خودزنی-آسیب شناسی زندان یا زندانی

اختلال روانی

بنام خدا

خودزنی-آسیب شناسی زندان یا زندانی

رضا باقر زاده – حسن آشکاران – حسین عباسیان
سازمان زندانها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور

چکیده :

خودزنی علیرغم اینکه رفتاری روانی به حساب می آید ولی از نظر سبب شناسی علت آن مشخص نیست.بخش عمده خودزنی مربوط به سلامت ذهن میشود و زیاد به جامعه و قوانین حاکم بر آن مربوط نیست ، و نشانه ای غیر عادی از اختلالات دیگر است.این اختلالات شامل مشکلات فردی است و دامنه آن از مشکلات فکری تا عملکردهای احساسی و تا عدم سازگاری رفتاری و فیزیکی می باشد .

تعداد قابل توجهی از خودزنی ها به دنبال وقایعی است که نتیجه احساس افسردگی ، عدم توانمندی و انعکاس یک “خودتنبیهی” به عنوان تلاشی برای کنترل محیط میباشد و عده ای هم خودزنی را مولود خشونت می دانند . پس لازم است تعلیم کارمندان برای شناسایی افکار ، احساسات ، رفتارها ، موقعیت ها و تغییرات فیزیکی که موجب می شود شخص با شتاب بیشتری به خود آسیب برساند در الویت باشد . و برای محقق شدن این موضوع ضروریست ابتدا دیدگاه زندانیان باید کشف شده و به عنوان یک کمبود سازگاری با فرهنگ زندان مورد توجه قرار گیرد . دوم اینکه چطور کمبود سازگاری میتواند کاهش یابد و در این باب پیشنهاد گردید که اول سیستم زندان باز مخصوصاً برای آنها که خشن نیستند باید طبق برنامه و نیاز مجرمان به همراه ارائه مهارت های ورود مجدد به اجتماع باشد . ۲- تغییر فرهنگ زندان و ایجاد فرضیه ها و تئوری هایی که همه مسئولان بتوانند به همه زندانیان در بازگشت به دامن اجتماع بعد از گذران حبس کمک کنند تا آنها احساس آزادی کنند . ۳-   همه افراد و حقوق آنها و بالقوه بود نشان در رشد و تعالی باید مورد احترام همه باشد و سازمان مجری عدالت به جای تاکید فعلی بر تنبیه افراد مجرم ، یک الگوی تجدید کننده داشته باشد .

 

خودزنی-آسیب شناسی زندان یا زندانی

اگرچه خودزنی رفتاری جدید بعمل نمی آید ولی توجهات عمومی از اواسط دهه ۱۹۹۰ به آن جلب شده است.خودزنی همان صدمه زدن فیزیکی به خود است.اغلب بدون قصد خودکشی صورت گرفته و منجر به صدمات سطحی می شود نه صدمات عمقی و جدی و اغلب پوست و بافت سطحی بدن صدمه می بیند.علیرغم اینکه رفتاری روانی به حساب می آید ولی از نظر سبب شناسی علت آن مشخص نیست.بخش عمده خودزنی مربوط به سلامت ذهن میشود و زیاد به جامعه و قوانین حاکم بر آن مربوط نیست،و نشانه ای غیر عادی از اختلالات دیگر است.این اختلالات شامل مشکلات فردی است و دامنه آن از مشکلات فکری تا عملکردهای احساسی و تا عدم سازگاری رفتاری و فیزیکی می باشد.طبق گفته کیلتی(۲۰۰۶) این نشانه شناسی ها ، عملکرد آسیب شناسی فردی را نسبت به یک مکانیزم تقلیدی ممکن در یک محیط ضعیف کننده کاهش میدهد.میزان خودزنی در بین اشخاص غیر زندانی بالغ متغیر است و از ۱ تا ۴ درصد در بین نوجوانان و ۱۲ درصد تا بالای  ۴۰ درصد در بین دانشجویان میباشد.تحقیقات نشان میدهد که خودزنی اغلب از اوایل بلوغ شروع میشود و ممکن است ۱۰ تا ۱۵ سال ادامه یابد.البته گاها ده ها سال میتواند ادامه داشته باشد.طبق گفته کیلتی ، توجه به خودزنی نشان میدهد که به عنوان یک آسیب شناسی شخصی ، منجربه سیاستهایی میشود که تاکید بر کنترل و تنبیه نسبت به درک بافت گسترده تری از رفتار دارد.تحقیقات دو نتیجه را نشان میدهد.

 اولا سیاستی که به خودزنی پاسخ میدهد به دنبال کنترل و تنبیه آن هستند در حالی که باید به هدف و  عوامل سازمانی گسترده تر که احتمالا در به وجود آمدن آن رفتار کمک میکند باشند .دوماَ مقامات زندان به طور برجسته ای نقشی که توسط محیط ضعیف کننده ایفا میشود که هم انگیزه خودزنی را ایجاد کرده و هم آن را آسان میکند را نادیده میگیرند و از این رو سیاستهایی را در زندان ایجاد میکنند که فشار سنگینی را که ممکن است در حقیقت چنین رفتارهایی را تشویق کند بوجود می آورند .

بخاطر برچسب اجتماعی که به خودزنی میچسبد، به نظر میرسد افراد غیر زندانی ، خودزنی شان را از دیگران مخفی کنند.گرچه تحقیقات کمی راجع به خودزنی در زندانها انجام شده است، مقاله ی کیلتی میگوید که الگوی آن در پشت دیوارها هم به همان صورت است.در یک بررسی در زندان هُلُوِی در انگلستان ،کوکسان در سال ۱۹۷۷ دریافت که زنهایی که خودزنی کردند قصدشان این است که جوانتر به نظر برسند و افرادی بودند که مدت زمان طولانی تری را در حبس گذرانده بودند و نمره ی خصومت بالاتر از حد متوسط زندانیان داشته اند.از آنجایی که ۵۵ درصد زندانیان زن فدرال در کانادا زیر ۳۴ ساله هستند و حدود ۸۵ درصد برای اولین بار مرتکب جرم شده اند، ما باید توقع داشته باشیم که نسبت بالایی از زنان زندانی در سنی قرار داشته باشند که احتمال بیشتری برای خودزنی دارد.این آمار و ارقام در آمریکا هم اینچنین است و این نشان میدهد که این مسائل برای مجریان امر،متخصصان سلامت روان، و برای زنها مرز خاصی نمیشناسد.

مشکلات خودزنی در زندانها :

کیلتی میپرسد:چگونه ما امنیت و نیازهای اجرایی دیگر کارمندان را با نیازهای زندانیان که به ظاهر راههای خود تخریبی را اجرا میکنند که یک تهدید بالقوه برای خود یا دیگران دارند، متوازن کنیم؟

کوکسان در سال ۱۹۷۷ بیان میکند که کارمندان زندان اغلب رفتارهای خودزنی را به عنوان یک تمایل برای جلب توجه تلقی میکنند و چون این رفتارها بیشتر به صورت ممتد اتفاق میافتد،میتواند یک پاسخ به خستگی و ملالت باشد.وی افزود که تعداد قابل توجهی از خودزنی ها به دنبال وقایعی است که نتیجه احساس افسردگی ، عدم توانمندی و انعکاس یک “خودتنبیهی” به عنوان تلاشی برای کنترل محیط میباشد.در بررسی ای پیرامون زندانهای کانادا ، ویچمن و همکارانش در سال ۲۰۰۲نتایج مشابهی را دریافتند،با این تفاوت که رفتارهای خودزنی مخصوصا خودکشی اغلب به خاطر مشکلات سازگاری دیگر است.آنها معتقدند که یک “کمبودسازگاری” ممکن است یک عامل اصلی خودزنی باشد . گرچه تمرکز اصلی آنها بر تلاشهای منجر به خودکشی است و خاطرنشان کردند که خودکشی ، خودشکستگی اعضاء و خود زنی درهم پیچیده هستند ولی از نظر ادراکی تفاوت متمایزی بین خودکشی و فقط خودزنی وجود دارد . خودزنی ابتدا یک موضوع امنیتی و سیاسی است . در انگلستان زندان Hm در سال ۲۰۰۵ ، تیمی کار ارزیابی و مراقبت در آشوب را بدست گرفت که برخلاف بیشتر زندانهای ایالات متحده آمریکا و کانادا ، نه تنها با زندانیها ، کارمندان و متخصصان سلامت و روان و رشته های دیگر سرو کار دارند بلکه شامل خانواده و جامعه نیز می شوند . اگرچه تمرکز کارشان ابتدا بر روی رفتارهای بی نهایت خودتخریب مانند خودکشی بود ، اما کار این تیم ، تعلیم کارمندان برای شناسایی افکار ، احساسات ، رفتارها ، موقعیت ها و تغییرات فیزیکی که موجب می شوند شخص با شتاب به خود آسیب برساند ، بود . برعکس زندانهای کانادا یا انگلستان که با مرکزیت و مدیریت دولت است ، ماهیت زندان در ایالات متحده آمریکا غیر دولتی است که منجر به سیاست های ناهمخوان ، هم در کل ایالت و  هم در بین زندانها شد  . برای مثال یک محقق با تجربه در یک زندان ساحلی شرق گزارش کرد که رفتارهای مخرب که درگیر خشونت های قانونی نیستند به طور عادی به عنوان موضوعات سلامت روانی تلقی می شوند .  در ایالاتی دیگری یک متخصص سلامت روانی در یک زندان زنان در غرب گزارش داد که بین ۳۳ تا ۵۰ % همه زنان زندانی حداقل یک بار در طی حبس خود دست به خودکشی زدند و همچنین خودزنی در بین آنها چه در بخش سلامت روانی و  چه در جمعیت عمومی زندان بسیار رایج بود و این فعالیت ها شامل بریدن بدن ، بلعیدن اشیا و بطور کلی وارد کردن چیزی در حفره های بدن بود . برخلاف زندانهای کانادا ، در ایالات متحده آمریکا متداول نیست که وقتی یک زندانی اقدام به خود زنی کرد ، برای بقیه زندانیان انگیزه اقدام مشابه او ایجاد شود . در چنین شرایطی بسته به ارزیابی مشکل توسط کارمندان سلامت روانی و بدون هیچ شرایط تشدید در زندان ، موضوع مدیریت می شود .

خودزنی در بین مردان بسیار متداول تر از زنان است ، چون خشونت در زندانیان مرد بیشتر است و خودزنی آنها نتیجه خشونت بیشترشان است . لورنا رودس در سال ۲۰۰۶ یک زندان مردان در واشنگتن را که با مشکل خودزنی روبرو شد اینطور توصیف کرد :

(( در این بخش کوچک مخصوص مردان زندانی که بیمار روانی هستند ، به خود آسیب رساندن یک اتفاق رایج است . آنجا هم یک اورژانس پزشکی که نیازمند مداخله ی فوری توسط کارمندان درمانگاهی ، و مکان متحرک به صورت یک زنجیره واکنش پذیری دیوان سالاری می باشد ، بود و هم یک عمل حاکی از اعتراض و تعیین چند عاملی بود . بریدن بدن ، خود آویزی ، خودشکستگی اعضا ، بلعیدن چیزهای تیز که همگی در ردیف خودکشی قرار می گیرند درد عاطفی دارند . کارمندان زندان ، اینها را به عنوان یک پیشنهاد برای جلب توجه به شمار می آورند .))

مجریان زندان با یک مشکل مواجه می شوند که نیازمند سیاست های نظام مند پیشرفته برای حمایت از زندانیان در زمان برقراری امنیت زندان می باشد و انجام آن غیرممکن نیست . ما موافقیم که سیاست گذاران باید نقش فعالتری در این موضوعات در زندانهای مردان و زنان ایفا کنند . کارهایی مانند ” کار تیمی ارزیابی و مراقبت در آشوب” قدمهای مفید اولیه است . دیدگاه زندانیان باید کشف شده و در موارد خودزنی به عنوان یک کمبود سازگاری با فرهنگ زندان که هم بر زندانیان مرد و هم بر زنان زندانی تاثیر می گذارد مورد توجه قرار گیرد . موضوعی که در جایگاه دوم اهمیت برای سیاست گذاران قرار دارد این است که چطور کمبود سازگاری میتواند کاهش یابد . از آنجایی که زندانها به طور کلی به عنوان غیر انعطاف پذیرترین سازمان تلقی می شوند ، و امنیت نیازمند غلبه بر تمام نگرانی هاست ، برخی از دنبال کنندگان بحث ما ، آن را غیر واقعی می پندارند . با این حال  شیفت ماموریت های زندان ، تغییر شرایط زندان ، و مدیریت ” جمعیت های مشکل آفرین ” به تدریج به عنوان یک هدف پناهگاهی موثر و کارا در مهار آسیب ها و مشکلات زندانی در زندان شناخته شده است .

بحث : زندانی یا آسیب شناسی محیطی :

وقتی شرایط موجود غیرقابل تحمل شود ، مردم ممکن است تسلیم شوند یا مقاومت کنند . زندانیان تبعید شده و بی قدرت ، راه های کمتری برای مقاومت در برابر کنترل یا شرایط تحمیلی شان توسط نگهبانان مخصوصاً در سازمان های با امنیت بالا دارند . رودس در سال ۲۰۰۴ عدم توانمندی زندانیان را در یک سازمان رده بالا در واشنگتن توصیف کرد و در یک بررسی  ای در سال ۲۰۰۶  نوشت :

(( زندانیان با یک امکانات قفل شده و در یک شرایط نسبتاً پایین برای زندگی ، هستند . آنها دسترسی مستقل به سازگاری اساسی ندارند و عمل کردهایشان شدیداً محدود است  و هیچ کنترلی بر دسترسی دیگران به اشخاص ندارند بعلاوه حبس برایشان فوق العاده کسل کننده است . فوریت خود آسیبی ،  این شرایط را مختل می کند . )) نگاهی به مشکلات زندانیان در قالب ” کمبود سازی ” موجب ایجاد سیاستی راهبردی شد اگرچه شناسایی نیاز  بهتمرکز بر سلامت روان تک تک افراد زندانی که خودزنی می کنند ، باعث میشود توجه به بافت گسترده تری که خودزنی در آن اتفاق می افتد معطوف شود . اگر به خودزنی به این دید نگاه کنیم که تنها اقدام زندانیان خشن یا به بیان ساده تر آنهایی که به دنبال جلب توجه هستند می باشد ، باید شرایط نا توان کننده ی زندان و فرهنگ آن را به عنوان عوامل شرکت کننده بررسی کنیم . در این دیدگاه خودزنی نشانه یک بیماری است که نه تنها مربوط به سلامت روانی تک تک افراد می باشد بلکه مربوط به آسیب شناسی زندانها نیز می شود . در یک بررسی و گزارش در کانادا ، پولاک در سال ۲۰۰۰ مشاهده کرد که یک نقص بزرگ این بود که بر وابستگی ساختاری و درونی زنان  ، بیش از اندازه تاکید شد و چگونگی سازماندهی و محدودیت انتخاب های آنان در گزینش های فردی ندیده گرفته شد . در سال ۲۰۰۳  ، باربارا زایت زو  و جیم توماس به نتایج مشابهی رسیدند و تاکید کردند نیازهای خاص زنان نیازمند سیاست هایی است که تفاوت های جنسی بین مردان و زنان را انعکاس دهد . قدرتمند کردن زندانیان برای شرکت در تصمیم گیری هایی که برای آنها موثر است – حتی در زندان – یکی از سیاست ها و روش های مهار خودزنی در زندان است . اما آیا این واقعی است ؟ طبق تعریف ، تنبیه زندانها ، و دیدگاه بررسی موضوعات ( سلامت روانی ) زندانیان مرد و زن ، ممکن است خیلی ایده عالی به نظر برسد . با اینحال در بحث نیازمندی به حرکتی فراتر از مدل جزایی سیاست اصلاحی ، کلی هانا – موفات در سال ۲۰۰۰ خاطر نشان کرد الگوی(( قدرتمند ساختن نیز می تواند به سادگی در کنار الگوی”بازنگری اقدامات زندان قرار گیرد . حتی برخی از زنان که ممکن است ” قابلیت در اختیار داشتن قدرت نداشته باشند )) یا به خاطر جنایاتشان و یا رفتارهای تهاجمیشان این پتانسیل را دارند . رمزگزاری قیاسی برخی از زنان زندانی به عنوان کسانی که قابلیت قدرت داشتن ندارند ، یک جرم شناسی از دیگران را انعکاس می دهد که برخی زندانیان را از سایرین جدا کرده و آنها را لکه دار می کند و به جای تحلیل دقیق و بررسی نتایج تحقیقات در این زمینه، آنها را سرگرم تصورات ، نمونه های اولیه و اضطراب و پریشانی می کند . خطر لکه دار کردن برخی زندانیان این است که سیاست هایی ایجاد می کند که نیازهای زندانیان را نادیده گرفته و بجای آن ، بر تمایل آنها برای جنایت کردن تاکید می کنند . پس سیاستگذاران چه باید کنند ؟

ابتدا چند سیاست کوتاه مدت ، شفاف به نظر می رسد . الگوی “بهترین تمرینها “که رایج است ، برای ارتباط با زندانیان که خودزنی می کنند مسئولان را مانند” کارتیمی ارزیابی و مراقبت در آشوب” در انگلستان درگیر  می کند باید ارزیابی و تست شود و بیشتر توسعه یابد و کارمندان باید تعلیم ببینند تا زندانیانی که احتمال زیادی  برای خودزنی دارند شناسایی شده و بصورت بسیار فعال پاسخ داده شوند . محدودیت جزایی منزوی کردن افراد ، فقط باید به عنوان آخرین چیزی باشد که به آن متوسل می شوند چون ممکن است خطرات بیشتری برای سایر زندانیان یا کارمندان ایجاد کند . مخصوصاً که خودزنی معمولاً در محیطی جدا از دیگران اتفاق می افتد . به همین خاطر منزوی کردن زندانی هم انگیزه و هم موقعیت خودزنی بیشتر را فراهم می کند . دوماً پیشنهاد کیلتی برای تجمع نقطه نظرها با سیاست جامعه مزیت دارد . حتی زمان شناسایی ماموریت آشوبی و جزایی ، ما همزمان می توانیم دیدگاه های زندانیان مرد و زن را برای درک عمیق تر چگونگی سپری کردن حبس در زندان در نظر بگیریم . این دیدگاه معروف ” به در آغوش گرفتن یک آغوش است” ، ولی مضمونش برعکس آن است . با قدرتمند ساختن زندانیان ، حداقل تعدای از شکل های  غیر ضروری و افراطی کنترل زندان باید کاهش یابد و این سیاست ها می تواند شامل عوامل افسردگی ، خشم خطاب به خود و دیگران و احساس ناتوان شدگی که در موارد اساسی بسیاری در ارتباط با خودزنی هستند ، باشد . در این دیدگاه ، زندانیان فرصتی می یابند که نیازهایشان را خودشان ابراز کنند و حتی در سیاست هایی که برای آنها موثر است ، تاثیرگزار باشند و استراتژی های فعال تر و رفاهی خود را ارتقا دهند تا با خودزنی و معضلات دیگر به خوبی مواجه شوند . سوماً زندانها را باید تغییر داد . زندانها می توانند دانشکده های جنایات باشند نه به این خاطر که زندانیان روش های جدید ارتکاب جنایت را بهتر می آموزند بلکه به این خاطر که زندانیان یاد می گیرند با مکانیزم های لازم برای نجات روحی و جسمی شان چطور مواجه شوند که این مکانیزم ها مختص زندان است و در خیابان به کار نمی آید . حدود سه چهارم تمام زندانیان در طی سه سال به خیابانها باز می گردند و در ایالات متحده آمریکا ۹۵ % آن  زندانیان به جامعه ای آزاد برمی گردند . زندانیان جوان تر مخصوصا باید در شرایط بهتری زندان را ترک کنند و به جامعه شهری باز گردند .

لذا ما پیشنهاداتمان را اینگونه ارائه می کنیم :

اول آنکه سیاست گذاران باید در فکر تدارک نظام مند سیستم زندان باز باشند مخصوصاً برای آنها که خشن نیستند . این کار باید طبق برنامه و نیازهای مجرمان باشد و امکان سرمایه گذاری و توانبخشی و ارائه مهارت های ورود  مجدد به اجتماع را داشته باشد . دوم آنکه فرهنگ زندان ها باید تغییر کند و شخصیت های بد عمل کننده و ناتوان کننده را کاهش دهد که به تهاجم بر دیگران و خودزنی منجر نشود . اگر چه هیچ دیدگاه مناسب برای همه زندانیان از جمله زندانیان بازداشت های خانگی که  پیشینه ها و شخصیت های متفاوت دارند ، وجود ندارد که بتوان برای همه استفاده کرد .  این کاستی منجر به نیاز همه زندانیان به سازگاری با پایین ترین رفتارهای اجرایی به عنوان استراتژی بقا و نجات می شود . بعلاوه نظام های ایالات متحده آمریکا از اصول ایجاد گزینش در شکل گیری سیاست های شناسایی نیاز زنان بهره مند می باشد که تفاوت های جنس مردان را در سیستم کنترل درنظر می گیرد . سیاست ها و روش های پیاده کردن آنها باید در زندان مرد و زن با توجه به نیازهای جنسی هر یک متفاوت از هم باشد . همچنین روش های مشاوره سلامت روانی مرد و زن تفاوت دارد . تحقیق های گسترده تری باید در مورد آسیب شناسی خودزنی در زندان انجام شود که باید این تحقیقات ، ارزیابی و تعریف شوند  و در موقعیت های مختلف کاربردی باشند . همچنین باید فرضیه ها و تئوری هایی ایجاد شود تا همه مسئولان بتوانند به همه زندانیان در بازگشت به دامن اجتماع بعد از گذراندن حبس کمک کنند تا آنها احساس آزادی کنند .

مورد آخر این که شأن همه افراد و حقوق آنها و بالقوه بودنشان در رشد و تعالی باید مورد احترام همه باشد . یکی از مصادیق اجرایی شدن این اصل آن است که سازمان عدالت و دادگستری اقدام به یک اصلاح کلی در قانون هایش کند که بجای تاکید فعلی بر تنبیه افراد مجرم ، یک الگوی سیاستی عدالت تجدید کننده داشته باشد که به جای حبس مانند یک آزمون روانشناسی عمل کند . همانطور که والش در سال ۲۰۰۶ بیان کرد الگوی سیاستی باید توصیفی از اهداف و تکنیک های اصلاح و تربیت زندانیها با مشورت کردن با آنها در تمام مسائل اصلاحی و  کمک به سلامت روانی آنها و کنترل خودزنی شان باشد . این الگو مجموعه ای از  مشورت ، سیاست گذاری و اصلاح باشد . جامعه شناس برجسته ، باب کنل در سال ۱۹۸۷ خاطرنشان کرد(( زندگی شخصی و ترتیب تجمعی اجتماعی به روش اساسی و ساختاری به هم مرتبط هستند )) . مجموع نظری هر یک از آنها لازمه پردازش درک وجود اجتماعی افراد و درک عمل آنهاست . کیلتی پیشنهاد می کند به جای بررسی تصورات موجود و سیاست های غیر ضروری ثابت ، بهتر است راههایی را برای پیوند دادن سیاست گذاری تئوری و تجربه ی زندگی پیدا کنیم .

نویسندگان : ۱- رضا باقر زاده ۲-  حسن آشکاران۳-حسین عباسیان

کارشناس آسیب شناسی اجتماعی

منابع :

–          تاریخچه خودزنی : سازماندهی اجتماعی انحراف رفتاری منزوی ، پالتی آ.ادلر و پیتر ادلر ، رفتار منحرف ، ۲۰۰۸ م ،ص ۲۶

–          جنسیت و قدرت ، رابرت کونل ، دانشگاه استنفورد ، کالیفرنیا ، ۱۹۸۷ م

–          بررسی خودزنی در یک زندان بسته برای زنان ، ایچ. ام . کوکسن ، مجله انگلیسی جرم شناسی ، ۱۹۷۷ م ، ۱۷ص

–          خون روی دیوارها : خود معیوب سازی در زندان ها ، آبیگیل گراوز ، مجله نیوزلند ، ۲۰۰۴ م ، ص۳۴

–          راهنمای تشخیص و آماری اختلالات روانی ، انجمن روانپزشکی آمریکا ، واشنگتن دی بسی ۱۹۴۴ م

–          جنسیت و کنترل اجتماعی در زندان های زنان ، باربارا ایچ . زیترو و توماس جیم ، لین رینر ، دنور ، کلمبیا  ، ۲۰۰۳ م

–          ارزیابی اصلاحی ، مطالعه تشخیصی و درمانی و مشاوره ، آنتونی والش ، لان عام ، انجمن اصلاحی آمریکایی ، ۲۰۰۶ م

–          رفتار های خودزنی : ارزیابی و تشخیص ، ویکتوریا الی . وایت کرس ، مجله مشاوره و توسعه ، ۲۰۰۳ م ، ص۸۱

–          گزینه های خلاقیت : گزارش اجبار کار روی زنان محبوس فدرالی  ، خدمات اصلاحی کانادا ، خدمات اصلاحی کانادا ، اتاوا ، ۱۹۹۰ م قابل دسترس به آدرس http://www.csc-scc.gc.ca/text/prgrm/fsw/choices/toce-e.shtml.  به تاریخ ۲۶ اکتبر ۲۰۰۶

–          جهان امروز به عنوان مساله ساز ، یک جامعه شناسی زن سالاری ، دروثی اسمیت ، انتشارات دانشگاه شمال شرقی ، بستون ۱۹۸۷