خشونت در ته خط !/ مروری بر فرزندکشی و والدکشی ها و دلایل آنها
رییس انجمن مددکاران اجتماعی ایران میگوید: باید ببینیم چه میشود که یک مادر، تصمیم میگیرد فرزندانش را به قتل برساند، این موضوع سادهای نیست که نادیدهاش بگیریم.
به گزارش خبرآنلاین، شنیدن و خواندن بعضی خبرها جرات میخواد، جرات میخواهد که بخوانی مادری فرزندانش را کشته. سرت تیر میکشد و با ناباوری دلت میخواهد دوباره که صفحه خبرگزاری را باز میکنی، خبری از آن اتفاق شوکهکننده وجود نداشته باشد. دلت میخواهد زمان به عقب برگردد و مادری را ببینی که به جای نقشه قتل فرزندانش، همبازیشان شده و قربان صدقه خندههایشان میرود. اما گاهی حقیقت، تلختر از رویاهای ماست، نه زمان به عقب برمیگردد و نه آن خانه، شکل خانهای میشود که همه در آن احساس خوشبختی کنند. تا آنجا که پدر میرود و مادر میماند و ناکامی و سرنوشت مبهمی که برای فرزندانش پیش رو میبیند. این همان خبری است که چند روز پیش منتشر شد و هنوز اطلاعات بیشتری از آن در کار نیست.
بعد از انتشار خبر قتل فرشته ۸ ساله، لطیفه ۶ ساله و محمدطاها ۳ ساله که با چاقو و روسری به قتل رسیدند و خودکشی نافرجام مادرشان، گمانهزنیهای زیادی مطرح شد. هرکس دلیلی میگفت و هنوز هم مشخص نیست چطور شده که آن روز، زنی جوان که فقط ۲۹ سال دارد، نبودن خودش و بچههایش را به بودن ترجیح داده است. مدیرکل پزشکی قانونی خراسان شمالی هم گفته هنوز نمیتوان اظهارنظر کرد. دکتر بابک سلحشور اعلام کرده: تعیین علت فوت، تشخیص زمان فوت و تشخیص جنون احتمالی متهم یا متهمین در زمان ارتکاب بزه، کار کارشناسان پزشکی قانونی است که نیازمند بررسیهای تخصصی، علمی و کارشناسی است و نتیجه آن فقط به مراجع قضایی اعلام میشود. او درباره این که گفته میشود این زن دچار جنون بوده هم اشاره کرده: تشخیص جنون فرایندی بسیار حساس، پیچیده و طولانی است و نیاز به انجام مصاحبه های تخصصی روانپزشکی با فرد دارد.
اما این خبر تلخ، اولین مورد از فرزندکشی نیست، موارد زیادی را به یاد میآوریم که هرکدامشان خراشی به روحمان شدند و تنها سوالی که در سرمان میچرخید «چرا»یی بود که جوابهایش مثل زنجیر به هم متصل بودند. سال گذشته بود که باز هم ناباورانه در خبرها خواندیم مادری در جنوب تهران، دخترش را برای ازدواج مجدد کشت؛ مادری سی ساله که سارای چهارساله را با قرص متادون کشت و صبح که بیدار شد، وانمود کرد نمیداند چرا دخترش نفس نمیکشد. یا ماجرای مادری ۳۲ ساله که در شهرک آزادی، بعد از قتل همسر و دو کودک چهار و یازدهسالهاش قصد خودکشی داشت.
این خبرها آنقدر تلخند که جزییاتشان را هم به یاد میآوریم، چه آنها که فرزندانشان را سر به نیست کردهاند و چه آنها که اقدام به قتل پدر و مادرشان کردهاند. خبرهایی که رییس انجمن مددکاری اجتماعی ایران میگوید هر کدام پیام دارند و نباید به سادگی از کنارشان گذشت بلکه باید علتها را پیدا و برطرف کرد.
نشاط اجتماعی نباشد، خشونت زیاد میشود
سیدحسن موسویچلک، درباره این فرزندکشیها و والدکشیها به خبرآنلاین میگوید: یکی از موضوعاتی که این روزها دغدغه شده، موضوع خشونتهای خانوادگی مثل قتل، ضرب و جرح، کودکآزاری، همسرآزاری و سالمندآزاری است. این موارد میتواند یک پیام را به جامعه منتقل کند و آن هم این است که «مدارا» تضعیف شده است. آمارهای پرونده قضایی و پزشکی قانونی هم این را نشان میدهد که باید روی چند مولفه کار کنیم که یکی از آنها بالا بردن آستانه صبر و تحمل و پذیرش دیگران و احترام به آنهاست.
این کارشناس اجتماعی، در پاسخ به این که گفته میشود بسیاری از این قتلها به دلیل اختلالات روانی بوده یا در حالت جنون رخ میدهد، میگوید: همین موضوع که چرا این حجم از اختلالات روانی داریم یا این که چرا قتلهای زیادی بر اثر مصرف مواد مخدر انجام میشود، ما را به این رهنمون میکند که از سلامت روانی و ایجاد شادی و نشاط در جامعه غافل بودهایم چون جامعهای که نشاط بیشتری داشته باشد، خشونت کمتری دارد.
موسویچلک درباره پیشگیری از رسیدن خشونت به آخرین مرحله یعنی قتل معتقد است: اگر آموزشهای کنترل خشم، آموزشهای فرزندپروری و ارتباط صحیح با والدین را داشته باشیم، کمتر میبینیم که اعضای خانواده بر سر هر موضوعی روی همدیگر چاقو و اسلحه بکشند یا در ذهنشان نقشه آُسیب زدن به همدیگر را طراحی کنند. ضمن این که باید کاری کنیم دسترسیها به منابع اجتماعی مثل ظرفیتهایی که اورژانس اجتماعی دارد بیشتر شود، این امکانات و خدمات روانشناسی و مشاوره نباید فقط در شهرهای بزرگ باشد، باید چنین خدماتی به دورافتادهترین روستاها هم برسد و همانطور که میبینیم در تازهترین مورد فرزندکشی، مادری در یک روستای دورافتاده اقدام به قتل فرزندانش کرده و شاید اگر امکانات اجتماعی و مددکاری مناسب در اختیارش بود، چنین اتفاقی نمیافتاد.
رییس انجمن مددکاران اجتماعی ایران، درباره این زن ۲۹ ساله که بعد از قتل فرزندانش تصمیم به خودکشی داشته میگوید: هنوز جزییات زیادی از این قضیه مشخص نیست ولی وقتی شخصی چنین کاری میکند و دست به خودکشی هم میزند، نشاندهنده این است که دیگر خسته است، امیدی به کمک از کسی ندارد و درواقع برای ادامه زندگی کم آورده است. اینجاست که حمایتهای اجتماعی و شاید اقتصادی خانواده و اجتماع میتوانسته او و فرزندانش را نجات دهد.
او همچنین میگوید: برنامه ششم به خوبی به آسیبهای اجتماعی پرداخته و حتی از برنامه چهارم هم بهتر به این موارد میپردازد، اما در کنار این برنامه، به عمل احتیاج داریم. شرایط فعلی خیلی بهتر از گذشته است چون میشود از آسیبهای اجتماعی حرف زد در حالی که قبلا فقط به سکوت دعوت میشدیم، اما در کنار این فضای آزادتر برای پرداختن به مسائل اجتماعی، لازم است در سیاستگذاری و اجرا هم ببینیم که قدمهایی برداشته میشود. هنوز به اندازه اهمیتی که این موضوعات دارد، در اقدام برای کاهش آنها عمل نشده و خدمات اجتماعی در کشورمان، فراگیری، جامعیت، کفایت، استمرار و اثربخشی را ندارد که پنج مولفه مهم به شمار میروند.
این کارشناس آسیبهای اجتماعی با اشاره به لزوم ارتقای شاخصهای سلامت روانی و اجتماعی میگوید: آمارهایی که از وزارت بهداشت درباره اختلال روانی منتشر میشود حکایت از این دارد که حدود ۲۵ درصد از مردم حداقل یک نوع اختلال دارند، آمار اعتیاد هم بالاست، با روند فزاینده طلاق هم که مواجهیم، همه این شاخصها به ما میگوید اگر خدمات سلامت اجتماعی در سبد خانوار قرار نگیرد باید نگران و منتظر عوارضی مثل انواع خشونت و پرخاشگری باشیم که در مواردی هم به قتل منجر میشود.