زنان معلول و زخم‌هایی عمیق‌تر از درد معلولیت

 

جامعه

اینجا معلولان احساس راحتی می‌کنند و نگران قطع شدن برق آسانسور نیستند؛ چراکه طبقه اول و دوم با سراشیبی به هم وصل شده و معلولان ویلچردار می‌توانند به آسانی از آن عبور کنند. معلولان بدون ویلچر هم میله آهنی کنار دیوار را می‌گیرند و خود را به طبقه پایین می‌رسانند.

در مؤسسه رعد همه چیز برای معلولین مناسب‌سازی شده است، برخی از کارکنان هم از جامعه معلولین هستند و فرقی بین یک انسان معلول و غیرمعلول وجود ندارد همه با یک دید نگاه می‌شوند.

به گزارش مهرخانه، ثبت سوم دسامبر با عنوان روز جهانی معلولان در تقویم ملت‌های مختلف جهان، بهانه‌ایست برای اینکه بار مسائل و مشکلات مربوط به بزرگ‌ترین اقلیت جهان در اذهان پر دغدغه مردم و مسئولان تداعی شود. این روز به مناسبت تصویب قانون برنامه جهانی در ارتباط با معلولین از سوی مجمع عمومی سازمان ملل متحد نام‌گذاری شد تا شاید برای ارتقاء رشد اذهان عمومی، افزایش آگاهی مردم و تقویت حس مشارکت آنها در مسائل مربوط به معلولیت‌های مختلف، اقدامی صورت گرفته باشد.

فریبا با صندلی چرخدار از طبقه دوم به طبقه اول می‌آید و خودش را به من می‌رساند. چهره زیبایی دارد و به همه لبخند می‌زند. ۳۵ ساله است و ۱۱ سال پیش درست زمانی که تنها ۲۴ سال داشته و چند سال از زندگی مشترکش بیشتر نگذشته بوده، به بیماری MS مبتلا می‌شود و چند سالیست که با همراهی ویلچر زندگی می‌کند.

همسرش در روزهای سخت، فریبا را تنها می‌گذارد و به خاطر بیماری طلاقش می‌دهد. در حالی که به گفته این زن جوان یک شب قبل از اینکه طلاق بگیرد و به خانه پدری‌اش برگردد، مهمانی بزرگی برپا می‌کند و همه کارها را خودش انجام می‌دهد تا به همه ثابت کند با وجود بیماری هم می‌تواند روی پاهایش بایستد.

او می‌گوید: “الان هم بیشتر اوقات سعی می‌کنم راه بروم و از ویلچر استفاده نکنم، ولی بعضی وقت‌ها که خیلی مریض می‌شوم مثل همین چند روز پیش، مجبورم روی این صندلی چرخدار بنشینم.”

فریبا، رعد را بهشت خود می‌خواند: “سه سال است که به مؤسسه رعد می‌آیم، اینجا یاد گرفتم که چگونه با اعتماد به نفس حرف بزنم. رعد بهشت من است؛ چراکه اینجا همه به یک چشم به من نگاه می‌کنند. از محیط بیرون متنفرم آدم‌ها مرا با دست به خود نشان می‌دهند و گاهی به من می‌خندند.”

او از اینکه چهره شهر برای معلولین مناسب نیست گلایه می‌کند و می‌افزاید: “شهر تهران برای معلولین شهر مناسبی نیست؛ پیاده‌رو‌ها جایی برای صندلی‌های چرخ‌های ما ندارد و به همین خاطر همه روزگارم را در رعد می‌گذارم و همه دلخوشی‌ام در زندگی، حضور در این مؤسسه است تا جایی که در روزهای تعطیل افسردگی می‌گیرم.”

فریبای زیبا داستان آشنایی‌اش با رعد را این‌گونه بازگو می‌کند: “راننده سرویسی داشتم که همیشه مرا به انجمن MS می‌برد. تا اینکه یک روز به من پیشنهاد داد برای توانمند شدن به مؤسسه رعد بیایم. من هم پیشنهادش را قبول کردم. در ابتدا خیلی از محیط اینجا خوشم نمی‌آمد ولی چند روز که گذشت آن‌چنان دلبسته شدم که حالا همه زندگی‌ام رعد است.”

این زن جوان نقاشی‌هایش را نشانم می‌دهد و می‌گوید: “همه این نقاشی‌ها را خودم کشیده‌ام، به نظرت قشنگه؟”

وقتی تأیید مرا می‌گیرد با آه بلندی ادامه می‌دهد: “خانم کاش خانواده‌ام هم مثل شما از دیدن توانمندشدن من خوشحال می‌شدند. پدر و مادرم و خواهرانم رابطه خوبی با من ندارند و سهم من از خانه ۱۲۰ متری پدرم تنها یک تخت است که همه وسایلم را رو و زیرش چیده‌ام.”

فریبا می‌گوید: “هر کاری می‌کنم باز در خانه ما بین من و خواهرانم تبعیض وجود دارد و همین موضوع مرا از خانه فراری داده است. نمی‌دانم چرا مادرم تحمل دیدن مرا ندارد؛ بارها به او گفته‌ام این بیماری خواسته من نبوده، ولی دریغ از یک محبت که از سوی خانواده ام ببنیم.”

مربی کلاس نقاشی به دنبال فریبا می‌آید و می‌گوید: “فریبا جان از کلاس عقب می‌مونیا” اشک‌های فریبا را پاک می‌کنم و او را به خدا می‌سپارم و در دل به مادری فکر می‌کنم که قدر این نعمت را در خانه‌اش نمی‌داند.

افراد دارای معلولیت به عنوان بزرگ‌ترین اقلیتی که در پی حقوق اولیه خود برای داشتن زندگی مستقل، مؤثر و پویا هستند یک روز را در تقویم به خود اختصاص داده‌‌اند تا جامعه‌ ای که در طول سال این افراد را فراموش کرده است، فرصتی یابد برای دیدن، پذیرفتن و درک حقوق انسانی‌شان. افرادی که امروز نادیده گرفته می‌شوند و پروژه‌‌ها، ساختمان‌های عمومی تازه‌تأسیس و حمل‌ و‌ نقل عمومی هم از پذیرفتن آنها سر باز می‌زنند، به راحتی نمی‌توانند ازدواج کنند و سهم آنها از اشتغال بسیار ناچیز است.

اما در میان قشر معلول جامعه، زنان با مشکلات بیشتری مواجه هستند؛ اشتغال برایشان کمتر از مردان مقدور است؛ بعضاً امکان ازدواج ندارند، بی‌مهری‌ها بیشتر از مردان آزارشان می‌دهد و از همه مهم‌تر اینکه در بسیاری مواقع همسرانشان آنها را ترک می‌کنند و دردی به دردهایشان اضافه می‌شود، ولی در مؤسسه رعد همه چیز برای معلولین بر وفق مراد است؛ آنها اینجا می‌آموزند که چگونه خود را توانمند کنند و بر مشکلات غلبه نمایند.

برای آشنایی بیشتر با این مؤسسه به سراغ خانم اکبری مدیرعامل این مؤسسه رفتیم.

–    خانم اکبری کمی‌ در خصوص تاریخچه تأسیس مؤسسه رعد صحبت کنید و اینکه چه ضرورتی باعث شد که این مؤسسه مخصوص بیماران جسمی- حرکتی تأسیس شود؟

در سال ۱۳۶۳ در دوران جنگ تحمیلی، جانبازان جنگی که وارد اجتماع می‌شدند، باعث شد چند جوان فارغ‌التحصیل از دانشگاه برای خدمت‌رسانی به این افراد مؤسسه رعد را تأسیس کنند تا از طریق توانمند ساختن این افراد، به آنها بیاموزند که چگونه می‌توانند زندگی خود را اداره کنند.

آنها در ابتدا در یک پارکینگ کار خودشان شروع کردند و به کارآموزان مهارت‌های فنی و حرفه‌ای را آموزش دادند. در ابتدا کارآموزان حدود ۴ نفر بودند و چون تخصص آموزش‌دهندگان رشته برق و مهندسی بود، به آنها نقشه‌کشی و موتورپیچی را یاد می‌دهند و کم کم این مجموعه بزرگ‌تر می‌شود و معلولین جسمی- حرکتیِ دیگر جامعه نیز اضافه می‌شوند. در حال حاضر در آستانه سی‌امین سال حضور مؤسسه رعد هستیم و بنده بیست سال است که عضو هیئت مدیره و هیئت امنا هستم و پنج سال است که ریاست این مؤسسه را به عهده گرفته‌ام.

–    در مؤسسه رعد چه خدماتی به قشر معلول ارائه می‌شود و آیا همه معلولین می‌توانند در اینجا آموزش ببینند؟

در مؤسسه رعد فقط معلولین جسمی- حرکتی حضور دارند؛ یعنی معلولینی که از نظر ذهنی کاملاً سالم هستند، تست هوش از آنها گرفته می‌شود و بر همین اساس نشان داده می‌شود که آموزش‌پذیر هستند. مسئولین قبل از اینکه کارآموزان کار خود را در رعد شروع کنند، با آنها مصاحبه می‌کنند. مصاحبه‌کنندگان شامل مربیان مربوطه، فیزیوتراپ، کاردرمان، گفتاردرمان، مسئول روانشناسی، مشاور و مسئول آموزش هستند.

بعد از این مصاحبه مشخص می‌شود که این افراد برای آموزش در چه رشته‌ای مناسب هستند و چقدر به فیزویتراپی و کاردرمانی و روانکاوی نیاز دارند و همه این خدمات در کنار آموزش به مددجویان ارائه می‌شود. در مؤسسه، کلاس کامپیوتر از ابتدا تا پیشرفته مثل اتوکد و انیمیشن آموزش داده می‌شود. در بخش هنری آموزش نقاشی، سفالگری و معرق را داریم که بسیاری از تابلوهای بچه‌ها خیلی زود در بازار به فروش می‌رسد. کلاس خیاطی و قالیبافی هم در زیرشاخه‌های مؤسسه برگزار می‌شود.
به علاوه اینکه رفت و آمد و یک وعده غذای گرم در طول روز برای آنها کاملاً رایگان است.

–    در حال حاضر چند کارآموز دارید؟

الان حدود ۱۲۸ نفر کارآمور داریم.

–    کارآموزان از چه سنی می‌توانند جهت آموزش به مؤسسه رعد مراجعه کنند؟

افراد در سنی دوره راهنمایی را تمام کرده باشند و قدرت خواندن و نوشتن داشته باشند و به اصطلاح آموزش‌پذیر باشند، می‌توانند به مؤسسه رعد مراجعه کنند.

–    از این ۱۲۸ کارآموز، چه تعداد خانم هستند؟

همیشه تعداد خانم‌های ما از آقایان بیشتر است و در حال حاضر هم ۷۲ نفر از کارآموزان ما را معلولان زن تشکیل می‌دهند.

–    چه خدمات مضاعفی به زنان معلول جسمی‌– حرکتی در این مؤسسه ارائه می‌شود؟

خدمات ما شامل حال همه معلولین مؤسسه است که از طریق مددکاری صورت می‌گیرد و فرقی در ارائه خدمات وجود ندارد. ما برای همه افراد آموزش و بازدید منزل را داریم. حتی اگر لازم باشد به خانواده‌های آنها کمک می‌کنیم، مثلاً ممکن است منزل مناسبی نداشته باشند و با کمک مددکار در این خصوص به آنها خدماتی ارائه می‌شود.

–    خانم اکبری یکی از مشکلات بزرگ زنان معلول با خانواده‌هایشان است؛ مثلاً تعداد قابل توجهی از آنها که دچار ضایعه نخاعی می‌شوند از سوی همسر و یا خانواده‌هایشان طرد می‌شوند. شما برای حل این مشکلات چه کمکی به آنها می‌کنید؟

مددکاران ما در حد توان به این مددجو و خانواده‌هایشان مشاوره می‌دهند تا مشکلشان حل شود و ما به تازگی برای رفع این مشکلات، بخشی برای رفع مشکلات دخترانی که دچار ضایعه نخاعی شدند را ایجاد کرده‌ایم تا به صورت خاص روی این موضوع کار شود و وقتی این بخشِ بخصوص فعال شود، مسلماً خدمات بیشتری می‌توان به این دختران و زنان ارائه داد.

از این دست مشکلات که شما اشاره کردید بسیار وجود دارد و به همین خاطر روانشناس همیشه در رعد حضور دارد. روانپزشک هم هفته‌ای یک‌بار می‌آید و مددکار که از منازل بازدید می‌کند این مشکلات را به ما منتقل می‌کنند و تا جایی که برای ما امکان‌پذیر باشد و کارآموزان از ما کمک بخواهند، آنها را همراهی می‌کنیم؛ ولی متأسفانه بعضی وقت‌ها، تلاش‌هایی که انجام می‌دهیم به نتیجه نمی‌رسد؛ چراکه افراد در مسیری هستند که راه برگشتی ندارند.

فارغ از بحث معلولین زن، باید بگویم که کلاً همه معلولان بیشترین مشکلات را با خانواده‌هایشان دارند. یک گروه از خانواده‌ها بچه معلولشان را پنهان می‌کنند و با این روش یک نوع معلولیت به معلولیت فرزندشان اضافه می‌کنند و اصلاً باور ندارند که ممکن است روزی این کودک بهتر از کودکان دیگرش شود؛ چراکه مغز سالمی ‌دارد.

مشکل دیگر این است که معلولین به نوعی خودشان را باور ندارند و این یک نوع مشکل روانی است که باید روی آنها کار کرد؛ متأسفانه در اجتماع آنچنان که باید معلولین را تحویل نمی‌گیرند، هنوز تبلیغات ما برای معلولین درست نیست، هنوز مردم ما معلولین را خیلی قبول ندارند، معلول در دانشگاه قبول می‌شود، ولی محیط دانشگاه آماده‌سازی نشده است و کسی به این فکر نکرده که این فرد چگونه می‌تواند به طبقه چهارم یا سوم برود. پدرش مجبور است هر روز او را بغل کند و تا طبقه چهارم برساند. پس ببنید حتی اگر خانواده‌ها هم فرزند معلولشان را قبول کنند، اجتماع آنها را باور ندارد.

عدم آماده‌سازی شهری برای عبور و مرور، بزرگ‌ترین مشکلی است که معلولین جامعه ما با آن مواجهند؛ البته شهرداری تا حدودی در این زمینه اقداماتی را انجام داده است، مثلاً شهرک غرب مناسب‌سازی خوبی شده است، ولی هنوز سرویس رفت و آمد آنها مهیا نیست. الان اتوبوس و متروی ما جایی برای معلولان ندارد.

–    ارزیابی شما ار عملکرد زنان مؤسسه رعد چیست؟

عمدتاً زنان معلول از مردان معلول موفق‌ترند و مثل کنکور که زنان پیشتاز هستند، در جامعه معلولین هم همین‌طور است. اخیراً در مسابقاتی که در حوزه نقاشی در ژاپن برگزار شد، از سراسر ایران معلولین را دعوت کردیم و کارهای خیلی خوبی به ما رسید که ۱۰ کار بین همه معلولین برگزیده شد و به ژاپن رفت و از میان این ۱۰ نفر، هشت اثر از سوی زنان بود.

–    به عنوان سؤال پایانی؛ برای رفع مشکلات معلولین چه راهکاری را ارائه می‌کنید؟

به اعتقاد من صدا و سیما خیلی می‌تواند برای رفع مشکلات معلولین کمک کند و اگر در برنامه‌های صدا و سیما از معلولین استفاده شود، فرهنگ‌سازی خوبی اتفاق می‌افتد. ما در مؤسسه رعد مجری خانمی ‌داریم که در عین معلولیت بسیار توانمند است و در اغلب برنامه‌ها از او استفاده می‌کنیم؛ ولی چرا صدا و سیما این کار را نمی‌کند؟

اینکه فقط یک روز خاص و یک فیلم خاص برای معلولین بگذاریم، نمی‌تواند کمک‌کننده به اجتماع باشد. ما باید فرهنگ‌سازی کنیم. به نظرم صدا و سیما باید اولین قدم در این زمینه را بردارد. مثلاً در خارج از کشور برنامه‌ای برای کودکان اجرا می‌شود که مجری آن بچه‌ایست که دست ندارد، ولی در کنار یک مجری سالم برنامه را اجرا می‌کند. آن بچه‌ای که این برنامه را می‌بیند این فرهنگ در او جا می‌افتد که فرقی بین او و آن مجری سالم نیست، پس با فرهنگ‌سازی بسیاری از مشکلات معلولان جامعه ما حل خواهد شد.

از اتاق خانم اکبری خارج می‌شوم؛ همه کلاس‌ها شلوغ است. یکی اتوکد یاد می‌گیرد؛ دیگری سیاه‌قلم و در کلاس دیگر زن معلولی را می‌بینم که نقش یک پرنده را با معرق‌کاری در آورده است؛ پرنده‌ای که در قفس نیست و نفس می‌کشد مثل همه مددجویان مؤسسه رعد.

اینجا همه با هم مهربانند کاش ما هم با مهربانی آغوش جامعه را برای حضور این قشر توانمند جامعه بگشاییم.

منبع: تابناک