشنا هستند. در ادامه وقتی یک سکونتگاه شکل می‌گیرد آنهایی که منابع مالی خوبی دارند و می‌توانند با شهرداری کنار بیایند مجموعه‌ای برای زندگی می‌سازند که به قول برخی مسئولان شهری یک شبه و مانند  قارچ رشد می‌کنند.

شهر قدس یا شاهین شهر که امروزه شهرستان هستند و حتی نماینده مجلس دارند سکونتگاه‌های بوده اند که به مرور زمان رشد کرده‌اند و هنگامی که از حالت غیررسمی خارج می‌شوند دیگر به آن معضل نمی‌گویند. هرچند که هویت‌های لازم شهری و شهرنشینی را ندارند. و زمانی که گسترش یافت مهاجرت پذیر است. مهاجرت پذیری جدید به دو صورت انجام می‌شود؛  مسیر اول حاشیه های همان شهر جدید هستند و مسیر دوم اسکان نایابی است یعنی مردم که در مرکز شهر تهران زندگی می کردند به دلیل قرار گرفتن در مضیقه اقتصادی ترجیح می‌دهند خانه کوچک خود را بفروشند و در شهرهای جدید ایجاد شده خانه ای بزرگتر تهیه کنند و در کنار آن از امکانات دیگر برخوردار شوند.

بنابراین معضل ما پیچیده تر از این حرفها است زیرا برنامه های پیاده شده که فکر می‌کردیم فقط ساخت محلی برای زندگی کافی است در حالی که هویتی در آن وجود ندارد.

ادامه دارد….

گفت‌وگو از :مریم باجلان بخش اجتماعی خبرگزاری تسنیم