ما را چه می شود؟ به کجا چنین شتابان؟

در روز‌های اخیر چند خبر و اتفاق بیش از دیگر اخبار در حوزه اجتماعی کشور مورد توجه مردم، رسانه‌ها و مسئولان قرار گرفت. همه این اخبار و اتفاقات یک وجه مشخص داشت و آن هم «خشونت» بود. در ابتدا به این چند خبر و اتفاق اشاره می‌کنم سپس تحلیل کوتاه بر این اتفاقات ارائه می‌شود؛ خبر قتل همسر دوم محمدعلی نجفی که سوابق مدیریتی زیاد و مهمی در کشور از وزارت تا معاونت رئیس‌جمهور و شهردار تهران داشت و… به مرد آرام و صبور معروف بود. خبر بعدی قتل حجت‌الاسلام حاج شیخ محمد خرسند، امام‌جمعه شهر کازرون، در استان فارس بود. خبر نگران‌کننده بعدی هم مربوط به مسابقه فوتبال بین دو تیم بزرگ فوتبال پرسپولیس تهران و سپاهان اصفهان بود. اخبار دیگری هم درباره شرارت‌ها و قتل‌ها و خشونت منتشر شده بود که برای جلوگیری از اطاله اخبار به آنها اشاره نمی‌کنم. تأملی بر آمارهای ارائه‌شده از سوی مراجع قضائی و پزشکی قانونی درباره میــزان پرونده‌های مربوط به خشــونت و نزاع و ضرب و جرح در کشــور نشــان می‌دهد خشــونت یکی از موضوعات دارای فراوانی بــالا در حوزه قضائی کشور است. خشونت خانگی هم در کنار خشونت‌های اجتماعی موضوع دیگری است که نمی‌توان به‌آسانی از کنار آنها گذشت. اقدام به خودکشی‌ها و قتل‌های عمدی و غیرعمدی، تخریب اموال عمومی و شخصی، زورگیری‌ها، تجاوز‌ها و… هم نمونه‌های دیگری هستند که در حوزه خشونت قرار می‌گیرند که بیشتر اینها از موارد خشونت‌های فیزیکی هستند که ثبت و گزارش می‌شوند. برخی از انواع خشونت‌ها از قبیل خشونت‌های روانی که بسیار کم گزارش می‌شود ولی پیامد‌های منفی خود را دارند، خشونت‌ها یا انواع آزار‌های جنسی که معمولا در همه جوامع تا حد امکان افراد آزاردیده جنسی سعی در پنهان نگه‌داشتن آن می‌کنند یا خشونت‌های ناشی از غفلت یا مسامحه و… که این نوع از خشونت هم کمتر گزارش می‌شود و گاهی مواقع چنان عادی می‌شود که انگار نه انگار که داریم عوارض آن را می‌پردازیم. در کنار این شرایط تأملی بر برخی از شاخص‌های دیگر هم نشان می‌دهد باید موضوع مدیریت یا کنترل خشم را جدی‌تر گرفت؛ از جمله این شاخص‌ها آمار ارائه‌شده از سوی معاونان بهداشتی و اجتماعی (سابق) وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی درباره افراد دارای اختلال روانی است که ۲۳ تا ۲۵ درصد مردم درگیر این اختلالات هستند. آمار افراد دارای سوءمصرف مواد مخدر به‌ویژه مواد مخدر صنعتی و… هم نشان‌دهنده نگرانی نسبت به این پدیده و کاهش نشاط اجتماعی در کشور است که می‌توانند زمینه‌ساز افزایش خشونت در جامعه باشند. بنابراین خشونت بازتابی از شرایط و مهارت‌های مردم و جامعه محسوب می‌شود.

در کنار ناکامی‌ها و شکست‌های افراد در حوزه‌های مختلف شغلی، اقتصادی، تحصیلی، خانوادگی، ورزشی و روابط بین‌فردی، مورد ظلم واقع‌شدن و احساس نااطمینانی از اجرای صحیح قانون «ضعــف در مهارت کنترل خشــم» به عنــوان عامل دیگری اســت کــه در این حوزه می‌تــوان از آن یاد کرد. به گونــه‌ای که اگر این مهارت در دوران کودکی آموزش داده شــود و به‌درســتی یاد بگیریم چگونه خشــم‌مان را کنتــرل کنیم که نــه به خود و نه به دیگران آســیب برسانیم، شاهد خشــونت کمتری در جامعه خواهیم بــود. همچنین مهارت تاب‌آوری اجتماعی بیش از هر زمانی خود را به عنوان ضرورتی اجتناب‌ناپذیر در جامعه نشان می‌دهد. به تقویت فرهنگ مدارای اجتماعی در زندگی امروزی باید بیش از هر زمانی توجه شود. بر این باورم که این تعداد پرونده‌های مربوط به خشونت‌های اجتماعی و خانوادگی و سایر اقسام آن این پیام مشخص و مهم را دارد که فرهنگ مدارای اجتماعی در جامعه آن‌گونه که باید نهادینه نشده است و در میان سبک‌های ارتباطی بیش از آنکه به سبک ارتباطی جرئت‌مندانه توجه شود، سبک ارتباطی پرخاشگرانه از سوی مردم انتخاب می‌شود که هم به خودشان و هم به دیگران آسبب می‌رساند.
فراموش نکنیم در جامعه‌ای که خشــونت به اشکال مختلف وجود داشته باشــد، مردم امنیت روانی نخواهند داشت. نمونــه آن همیــن اتفاقات اخیر هستند که آرامش و آســایش مردم را سلب می‌کنند. به همین دلیل انتظار می‌رود از همه ظرفیت‌ها برای بالابردن ســواد اجتماعی مــردم، فراگیرکردن مهــارت تاب‌آوری اجتماعی و مهارت کنترل خشــم، نشــاط اجتماعی و در نهایت ارتقای ســلامت روانی و اجتماعی استفاده شود.