یادداشت: راه حل مشکل معتادین متجاهر، مقابله با فساد سیستمی است

دوره کروناسالاری (البته ظاهراً کرونای اول) به شهادت آمارهای رسمی، در حال افول است؛ “الحمدلله!” . یکی از گروه هایی که در این دوره بسیار از آنها یاد شده و می شود، “معتادان متجاهر” (کسانی که در ملآ عام مواد مصرف می کنند) بود که ترس ابتلا آزاد شدند. به همدستی با کرونا در توزیع ویروس متهم شدند و دوباره دستگیر شدند. در حالیکه تعداد مبتلایان در این صنف البته به شهادت آمارهای ساقیانه! چندان هم چشمگیر نبود بماند!

چند سالی هست که این افراد به دلیل آنکه حرمت اجتماع را نگه نمی دارند و از معتاد بودن خود خجالت نمی کشند و در ملأ عام اقدام به مصرف مواد کنند از جلوی چشم جمع می شوند و به قصد ساماندهی و تأدیب، در مراکز خاصی که به ماده ۱۶ مشهورند محصور می شوند. این که تعداد کسانی که بعد از پایان حصر، تأدیب یا ساماندهی می شوند، حتی به شهادت آمارهای رسمی چقدر است هم بماند!

اینکه کسانی را که عمداً چهره شهر را زشت می کنند تنبیه کنیم بسیار هم کار خوبی است و قطعاً در ایجاد احساس امنیت تأثیر مثبت و قابل توجهی دارد. اینان احساس امنیت را کم می کنند، زباله گردی می کنند و گاهی با ایجاد پاتوقهایی در فضاهای بی دفاع شهری، آرامش ساکنین را نیز بر هم می زنند و از این حیث دست همه دست اندرکارانی که به امنیت مردم بها می دهند و اقدامات عاجل می کنند باید بوسید. حداقل در شهر تهران، خدمات قابل تقدیری به لحاظ اسکان شبانه، ملزومات کاهش آسیب و گشت های ساماندهی در دسترس است که از این حیث باید سپاسگزار بود. اقدامات مشابهی برای حفظ امنیت شهر با “گنده لاتهای چاقوکش” در شهرهای مختلف شده و نیروی انتظامی قوه قهریه اش را برای برخورد با مزاحمین متجاهر نوامیس به کار گرفته و فاصله گزارش علیه زورگویان معلوم الحال خیابانی تا دستگیری آنها هم بنابر شواهد مردمی و آمارهای رسمی بسیار کمتر از قبل شده که این هم نیازمند قدردانی است. هرچند نحوه ساماندهی و شیوه رفتار با این دوگروه در حین و پس از ساماندهی بحثهایی دارد که، آن هم بماند!

اما در کنار این کارهای خوب، یک سوال دو بخشی وجود دارد که پرداختن به آنها لازم است. سوال اول این که، آیا فقط کسانی که در مصرف مواد مخدر تجاهر می کنند باید تأدیب و ساماندهی شوند و برای سایر انواع تجاهر به کار بد نباید کار جدی کرد. این همه کار رسانه ای برای ساماندهی گروهی صرف می شود که در مجموع به زحمت به چندده هزار نفر می رسند و الحق و الانصاف، همه شان هم به قصد تجاهر، مواد مصرف نمی کنند و گروه عظیمی از آنها از بی مکانی در خیابان مانده اند. آیا فعل کسانی که روز روشن مال دیگران را می بلعند و به هیچ نهی از منکری هم وقعی نمی نهند نیازمند بررسی نیست؟ رسم نحس رشوه گیری که روزگاری فقط در اخفات و “زیرمیزی” بود و امروز به روشنی و بی محابا انجام می شود نیاز به رسیدگی ندارد؟ آیا دلالان نامردی که با خیال راحت به قصد زراندوزی گلوی مردم را می فشرند و حتی زور وزیر و وکیل هم به آنها نمی رسد نیازمند ساماندهی نیستند؟ آیا ثبت نام معجزه آسای هزاران سهمیه خرید خودرو تنها چند دقیقه پس از باز شدن سایت شرکت خودروسازی مصداق بارز و روشن “تلقُی رکبان” (ایستادن دم دروازه های شهر به قصد خرید محصولات تجار قبل از ورود به شهر) نیست؟ آیا ده ها برابر شدن قیمت مسکن در کمتر از چند سال، که خیلی از همان معتادان متجاهر را بی خانمان کرده نیاز به سروصدای رسانه ای و “اقدام عاجل” ندارد؟ آیا سوءاستفاده از قدرت در بین برخی مدیران حکومتی و رباخواری و رانت خواری آشکار آنها و هم کاسه بودن آنها با فاسقان پرونده دار، حتک حرمت اجتماع نیست؟ آیا خجالت نکشیدن یک مأمور یا مدیر دولتی از ارتکاب به ارتشاء یا اعمال نفوذ در روند اجرای قوانین بدون ترس از عواقب آن جای مداخله جدی ندارد؟ منظور از دلالی، همان واسطه گری بدون زحمت و تحصیل پول نامشروع از دسترنج دیگران است. خوی دلالی دارد به سکه رایج روزگار ما تبدیل می شود و در عوض، کار و تولید کم ارزش تلقی می شود. آیا دلال متجاهر نیاز به ساماندهی و تنبیه ندارد؟ گاهگداری کارهایی در این مسیر میشود اما ناگهان…، بماند!

اما بخش دوم این سوال، آیا بزرگان دین و دانش نگفته اند که مالی بر مالی انباشته نمی شود مگر آنکه فقیری فقیرتر شده باشد؟ آیا در جامعه اسلامی، ده ها فرمان اقتصادی برای درآوردن حق فقرا از مال اغنیا نداریم؟ آیا همین معتادان متجاهر یا حتی شروران متجاهر از  “قدر کفاف” که اسلام برای حداقل زندگی برای همه مردم مقدر کرده برخوردار هستند که انتظار داریم کجروی نکنند؟ آیا بزرگان ادب نگفته اند که “تندرستی و ایمنی و کفاف/ این سه مایه است و باقی همه لاف” (دیوان نظامی)؟ آیا حکومت از تأمین معاش برای مردم که افراد معتاد متجاهر هم جزوش هستند مطمئن است؟ آیا انواع امنیت (اقتصادی، روانی و …) را برایشان تأمین کرده است؟ آیا سلامت و تندرستی این افراد تأمین شده است؟ آیا جلوی انفجار قیمت سکه (بخوانید: مهریه)، بی عدالتی اقتصادی، محدودیت ارتباط با اقتصاد دنیا (بخوانید: کاغذپاره) و دست اندازهای ویرانگر در مسیر تولید و تجارت در ده سال اخیر هر روز شهروندان بیشتری را بی خانه و بیکار می کند گرفته است؟ در شرایطی که زنهار رهبران دینی را داریم که فقر می تواند دین و ایمان را هم از دل فراری دهد آیا انتظار داریم که کسی با شکم گرسنه قوانین را رعایت کند؟ آیا بیکاری و شکم گرسنه و جیب خالی مجال عاقبت اندیشی را از آدمی نمی گیرد؟ “اگر کفاف معاشت نمی شود حاصل، روی و شام شب از هر کسی وام کنی”. البته نه فقر به تنهایی دلیل کافی برای اعتیاد است نه همه افراد مصرف کننده، متجاهر هستند، نه همه معتادان متجاهر لزوما بی خانمان و بی خانواده اند و نه قصد توجیه کجروی را داریم. ولی فقر قطعاً توضیح مناسبی برای بخش بسیار بزرگی از این مشکلات زنجیره ای به ویژه در سالهای اخیر است. تغییر مسیر بی خانمانی و اعتیاد در سالهای اخیر هم دلایل جذابی دارد که آنهم بماند!

افراد معتاد بی خانمان، از ضعیف ترین گروه های جامعه اند و از آسمان هم به زمین نیامده اند و از بطن همین جامعه درآمده اند. اگر قصد داریم جلوی شیوع معتادین متجاهر را بگیریم باید بیش از تمرکز بر تبلیغات روی این گروه، باید جلوی شیوع فساد را بگیریم. هرچه جمعیت مفسدین بیشتر شود تردید نکنیم که جمعیت معتاد متجاهر هم (با ضریب بالاتری) بیشتر خواهد شد.

عباسعلی یزدانی- عضو هیات مدیره انجمن مددکاران اجتماعی ایران