سونامی افزایش زنان سرپرست خانوار

آذر اسماعیلی مشاور امور زنان و خانواده کمیته امداد امام خمینی (ره) اعلام کرد از سال ۸۵ تاکنون به طور متوسط هر سال آمار زنان سرپرست خانوار ۴۰ درصد افزایش یافته است. او گفته این رقم نگران‌کننده نشان‌دهنده حرکت به سمت یک بحران اجتماعی در کشور است. منظور او از بحران اجتماعی همه تهدیدهای زیستن در شرایط آسیب‌زاست

گروه اجتماعی، پریسا هاشمی: در سال‌های گذشته هشدارهای زیادی در رابطه با افزایش تعداد زنان سرپرست خانوار داده شده است؛ زنانی که به علت بیماری شوهر، اعتیاد یا از کارافتادگی شوهر، طلاق و… بار زندگی را به دوش می‌گیرند و یک تنه به جنگ زندگی می‌روند. از آنجایی که افزایش آسیب‌هایی مانند طلاق همزمان موجب افزایش تعداد زنان سرپرست خانوار هم می‌شود این سوال به وجود می‌آید که دولت‌های گذشته برای کاهش این آسیب‌ها و تحت حمایت قرار دادن این زنان چه تلاش‌هایی انجام داده‌اند؟ دیروز آذر اسماعیلی مشاور امور زنان و خانواده کمیته امداد امام‌خمینی(ره) اعلام کرد از سال۸۵ تاکنون به طور متوسط هر سال آمار زنان سرپرست خانوار ۴۰درصد افزایش یافته است. او گفته این رقم نگران‌کننده نشان‌دهنده حرکت به سمت یک بحران اجتماعی در کشور است. منظور او از بحران اجتماعی همه تهدیدهای زیستن در شرایط آسیب‌زاست.

این زنان در جامعه همواره مورد اتهام هستند و در محل کار با برخی مشکلات مواجه می‌شوند و در داخل خانواده هم با فرزندانی روبه‌رو هستند که هر لحظه ممکن است پشت پا به زندگی سخت بزنند و به تنهایی در معرض انواع و اقسام آسیب‌ها قرار بگیرند.

اسماعیلی، همچنین در تشریح وضعیت زنان سرپرست خانوار توضیح داده است: «حاشیه‌نشینی و اسکان نا امن از دیگر مشکلات زنان سرپرست خانوار است، ضمن اینکه بهداشت نامناسب روحی و جسمی برای زنان سرپرست خانوار بالای ۵۰ سال نیز ازدیگر مشکلات است.» او می‌گوید: «وضعیت فرزندان زنان سرپرست خانوار بسیار نگران‌کننده است چراکه اگر فرزندان این افراد در معرض آسیب قرار گیرند خود نیز موجب ایجاد مشکل برای جامعه می‌شوند.»

زنان خودسرپرست، تحت فشارهای اجتماعی

اردشیر گراوند،جامعه شناس در این رابطه به خبرنگار تهران امروز می‌گوید: «زنان بی‌سرپرست یا خودسرپرست در کشور ما به چهار بخش عمده تقسیم می‌شوند. اولین دسته از این زنان دختران جوانی هستند که ازدواج آنها به تاخیر افتاده و برای دستیابی به استقلال به خواست و اختیار خود از خانواده جدا شده و زندگی مستقلی را شروع می‌کنند. دومین دسته زنان مطلقه هستند که پس از طلاق سرپرست خانواده شده و احتمالا با وجود مشکلاتی که با آن روبه‌رو هستند به حس مادران فرزندان را تحت پوشش خود قرار می‌دهند. زنانی که همسرشان فوت شده نیز دسته دیگری از زنان خودسرپرست هستند که آنها نیز مجبور به سرپرستی فرزندان خود هستند. تیپ بعدی دختران تحصیلکرده شهرستانی هستند که به دلیل بیکاری به شهرهای بزرگ روی می‌آورند و مجبور به زندگی مستقل می‌شوند.» به اعتقاد وی زنانی که به هر جهت خودسرپرست می‌شوند از نظر اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی تحت فشار‌های شدید قرار می‌گیرند. که بخشی از آن به دلیل شرایط کلان است و بخشی توسط خانواده‌ها به وجود آمده و به اجرا گذاشته می‌شود.
او می‌گوید: «وقتی در مورد شرایط نامناسب این زنان حرف به میان می‌اید فقط نمی‌توان به مسائل اخلاقی و جنسی اشاره نمود. از جمله آسیب‌های مهمی که این بخش از جامعه را تهدید می‌کند می‌توان مواد مخدر و افسردگی‌های شدید، مسائل عاطفی، اجتماعی و فرهنگی را مد نظر داشت. علاوه بر آن دامنه خطرات اجتماعی و فرهنگی که زنان بی‌سرپرست تابع مهاجرت، طلاق، قتل، مرگ و میر، استقلال‌خواهی دختران را تهدید می‌کند، رشد کرده و افراد دیگر جامعه را نیز تهدید خواهد کرد.» گراوند ادامه می‌دهد: «در سراسر جهان نهادهای حمایتی از اینگونه افراد به‌وجود آ‌مده که بخشی دولتی و بخش دیگر مردمی و خیریه است. این نهادها هدف خود را مشخص کرده و در همان راه قدم بر می‌دارند. مثلا در ایران نهادهای دولتی چون بهزیستی و کمیته امداد امام‌خمینی (ره) موازی یکدیگر پیش می‌روند. اما در این بین حجم زیادی از زنان بی‌سرپرست هستند که نمی‌دانند به کجا پناه ببرند، چه باید بکنند، حق و حقوق‌شان چیست و حتی از فرصت‌هایی که می‌توانند استفاده کنند بی‌اطلاع هستند. آنها بیشتر در معرض تهدیدهای جدی قرار می‌گیرند، تا زنانی که تحت پوشش نهادی قرار گرفته‌اند.»

۲/۵میلیون زن سرپرست خانوار در کشور

سیدحسن موسوی چلک رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران هم در رابطه با هشداری که مشاور امور زنان و خانواده کمیته امداد امام‌خمینی‌(ره) داده است می‌گوید: «براساس سرشماری که در سال ۹۰ صورت گرفت بیش از دو و نیم میلیون زن سرپرست خانوار وجود دارد که این آمار در سال ۸۵ حدود بیش از یک میلیون و ششصد هزار و در سال ۷۵ حدود یک میلیون و دویست نفر بوده است. در این آمار بین سال‌های ۷۵ تا ۸۵ یعنی یک فاصله ۱۰ ساله حدود چهارصد و شصت هزار نفر افزایش داشته و در یک فاصله بین سال‌های ۸۵ تا ۹۰ حدود یک میلیون افزایش داشته است.» این آسیب‌شناس دلیل این جهش عددی را افزایش چشمگیر طلاق در سال‌های اخیر می‌داند. او می‌گوید: «عدم مهارت و تحصیلات یکی از نکاتی که در مورد زنان خودسرپرست در گذشته بیشتر به چشم می‌خورد و هنوز هم وجه غالب همین است.»

او پرداخت کمک‌های نقدی از سوی سازمان‌های حمایتگر را راهکار قطعی برای تحت پوشش قرار دادن این زنان نمی‌داند و می‌گوید: «یکی از معایب پرداخت مستقیم پول در طولانی مدت عدم استقلال افراد تحت پوشش است به همین دلیل در قانون برنامه پنجم پیش‌بینی شد که دستگاه‌هایی که چنین افرادی را تحت حمایت دارند تا ۱۰ سال جامعه هدف خود را توانمند و از چرخه مستمری بگیری خارج سازند تا وابستگی کمتر شود و در عوض با گسترش توانمندسازی زنان، این زنان کم‌کم صاحب مشاغل پردرآمدتر و باثبات‌تر شوند.»

عدم‌آشنایی با حقوق اجتماعی

موسوی چلک راهکار جلوگیری از آسیب‌هایی که این زنان را تهدید می‌کند «آگاهی» می‌داند و می‌گوید: «یکی از مشکلاتی که ما داریم این است که نه‌تنها زنان سرپرست خانوار بلکه بسیاری از افراد جامعه با حقوق اجتماعی‌شان آشنا نیستند و منابع اجتماعی را نمی‌شناسند. کافی‌شاپ، آرایشگاه، پاساژها و… را می‌شناسیم اما به حقوق خود آگاهی نداریم. چنین زنانی می‌توانند با مراجعه به بهزیستی، کلینیک‌های مددکاری اجتماعی و کمیته امداد امام‌خمینی (ره) راهنمایی‌های لازم را دریافت ‌کنند و مددکاران به‌راحتی آنها را راهنمایی می‌کنند.» به اعتقاد او، زنان سرپرست خانوار بودن باعث گرایش به آسیب‌های اجتماعی نمی‌شوند و حتی تعداد زنانی که چنین گرایشی دارنداصلا قابل ملاحظه نیستند بلکه این زنان در شرایطی قرار می‌گیرند که آسیب‌ها به آنها تحمیل می‌شود. این مددکار اجتماعی در ادامه می‌افزاید: «زنان خودسرپرست نیز مانند دیگر افراد جامعه در معرض آسیب‌های اجتماعی هستند و نمی‌توان آنها را تفکیک کرد. افرادی که فقیر باشند و نیاز مالی داشته باشند طبعا آسیب‌های اجتماعی بیشتری خواهند دید. همیشه بین فقر و آسیب‌های اجتماعی همیشه رابطه مستقیم وجود دارد و این محدود به یک گروه زنان بی‌سرپرست نیست بلکه تمام جامعه را تهدید می‌کند.»

منبع: روزنامه تهران امروز