منفورترین حلال را جشن نگیریم

منفورترین حلال را جشن نگیریم
 
سیدحسن موسوی چلک*
 
در جوامع مختلف از جمله کشور ما شاهد موضوعات مختلف در حوزه اجتماعی از جمله طلاق هستیم که باید به‌عنوان یک واقعیت اجتماعی به آنها نگریسته شود. واقعیت نه به معنی اینکه مقبول یا مورد پذیرش بلکه به‌عنوان پدیده‌ای که در کشور اتفاق می‌‌افتد. بر همین مبنا طلاق در کشور ما هم درحال افزایش است. به گونه‌ای که در سال‌های ۸۹ و۹۰ نسبت طلاق به ازدواج از ۱۵ به ۱۶درصد افزایش یافته است. همچنین در این دو سال آمار ازدواج ۲درصد رشد منفی و طلاق ۱/۴درصد رشد مثبت داشته است. این روند افزایشی در دهه اخیر وجود داشته هر چند در سال‌های اخیر این روند سرعت بیشتری پیدا کرده است. در این بین استان‌هایی مثل البرز، تهران، مازندران رتبه‌های اول تا سوم نسبت طلاق به ازدواج را به خود اختصاص داده‌اند. به‌گونه‌ای که در البرز به ازای هر ۱/۳ ازدواج، در تهران به ازای هر ۲/۳ ازدواج و در مازندران به ازای هر ۵ ازدواج یک واقعه طلاق در سال ۹۰ اتفاق افتاده است. میانگین این آمار در کشور به ازای هر ۶ ازدواج یک طلاق ثبت شده است. آمار ۶ماهه اخیر اعلام‌شده توسط سازمان ثبت احوال کشور نیز موید این رشد در مقایسه با مدت مشابه سال۹۰ است. اما این افزایش ممکن است تا پایان سال دچار تغییراتی شود به همین دلیل در تحلیل مقایسه‌ای پدیده‌ای مثل طلاق عدد پایان سال را باید مبنا قرار داد. درواقع نمی‌توان اینگونه حکم صادر کرد که آمار فعلی تا پایان سال با همین نسبت باقی بماند. (آمار ۳ماهه، ۶ماهه و ۹ماهه با توجه به اینکه در ماه‌های محرم و صفر هستیم و ازدواجی صورت نمی‌گیرد پس پایان سال شاخص خوبی برای ارزیابی می‌تواند باشد) گرچه با شناختی که از وضعیت موجود داریم، احتمال کاهش خیلی ضعیف است. در بحث اینکه چرا در کشور شاهد رشد طلاق هستیم؟ می‌توان به دلایل مختلفی اشاره کرد چراکه پدیده‌های اجتماعی از جمله طلاق چندعاملی یا چندعلتی هستند. بدون شک در تحلیل سبب‌شناسی هم باید به عوامل فردی، عوامل خانوادگی و عوامل مربوط به جامعه اشاره کرد. در این بین می‌توان به برخی از عواملی که تاثیر بیشتری در گسترش و افزایش طلاق دارند از جمله سوءمصرف موامخدر توسط زوجین به‌ویژه مردان، مشکلات اقتصادی، دخالت اطرافیان، سوءظن، خشونت، ارتکاب به جرائم، خیانت، عدم داشتن مهارت کافی در حوزه‌های ارتباطی حل مساله بین فردی، تصمیم‌گیری و مهارت‌های مقابله با مشکلات اشاره کرد. نکته دیگری که در شرایط کنونی می‌تواند در افزایش طلاق تاثیرگذار باشد، تاثیرپذیری از نهاد ششم اجتماعی یعنی رسانه به‌معنای عام است. کاهش زمان گفت‌وگو میان اعضای خانواده، کاهش صمیمیت و مسئولیت‌پذیری در قبال یکدیگر، کم‌گذشت شدن، کاهش روابط عاطفی، کاهش فضای شاد و بانشاط هم در محیط جامعه و هم در محیط خانواده می‌توانند در این زمینه تاثیرگذار باشند. تاثیرپذیری حوزه‌های اجتماعی از تصمیم‌گیری در سایر حوزه‌های اقتصادی، سیاسی و غیره نیز می‌تواند در کاهش روابط بین اعضای خانواده و به‌ویژه روابط عاطفی و افزایش مشکلات تاثیرگذار باشد. لذا توجه جدی‌تر به حوزه طلاق در حوزه آسیب‌شناسی اجتماعی و در حوزه سیاستگذاری‌های اجتماعی، با بهره‌گیری از رویکردهای دینی، فرهنگی و با بهره‌گیری از تجارب و دانش جهانی با رویکرد بومی ضرورتی اجتناب‌ناپذیر است. شاید همین افزایش یکی از دلایل نگرانی مقام معظم رهبری در این زمینه است که در سفر به استان خراسان‌شمالی در ۲۰ پرسش مطرح‌شده به این موضوع نیز اشاره‌ای صریح داشته‌اند. نکته دیگری که باید به آن اشاره شود این است که نهاد خانواده تحت تاثیر سایر نهادهای اجتماعی است. یعنی کارکردهای نهادهای آموزش، اقتصاد، سیاست و مذهب بر نهاد خانواده تاثیر می‌گذارد و این از ویژگی‌های نهادهای اجتماعی است که ازهم تاثیر می‌پذیرند و بر هم تاثیر می‌گذارند. طلاق به‌عنوان یکی از منفورترین یا مغضوب‌ترین حلال مورد غضب در دین اسلام شناخته شده است. لذا این پدیده فی‌نفسه آسیب اجتماعی نیست بلکه فعل حلال است اما به‌دلیل عوارض و پیامدهایی که طلاق بر زوجین، فرزندان و جامعه دارد، در حوزه آسیب‌شناسی اجتماعی باید مورد بررسی جدی قرار گیرد و این مستلزم توجه به ابعاد اجتماعی در سیاستگذاری‌های کلان کشور می‌باشد. شاید به همین دلیل ضروری است در تدوین طرح‌ها و لوایح در حوزه‌های مختلف پیوست‌های اجتماعی- فرهنگی تهیه شود. بدون شک گسترش طلاق می‌تواند در افزایش زنان سرپرست خانوار و مشکلات دیگر تاثیرگذار باشد. لذا ضروری است در چنین شرایطی در دادگاه‌ها حضور مددکاران اجتماعی و روان‌شناسان در کنار قضات به‌صورت فراگیر در کشور اجرا شود تا ضمن انجام اقدامات تخصصی یا مداخلات تخصصی برای سازش بین زوجین متقاضی طلاق، آموزش‌های مهارت‌های حل مشکلات نیز به آنها ارائه شود اما اگر به هر دلیلی طلاق صورت گیرد، از طریق مددکاران اجتماعی با مشکلات بعد از طلاق آشنا شده، مهارت‌های حل مشکلات را فرا بگیرند و با منابع اجتماعی که می‌توانند بعد از طلاق از آنها بهره بگیرند، آشنا شوند. امروز شرایط به‌گونه‌ای شده که قبح طلاق از بین رفته و متاسفانه بعضی از افراد جشن طلاق را در کشور برگزار می‌کنند. موضوعی که هیچ سنخیتی با مبانی دینی و فرهنگی ما ندارد. بدون شک گسترش این نوع برخورد با موضوع طلاق قبح طلاق را در آینده از بین خواهد برد. لذا گسترش طلاق و آسیب‌های اجتماعی نشانه‌ای از اختلال اجتماعی در جامعه محسوب می‌شود.
رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران

منبع:روزنامه آرمان مورخ۳۰/۹/۹۱ صفحه اول