مدیریت آسیب های اجتماعی نیازمند تغییر رویکرد است

آنچه در زیر به عنوان یادداشت می نویسم حرف دلم است. حرف دل مددکار اجتماعی که بیش از ٢۴ سال در این زمینه خون دل خورده وتاوان زیادی هم داده است و هنوز هم می دهد. دلی که از بی توجهی به موضوع آسیب های اجتماعی خون است. خاطرم هست چند سال قبل یعنی حدود سال های ١٣٧٨ که می خواستیم برنامه مرتبط با آسیب های اجتماعی را در سازمان بهزیستی بازنگری کنیم که از جمله این برنامه ها راه اندازی اورژانس اجتماعی بود، مقاومت های درون و برون سازمانی بسیار زیاد بود به گونه یی که بارها مجبور شدیم تا درباره دیدگاه ها وبرنامه های خود توضیحات مبسوط ارایه کنیم چراکه معتقد بودند نباید از آسیب های اجتماعی حرف زد، نباید حساسیت ها را ایجاد کرد و نبایدهای مختلف که گاهی چنان عرصه را بر ما تنگ می کرد که گویا باید بی خیال این موضوع می شدیم. در یکی از روز ها در یکی از نشریات پرتیراژ کشور اعلام کردیم که دهه ٨٠ دهه بحران های اجتماعی است، به ما می گفتند بدبین هستید و چه و چه. اما امروز همه از آسیب های اجتماعی حرف می زدند. گویا اینگونه تصور می شود که این آسیب های اجتماعی یک شبه رشد کردند. در حالی که اینگونه نبود. بلکه به دلیل غلبه نگاه صرف انتظامی به این موضوع نشد کار های علمی و خوب گسترش پیدا کند. حتی از پیشگیری از آسیب های اجتماعی نیز به نوعی ابا داشتیم. از یک طرف خوشحال هستیم که بالاخره به این موضوع توجه می شود. اینکه مقام معظم رهبری می گویند «٢٠ سال عقب هستیم». از طرف دیگر ناراحتیم چرا که آسیب های اجتماعی هزینه های انسانی و مادی زیادی را بر جامعه تحمیل کرد که نمی توان به زودی آنها را جبران کرد.دلم خیلی می سوزد که گوش شنوایی نبوده و اگر در این مقطع مقام معظم رهبری هم ورود نمی کردند باز هم همان داستان بود، کتمان آسیب های اجتماعی، غلبه تفکر پلیسی و… حالابه دست و پا افتادیم تا کاری کنیم.چاره آسیب های اجتماعی این است که اول قبول کنیم آسیب های اجتماعی مورد غفلت قرار گرفته است، به عبارت بهتر امور اجتماعی مورد غفلت قرار گرفته است که این وضعیت نگران کننده را در حوزه آسیب های اجتماعی داریم و بپذیریم که بانگاه جزیره ای نمی توان آسیب های اجتماعی را کنترل کرد. دوم اینکه مدیریت آسیب های اجتماعی مستلزم استفاده از متخصصین اجتماعی در این حوزه است که متاسفانه در بسیاری از دستگاه های کشور دانسته یا نادانسته مدیریت و سیاست گذاری اجتماعی با متخصصین خارج از حوزه اجتماعی است. سوم اینکه زمانی می توانیم در کنترل این موضوع (نه در کوتاه مدت) موفق شویم که رویکرد های فرهنگی و اجتماعی را تقویت کنیم و مداخلات انتظامی و امنیتی و قضایی را آخرین راه کار بدانیم نه نخستین راهکار. چهارم اینکه دراین زمینه نظام رصد را فعال کنیم وآینده نگری اجتماعی را جدی بگیریم. بپذیریم که امروز برنامه ها از شرایط بسیار عقب تر است وبه همین دلیل ناکارآمدی برنامه را شاهد هستیم. پنجم اینکه اجازه دهید برنامه هم استانی وحتی شهرستانی باشد، چون اولویت ها در مناطق مختلف متفاوت است. نمی توان برای همه کشور یک نسخه واحد نوشت. ششم اینکه در حوزه پیشگیری از آسیب های اجتماعی از تمامی ظرفیت ها با بهره گیری از سازمان های غیر دولتی استفاده کنیم. هفتم اینکه برنامه باید فراگیری، جامعیت، کفایت، پایداری و اثربخشی داشته باشد. هشتم ما نیاز به یک تقسیم کار کارشناسی واقع بینانه و غیر جانبدارانه داریم. از بزرگ ترین، تخصصی ترین، فراگیر ترین سازمان اجتماعی کشور که نقش محوری در سلامت اجتماعی دارد که همان سازمان بهزیستی است حمایت کنیم تا تولی گری این حوزه را داشته باشد.

حسن موسوی چلک
رییس انجمن مددکاران اجتماعی ایران

منبع: روزنامه اعتماد