مداخلات روانی و اجتماعی حلقه مفقوده مدیریت حوادث
حوادث و بلایا برای جوامع ناآماده و ناایمن، پدیدههایی مصیبتبار و همراه باخسارتهای بیشتر هستند. این حوادث علاوه بر خسارات عینی و مستقیم نظیر مرگ و میر، آسیبهای جسمی و اقتصادی که توجه همه ناظران را به خود جلب میکند، خسارات غیرمستقیمی نیز به همراه دارند. پیامدهای روانی و اجتماعی حوادث و بلایا از جمله این خسارات غیرمستقیم است که بخش عمدهای از جامعه را تحت تاثیر خود قرار میدهند.
بخشی از پیامدهای روانی و اجتماعی در بازههای زمانی طولانیتری پس از وقوع حادثه و عمدتاً به صورت خزنده و در لایههای پنهان جامعه بروز میکنند و سلامت و کیفیت زندگی مردم را به شدت تحت تاثیر قرار میدهند. نگاهی به حادثه آتشسوزی ساختمان پلاسکو و بروز پیامدهای گوناگون روانی و اجتماعی پس از این حادثه و حوادث مشابه آن، گویای این قصه تلخ است که ظاهراً تجارب حوادث متعدد گذشته، نتوانسته عاملی برای کاهش عوارض روانی و اجتماعی بعد از وقوع حوادث و در واقع، محرکی برای پیشگیری از تاثیرات مخرب آن بر زندگی مردم باشد. همواره پس از وقوع حوادث مختلف از قبیل زلزله، آتشسوزی و … حلقه مفقوده و سرگردان مداخلات روانی و اجتماعی سرزبان ها میافتد و افراد، تشکل ها و سازمان های مختلف همچون وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، سازمان بهزیستی، و جمعیت هلالاحمر برای ارائه این خدمات اعلام آمادگی میکنند اما به دلایل مختلف از جمله عدم وجود ساختاری منسجم برای تدوین، عملیاتی شدن و پیگیری این مداخلات، همواره به نظر می آید که نخستین بار است که از این گونه حوادث در کشور رخ میدهد و زمینه برای انجام اقداماتی احساسی، نمایشی، کمحاصل و کوتاهمدت فراهم میشود.
در سالهای اخیراقداماتی با هدف ساماندهی مداخلات روانی و اجتماعی در حوادث صورت گرفته است که از مهمترین آنها میتوان به “طرح جامع ملی بازتوانی پس از حوادث و بلایای طبیعی” و “طرح ملی سحر (ساماندهی مداخلات روانی و اجتماعی)” توسط سازمان جوانان جمعیت هلال احمر، “طرح محب (مداخلات و حمایتهای روانی در بلایا)” توسط سازمان بهزیستی اشاره کرد. با این حال، تجربیات سال های اخیر نشان داده که تا عملیاتی شدن این طرح ها و مشاهده نتایج حاصل از اجرای این مداخلات توسط بازماندگان حوادث، مسیری بس طولانی باقی مانده است. به طور خاص می توان به “طرح ملی سحر” اشاره کرد که با وجود هزینه بسیار و ارائه آموزشهای مقدماتی به حدود ۹۰۰ نفر از مددکاران اجتماعی و روانشناسان در همه استانهای کشور، مثل بسیاری از طرحهای دیگر بیثمر و ناتمام ماند و به نظر می رسد به دلیل عدم توجه لازم مسئولین، این طرح نیز در حقیقت شکست خورد و به مرحله عملیاتی شدن نرسید.
به نظر میرسد تا زمانیکه مداخلات روانی و اجتماعی پس از حوادث به منزله خدماتی لوکس و نمایشی تلقی شوند و ساختاری منسجم و هماهنگ برای تربیت متخصصان کارآمد، نحوه عملیاتی نمودن آن و تلفیق این خدمات با سایر مراحل مدیریت حوادث وجود نداشته باشد، این مداخلات فقط در حد شعار و در خوشبینانهترین حالت به مداخلاتی کوتاهمدت و کمحاصل ختم خواهند شد.
علاوه بر این نباید فقط مداخلات روانی و اجتماعی را به دوره زمانی پس از بروز حوادث و فقط مخصوص آسیبدیدگان مستقیم حوادث بدانیم، بلکه نهادینه نمودن برنامههای روانی و اجتماعی قبل، حین و پس از حادثه و همچنین توجه به قربانیان ثانویه (امدادگران/ تماشاگران) نیز باید در دل این ساختار گمشده قرار گیرد.
اکنون سوالهایی که پیش میآیند این است که آیا زمان آن فرا نرسیده است که ساختاری منسجمی برای ارائه مداخلات روانی و اجتماعی (کوتاه مدت و بلندمدت) پس از حوادث در کشور ما ایجاد شود؟ برنامهای منظم برای ارائه مداخلات و در بازههای مختلف زمانی (قبل، حین و پس از وقوع حوادث) تدوین شود؟ متخصصانی با دانش و تجربه کافی برای ارائه این مداخلات آموزش ببینند؟ هماهنگی لازم بین سازمانهای مسئول ایجاد میشود؟ و سوالات بسیاری دیگر.
انجمن مددکاران اجتماعی ایران این آمادگی را دارد که در راستای کمک به ارتقاء جایگاه مداخلات روانی و اجتماعی در حوادث، سازمانهای مسئول را یاری کند و زمینه را برای ارائه خدمات موثر و واقعی به بازماندگان و آسیبدیدگان ناشی از حوادث فراهم نماید.
دکتر فردین علیپور
عضو هیئت علمی دانشگاه و دبیر کارگروه مداخلات مددکاری اجتماعی در حوادث و بلایای انجمن مددکاران اجتماعی ایران