نگاهی به کودکان درگیر در بحران سیل با رویکرد مددکاری اجتماعی‎/ یادداشت

در هفته های اخیر اخبار ناگوار سیل در کشور به گوش می رسد. یکی از مناطق درگیر در این وضعیت که نگارنده از نزدیک شاهد عمق ویرانی ها و خسارات بوده سیل دوازدهم فروردین شهرهای پلدختر و معمولان و روستاهای تابعه بوده است.
از منظر مددکاری اجتماعی، سیل مذکور به عنوان شرایط اضطراری و وضعیت تهدید آمیز حیات اجتماعی یک بحران تلقی می شود که نیازمند اقدام فوری و مداخلات هدفمند، برنامه ریزی شده و سنجیده است.
یکی از گروههای متاثر از سیل کودکان هستند که در برنامه‌های امدادرسانی به سیل زدگان باید در اولویت قرار بگیرند.
بر اساس تعریف کنوانسیون بین المللی حقوق کودکان، افراد کمتر از ۱۸سال کودک محسوب می شوند.زیرا اعتقاد بر این است که افراد زیر ۱۸ سال قادر به مراقبت و محافظت از خود در برابر خطرات محیطی، اجتماعی و روانی نیستند و لذا نیازمند سرپرستی از سوی بزرگسالان و تحت آموزش صحیح قرار گرفتن، می باشند.
بنا به دلایل مختلف، در زمان بروز و وقوع حوادث به ویژه بلایایی طبیعی که دارای گستره و عمق بیشتری هستند، باید به کودکان توجه بیشتری نمود.
زیرا؛
۱- بزرگسالان به واسطه عضویت در شبکه  تعاملات اجتماعی، دارای روابط اجتماعی بلندمدت و پیوسته، دریافت حمایت عاطفی و اجتماعی از نزدیکان، امکان همدردی و …بوده و در نتیجه امکان تخلیه هیجانات منفی در آنها افزایش پیدا میکند در صورتی که کودکان فاقد این توانایی هستند.
۲_ بزرگسالان قدرت انطباقی بیشتری با شرایط پیش آمده دارند زیرا علاوه بر مهارتهای آموخته شده و تجربیات پیشین با نگاهی به اطرافیان و وابستگان، عمق خسارات وارده و مقایسه شرایط خود با سایر افراد آسیب دیده، توانایی مقایسه و استقامت بیشتری کسب کرده که این مهم فی نفسه قدرت سازگاری را افزایش میدهد.
۳_ بخش اعظمی از دنیای کودکی در وسایل و اسباب بازیها، اتاقهای خصوصی کودکانه، کتابها و اشیا مورد علاقه خلاصه می شود که بسیاری از کودکان در زمان سیل آنها را از دست داده و جایگزینی برای آنها ندارند.
۴_ بدون شک بسیاری از کودکان در زمان هشدار، فرار از مناطق ناامن، دیدن سیل و تصاویر دلخراش تخریب منازل و بیقراری های بزرگسالان را تماشا کرده اند. در بحبوبه این زمانها، پدران و مادران با تمام وجود در مقابل از دست رفتن زندگی و اموالشان ناتوان و عاجز بوده اند که با تصویر قهرمانانه پیشین کودکان از والدینشان در تناقض است و نیاز به اصلاح مجدد دارد.
۵_نیازهای اجتماعی و روانی کودکان در لابه لای نیازهای خوراکی و پوشاکی مغفول مانده است. احساس ناامنی و ناامیدی میتواند به اوج خود برسد و لذا ضرورت پرداختن به آن وجود دارد.
۶_سلامت اجتماعی و روانی کودکان در آینده، متاثر و برگرفته از تجربیات امروز آنان است. از اینرو باید مداخلات مددکاری اجتماعی برای ایجاد نشاط، امیدواری و فراموشی صحنه های نامطلوب انجام بگیرد تا بتوان صدمات آینده را به حداقل رسانید.
۷_ کودکانی که در دوران پرالتهاب نوجوانی به سر می برند در این شرایط بحرانی ممکن است احساسات متناقض همراه با خشم، اضطراب و ناامیدی را به مراتب شدیدتر از آنچه واقعا وجود دارد ، درک یا تجربه کنند. لذا نیازمند مداخله و آموزش مهارت های مناسب و متناسب هستند تا بازتوانی اجتماعی- روانی در آنان ایجاد شود.
۸_ بسیاری از کودکان درگیر در سیل ممکن است دارای نیازهای ویژه باشند. در این میان شرایط پیش آمده به ویژه برای کودکان دارای معلولیت، کودکان مبتلا به بیماریهای خاص، کودکان نیازمند و…می تواند سخت و غیرقابل تحمل باشد.
راهکارهای مناسب برای کمک به کودکان درگیر در بحران:
براساس شرایط اجتماعی و فرهنگی حاکم بر لرستان به ویژه شهرهای پلدختر و معمولان و روستاهای تابعه،می توان راهکارهای زیر برای کاهش آسیب به کودکان درگیر در بحران پیشنهاد داد.
۱_ مداخلات حرفه ایی کودک محور: گرچه از لحظات اولیه وقوع سیل، اقدامات و مداخلات آغاز شد اما به جرات میتوان گفت این اقدامات کودک محور نبوده و نیست. در حوزه مددکاری اجتماعی میتوان با انجام مصاحبه های تخصصی، و گفتگو با کودکان به ارزیابی نیازهای آنان پرداخت. از سوی دیگر بااستفاده از افراد آموزش دیده مداخلاتی چون تئاتر درمانی، قصه درمانی و انواع بازی درمانی فضای ذهنی کودکان را از مخاطرات و اثرات سیل دور کرده و به بازسازی اجتماعی-روانی آنان پرداخت.
۲_ بسیاری از کودکان لوازم التحریر و اسباب بازیهای خود را از دست داده اند لذا بسیاری از نیکوکارانی که درصدد تهیه و اهدا کمکهای خود هستند می توانند نگاه ویژه ای به این دو مقوله داشته یا همشهریانی که مغازه های لوازم التحریر یا اسباب بازی فروشی و امثالهم دارند سخاوتمندانه به کمک کودکان بشتابند.
۳_مهدهای کودکی که در سطح شهرها قرار دارند و به لطف الهی از آسیب آسیل سیل در امان مانده اند، امکانات و فرصتهای خود را با کودکان سیل زدن تقسیم کنند. در این راستا سازمانهای امدادی،آموزش و پرورش،بهزیستی و… میاوانند اقداماتی چون تهیه وسیله ایاب و ذهاب برای جابجایی کودکان از مناطق سیل زده به مناطق امن را به همراه مربیان آنها فراهم کرده یا مکانهایی را برای این مهم اختصاص دهند.
۴_ مکانهای بازی سیار مانند چادرهای مخصوص بازی، استخرهای توپ، سرسره و…تهیه و در مناطق سیل زده برپا شود تا بتوان ساعاتی از روز کودکان را از دنیای دردمند بزرگسالان سیل زده دور کرد.
۵-دعوت از هنرمندان  استانی و کشوری حوزه کودک برای اجرای برنامه های شاد و مفرح با روی آنتن بردن پخش زنده برنامه های کودک از مناطق سیل زده.
۶_ از آنجا که اثرات روانی بحرانها پس از گذشت دوتاچهار هفته بروز پیدا میکند لازم است جهت پیشگیری از بروز ای اثرات برگزاری کلاسهای آموزش مهارتهای مناسب  توسط مددکاران و روانشناسان برای نوجوانان در اولویت قرار گیرد.
۷_گروههای امدادی و داوطلب در مناطق سیل زده چنانچه دارای تحصیلات و مهارتهای مرتبط با موارد پیش گفته هستند به عنوان یک نیروی قابل اتکا و پتانسیل عظیم باید مورد توجه ویژه قرار گرفته و برای انجام مداخلات مورد نظر سازماندهی شوند.
نویسنده: مرضیه محمدی، دانشجوی دکترای مددکاری اجتماعی، دانشگاه علامه طباطبایی