پنج نکته در باب کنگره ۶۰ سال

مددکاری اجتماعی از سال ۱۳۳۷ به طور علمی و حرفه ای در سپهر اجتماعی کشور کار خود را آغاز کرده و اکنون حدود شش دهه از عمر این رشته می گذرد و ضروری است که اندکی تأمل کنیم؛ به عقب بنگریم و ببینیم چه کرده ایم؟ چه نکرده ایم؟ چه باید می کردیم ؟ و نهایتاً اینکه در آینده چه باید کنیم؟
کنگره ۶۰ سال مددکاری اجتماعی در ایران که به همت انجمن مددکاران اجتماعی ایران در آذرماه ۱۳۹۶ برگزار خواهد شد فرصت خوبی است تا به بررسی و تجزیه و تحلیل نقاط قوت و ضعف مددکاری اجتماعی پرداخته شود و چشم انداز مددکاری اجتماعی برای چند دهه آینده مورد بحث و گفتگو قرار گیرد.
در این یادداشت کوتاه، قطعاً نمی توان به طور جامع همه ابعاد حرفه مددکاری اجتماعی را مورد تحلیل و بررسی قرار داد اما به سهم خود در این فرصت چند محور کلیدی و کلی را بیان می کنم:

photo_2017-08-31_01-49-35-546x365

۱- تحول در نظام آموزش مددکاری اجتماعی؛ اهمیت ثبت تجارب بومی
همانطور که گفته شد قریب به ۶۰ سال از این حرفه می گذرد ولی جای تعجب دارد که هنوز بسیاری از کتاب های مرجع تدریس شده در دانشگاه ها و مراکز آموزشی یا ترجمه هستند و یا مربوط به تالیف ۲۰ سال قبل! هنوز دروس امتحانی کنکورهای سراسری کارشناسی ارشد و دکتری عمدتاً به روز نیستند. این امر نشان دهنده آن است که طی این شش دهه فرایند مستندسازی و تولید محتوای بومی و برآمده از تجارب حرفه ای مددکاری اجتماعی به خوبی مورد توجه قرار نگرفته است و با توجه به اهمیت متغییرهای فرهنگی، جغرافیایی و قومی و نژادی در مسائل اجتماعی، قطعاً تحول آموزش در مددکاری اجتماعی باید مورد بازبینی قرار گیرد.

۲- تحول در نظام عمل مددکاری اجتماعی؛ طراحی یک مدل مراقبتی/ نظارتی
دانشجویان مددکاری اجتماعی در طول دوره کارشناسی و فوق لیسانس خود واحدهای کارورزی سپری می نمایند و پس از آن در مراکز و محیط های مختلف کاری مشغول فعالیت می شوند. به نظر می رسد عمل مددکاری اجتماعی به واسطه ارتباط مستمر با مراجع / مراجعین از حساسیت های ویژه ای برخوردار است و لذا برای مراقبت از حقوق مراجع و همچنین مراقبت از مددکار اجتماعی نیاز به طراحی یک سیستم سرپرستی (supervising) داوطلبانه هرمی وجود دارد. به عبارت دیگر به مانند نظام “استاد شاگردی” سابق، مددکاران اجتماعی با تجربه و حرفه ای در سرتاسر کشور نظام هرمی یکپارچه ای را از زیرمجموعه مددکاران اجتماعی خود تشکیل دهند که به کمک آن هر مددکار اجتماعی با یک سرپرست در ارتباط باشد و مسائل مختلف روحی، روانی، اخلاقی و حرفه ای خود را با سرپرست خویش به اشتراک گذاشته و از او راهنمایی و مشاوره بگیرد. این امر در کاهش فرسودگی شغلی (Burn Out) مددکاران اجتماعی و کاستن از ضریب اشتباهات مددکاران اجتماعی نقش کلیدی بازی خواهد کرد و به طور غیررسمی نظارت بر نظام عمل مددکاران اجتماعی را افزایش می دهد.

۳- فرایند تخصصی شدن
حیطه های مختلف مددکاری اجتماعی از مددکار اجتماعی بانک تا مددکار اجتماعی سرپناه شبانه (Shelter) معتادان بی خانمان موجب شده است تا مراکز علمی در جهت تربیت تخصصی مددکاران اجتماعی اقدام کنند. بنابراین در کشور ما هم به اندازه کافی طیف حوزه عمل مددکاری اجتماعی عریض شده است و وقت آن است که پس از طی دوره عمومی مددکاری اجتماعی (دوره کارشناسی)، مددکاران اجتماعی در تحصیلات تکمیلی به صورت تخصصی در حوزه های مختلف مددکاری اجتماعی آموزش ببینند. این امر با در نظر گرفتن اهمیت تخصصی شدن سایر علوم، موجب بالندگی هر چه بیشتر حرفه مددکاری اجتماعی و اثربخشی خدمات آن خواهد شد.

۴- توزیع متوازن مددکاران اجتماعی در کشور؛ مددکاری اجتماعی برای همه
از هر منظر که نگاه کنیم متوجه میشویم که حرفه مددکاری اجتماعی پایتخت زده است. دو دانشگاه مادر تربیت کننده مددکاری اجتماعی یعنی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی و دانشگاه علامه طباطبایی در تهران هستند و تعداد معدودی از استان های دیگر کشور از دانشگاه های مددکاری اجتماعی برخوردار هستند. بعلاوه، به مانند سایر رشته ها، فارغ التحصیلان مددکاری اجتماعی نیز علاقمند به زندگی در کلان شهرها و عمدتاً پایتخت هستند در حالی که همگی به خوبی از اهمیت حضور مددکاران اجتماعی در سایر شهرها و حتی روستاها باخبر هستیم. بنابراین بایستی خردمندان و دلسوزان نظام سلامت اجتماعی برای گسترانیدن چتر خدمات مددکاری اجتماعی در سرتاسر روستا و شهرهای کشور تدبیر نمایند.

۵- تعامل با مددکاران اجتماعی سایر کشورها

می دانیم که مددکاری اجتماعی اول بار توسط فرمانفرمایان، مادر مددکاری اجتماعی که درس آموخته خارج بود وارد کشور شد. لذا اگرچه از اهمیت تکیه بر تجارب بومی گفته شد اما در این چند دهه پس از انقلاب بسیار محدود با مددکاران اجتماعی سایر کشورها تبادل اطلاعات و دانش داشته ایم. از همین رو به نظر می رسد “کنگره بین المللی ۶۰ سال مددکاری اجتماعی” می تواند نقطه آغازی برای این امر باشد. تعامل مطلوب با مددکاران اجتماعی سایر کشورها هم می تواند در نشان دادن دستاوردهای مددکاری اجتماعی ایران مفید باشد و هم انتقال درس آموخته های آنان را برای ما به ارمغان آورد. بعلاوه جامعه مددکاری اجتماعی ایران را در تصمیم گیری های بین المللی شریک نماید.

امیر مغنی باشی

دانشجوی دکتری مددکاری اجتماعی