سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز …( یادنامه ای برای مرحوم دکتر امیر معتمدی)
پاسداشت یاد مرحوم دکتر امیر معتمدی(معاون فقید آموزش و پژوهش سازمان جوانان جمعیت هلالاحمر )
به قلم: دکتر امیر عسکری (مسئول کمیته مداخله در بحران انجمن روانشناسی )، دکتر فردین علیپور (دبیرکارگروه سوانح و بلایای انجمن مددکاران اجتماعی ایران) و سید عباس باقری یزدی
سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز مرده آنست که نامش به نکویی نبرند
چقدر غریب و مومنانه درگذشت…
بحرانیترین دقایق زندگی، همان لحظاتی است که خبر درگذشت عزیزان و دوستانت را میشنوی. این که بدانی مرگ همین نزدیکی است، فرایندی دردناک و رنجآور است. مرحوم دکتر امیر معتمدی صبح روز شنبه در جلسه “طرح ملی سحر” با خندههای شیرین و چشمان نافذش روبرویمان نشسته بود، پس از دو ساعت گفتگوی مفید با همکاران، تصمیم گرفته شد تا آموزش تخصصی طرح ملی سحر را تا دو هفته دیگر کلید بزنیم. دکتر معتمدی مانند همیشه مصمم، خوشبین، متفکر و آرام بود. آنروز هیچ نمیدانستیم که این آخرین دیدار ما خواهد بود…
اکنون باور نبودناش برایمان سخت است. ما چقدر میتوانیم به مرگ نزدیک باشیم و در عین حال آن را دور بپنداریم. پس از پایان جلسه، هنگام خروج از درب دفتر، دکتر با همراهی صمیمانه و لبخند همیشگی ما را بدرقه کرد. خندههایش را دوست داشتیم و از اینکه گاهی میتوانستیم موجب خندیدنش شویم، لذت میبردیم. مرگ، سنتی همگانی است و بدرود بر او که اینچنین باعزت از دنیا رفت. یادش در هنگام “سحر” بسیار جاری است. بِما غَفَرَ لی رَبّی وَ جَعَلَنی مِنَ الْمُکْرَمینَ.
اخلاق مداری و شخصیت وارسته از ویژگیهای برجسته آن بزرگوار بود. در مدت کوتاهی که با ایشان بودیم، انصافاً به یاد نداریم که رفتاری عصبی و یا پرخاشگرایانه نسبت به کسی داشته باشد. به درستی که او اسوه متانت و ادب بود. او همیشه به ایدههای جدید احترام میگذاشت و آنها را ارزشمند میدانست. در جلسات پرحرفی نمیکرد و بیشتر گوش میداد. به یاد داریم که در چادگان (اصفهان) تا نیمههای شب در جلسات هماندیشی به بحث و تبادل نظر میپرداختیم و به راستی خستگیناپذیر بود. در کار گروهی بینظیر بود و هیچگاه منیت و خودخواهی نداشت. زحمات زیادی را برای برگزاری با کیفیت طرح ملی سحر متحمل شد و کمترین خواستهای نداشت.
به یاد داریم که در اختتامیه طرح ملی سحر با درخواست فراوان و خواهش زیاد دوستان، سرانجام به روی سن آمد و با نیروهای آموزش دیده، عکس یادگاری گرفت. نیروهایی که خود برای آموزش آنها ماهها زحمت کشیده بود. هرگاه تصمیمی میگرفت آن را به اجرا در میآورد و همه سختیها را به جان میخرید. به یاد داریم که در تمامی مراحل همراه ما بود و با لبخندش به ما دلگرمی میداد.
اکنون، نیک میدانیم که جایش در سازمان جوانان برای همیشه خالی است. از این پس حضور در سازمان بدون او برایمان بسی رنجآور است. ما بسیار اندوهگین هستیم و توصیفی برای حال خود نداریم. از صمیم قلب دوست داریم که مرحله دوم طرح ملی سحر به یاد او نامگذاری گردد، چرا که از این پس یاد او در مسیر کاهش رنج و آلام مردمان آسیب دیده، با ما خواهد بود. سخن بسیار است، مجال کوتاه و توان ناچیز، غم از دست دادنش بسیار سنگین…
درگذشت این همکار گرامی را به خانواده محترم، همکاران و دوستان ایشان تسلیت می گوییم.
یادش گرامی باد…