خشونت بازتاب اجتماعی جامعه است

یکی از موضوعاتی که در دهه اخیر در ایران بیشتر راجع به آن صحبت می‌شود و نگرانی در‌مورد آن افزایش یافته است، موضوع خشونت است. تأملی بر آمارهای ارائه شده توسط مراجع قضایی در‌خصوص میزان پرونده‌های مربوط به خشونت در کشور نشان می‌دهد خشونت یکی از سه پرونده دارای فراوانی بالا در حوزه قضایی کشور است.
لذا به همین دلیل، خشونت به شکل‌های مختلف می‌بایست مورد توجه قرار گیرد. اعم از خشونت‌های اجتماعی خانگی و سایر انواع خشونت از جمله اقدام به خودکشی.
در حال حاضر عوامل مختلفی باعث بروز خشونت در جامعه می‌شود.گرچه نمی‌توانیم به یک عامل اشاره کنیم و مجموعاً شبکه‌ای از عوامل در پدیده عاملی به نام خشونت نقش دارند اما برخی از عوامل مهم و کلیدی در این حوزه شامل موارد زیر می‌شود: ناکامی می‌تواند در حوزه‌های مختلف از جمله اقتصادی شغلی، خانوادگی، روابط بین فردی و حوزه‌های مختلف را دربر گیرد.
نکته دوم ضعف در مهارت کنترل خشم، به عنوان عامل دیگری است که در این حوزه می‌توان از آن یاد کرد. به گونه‌ای که اگر این مهارت در دوران کودکی آموزش داده شود و به درستی یاد بگیریم که چگونه خشم‌مان را کنترل کنیم، به گونه‌ای که نه به خود نه به دیگران آسیب برسانیم شاهد خشونت کمتری در جامعه خواهیم بود. نکته بعدی بحث تاب‌آوری اجتماعی است، جامعه‌ای که در آن مردم در این مهارت قوی‌تر باشند، طبیعتاً در شرایط سخت رفتاری که نشانه خشونت باشد بروز نخواهند داد.
بحث دیگر موضوع سرمایه اجتماعی است. جامعه‌ای که در آن سرمایه اجتماعی بالا باشد، کیفیت روابط بین مردم مطلوب خواهد بود، در نتیجه آسیب‌های اجتماعی و جرایم کمتری را شاهد خواهیم بود که خشونت خود یکی از مؤلفه‌های این آسیب اجتماعی یا جرایم محسوب می‌شود.
نکته بعدی موضوع نشاط اجتماعی است. جامعه‌ای که در آن نشاط اجتماعی نهادینه شده باشد، باز هم خشونت در آن،جایی نخواهد داشت. همچنین باید به موضوع مدارای اجتماعی اشاره کنید. مدارای اجتماعی به لحنی ساده یعنی تحمل شرایطی که باب میل ما نیست اما در آن شرایط ما شاهد بروز رفتار خشونت‌آمیز نخواهیم بود لذا تحمل افراد در این شرایط آسان‌تر خواهد بود.
نکته بعدی آثار مدارا در رانندگی است که خود نوعی خشونت است. ۱۷ هزار فوت ناشی از تصادف در طول یک سال باز خود می‌تواند نشانه‌ای از خشونت باشد به گونه‌ای که مشاهده رفتار خشونت‌آمیز و عوارض آن می‌تواند در روحیه مردم تأثیر منفی داشته باشد. آنجایی که خشونت، منجر به جدایی و منجر به معلولیت و منجر به قتل می‌شود، باز هم جامعه و خانواده مجبور است هزینه آن را پرداخت کند.
در جامعه‌ای که خشونت وجود داشته باشد، امنیت روانی نخواهد بود. نمونه آن همین زورگیرها و رعب و وحشتی که آنها ایجاد می‌کنند،است که این معضل طبیعتاً آرامش و آسایش مردم را خواهد گرفت. به همین دلیل انتظار می‌رود از همه ظرفیت‌ها برای بالا بردن سواد اجتماعی مردم، فراگیر کردن مهارت تاب‌آوری و مهارت کنترل خشم، نشاط اجتماعی و در نهایت ارتقای سلامت روانی و اجتماعی استفاده شود.