کار؛ زخمی کهن بر تن کودکان کار

به گزارش خبرنگار ایمنا، کودکی دوران پرورش رویاها، آرزوها و خیال‌پردازی‌ها است؛ دورانی که خنده‌ها در کانون گرم خانواده شیرین‌تر و چراغ فرصت‌های آینده روشن‌تر می‌شود. دوران کودکی، مهم‌ترین دوران زندگی هر فرد محسوب و زخم‌ها و آسیب‌های این دوران تا پایان عمر، یدک کشیده می‌شود. کودکانی در آغوش پر مهر مادر و پدر، در خانه‌ای روشن با گرمای عشق رشد می‌کنند، اما در این میان کودکانی هستند که گرما و سرما امان آنها را می‌برد و با این وجود، برای بقا تلاش می‌کنند.

کودکان معروف به کودکان کار، زاده شده از فقر هستند که به واسطه فقر، مشکلات اقتصادی یا فرهنگی، به خواست خود، خانواده یا توسط باند و مافیا به کار گرفته می‌شوند و در این مسیر پر فراز و نشیب خطرات بسیاری روح و جسم آنها را تهدیدی می‌کند.

کار کردن از نظر جسمی، روانی، اجتماعی و اخلاقی خطرناک و برای کودکان زیان‌آور است، با تحصیل آنها تداخل دارد و فرصت مدرسه رفتن را از آنها سلب می‌کند یا آنها را ملزم می‌سازد تا ترکیبی از حضور در مدرسه و کار سنگین و طولانی مدت را تحمل کنند.

کودکان کار در معرض آسیب‌های جسمی، روحی، روانی و اجتماعی فراوانی قرار دارند و خطرات بسیاری آنها را تهدید می‌کند. بر اساس گزارش‌های سازمان جهانی کار در سپتامبر ۲۰۱۷، ۱۵۲ میلیون کودک در سنین پنج تا ۱۷ سال یا به طور تقریب از هر ۱۰ کودک یکی از آن‌ها ناگزیر به تحمل کار اجباری هستند. اگر چه آمارهای این سازمان حاکی از کاهش کار اجباری کودکان از سال ۲۰۰۰ است، اما روند کاهش این پدیده بین سال‌های ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۶ میلادی با کندی همراه بوده است و ۱۲۱ میلیون کودک تا سال ۲۰۲۵ میلادی همچنان درگیر کار اجباری خواهند بود.

 

پرخاشگری‌های کودکان کار، ناشی از عوارض زندگی در خیابان

سیدحسن موسوی‌چلک؛ رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران در گفت‌وگو با خبرنگار ایمنا، اظهار می‌کند: در مواجهه با کودکان کار، با افرادی سر و کار داریم که از کانون گرم خانواده فاصله می‌گیرند، از دوستان و مدرسه جدا می‌شوند، محیطی خوب برای تخلیه هیجان‌ها و فرصت‌های خود را از دست می‌دهند تا در شرایط سخت آب‌وهوایی و با تجربه برخوردهای متفاوت افراد جامعه، در خیابان کار کنند و به مرور زمان می‌آموزند که چطور در خیابان پول به دست آورند.

وی با بیان اینکه سماجت در گرفتن پول به هر شکل، یکی از اقداماتی محسوب می‌شود که افراد را خسته می‌کند و در پی آن مبلغی می‌پردازند، می‌افزاید: برخی از کودکان کار آموزش می‌بینند که چگونه با توجه به اقتضای شرایط، مبلغی را دریافت کنند؛ حتی اگر برای انجام این اقدام آموزشی نبینند، روش‌ها و سماجت سایر کودکان کار را به کار می‌برند تا در دریافت مبلغی موفق باشند.

رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران با اشاره به دلایل پرخاشگری و خشم کودکان کار، تصریح می‌کند: زندگی کردن در خیابان برای کودکان پیامدهای منفی بسیاری خواهد داشت؛ لذا بخشی از پرخاشگری‌های کودکان کار، ناشی از عوارض زندگی در خیابان است. در واقع، خشونت بخشی از خرده فرهنگ افرادی است که مانند کودکان کار زندگی و فعالیت می‌کنند، اما این موضوع، برخواسته از ذات یا خواسته آنها نیست.

وی با بیان اینکه در صورت نبود جدیت در این کودکان، در بسیاری از شرایط توان محافظت از خود را ندارند و ممکن است مورد سوءاستفاده‌های مختلفی قرار گیرند، ادامه می‌دهد: یک کودک کار با دیدن سایر افراد که شرایط بهتری دارند، احساس بی‌عدالتی و ادا نشدن حق را دارد و ممکن است خشم او به اشکال مختلف کلامی یا فیزیکی مانند لگد زدن به لاستیک خودرو، منعکس شود.

موسوی‌چلک با بیان اینکه این کودکان گاهی خشونت را به سایر افراد نشان نمی‌دهند و آن را با بحث یا درگیری با یکدیگر تخلیه می‌کنند، می‌گوید: گروهی دیگر از کودکان کار، فرصتی برای تخلیه احساسات و فشارهای وارد شده به خود، پیدا نمی‌کنند و خشم و ناراحتی را در خود فرو می‌برند که این موضوع می‌تواند عوارضی نیز برای آنها به دنبال داشته باشد.

وی با بیان اینکه بسیاری از کودکان کار سنی زیر ۱۵ سال دارند و فشارهای بسیاری به آنها وارد می‌شود، اضافه می‌کند: برخی از کودکان کار در محیط‌هایی مانند کارگاه‌های زیرزمینی، فعالیت دارند که هیچ اشرافی بر روی آنها وجود ندارد و هرچه محیط کار این کودکان از دید سایر افراد پنهان‌تر باشد، احتمال بیشتر بودن فشار وارده به آنها افزایش می‌یابد.

تاثیر رشد فقر بر افزایش تعداد کودکان کار

رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران با بیان اینکه برخی از رفتارهای کودکان کار ناشی از فشارها و خشونت‌های وارده بر آنها است، اظهار می‌کند: بخش عمده کودکان کار به منظور تأمین معاش خانواده خود، مجبور به کار هستند که از ناشی از چالش‌های حوزه اقتصادی و تحریم‌ها است، عوامل بسیاری منجر به فقیرتر شدن جوامع و درپی آن رشد جمعیت فقیر می‌شود.

وی می‌افزاید: با فقیرتر شدن جامعه، نهادهای اجتماعی توان ایفا کردن کارکردهای خود و پاسخ‌گوی اجرایی شدن قانون را ندارند و متقاضیان دریافت حمایت از سازمان‌های حمایتی افزایش می‌یابند. خانواده‌های زیر چترهای حمایتی با میزان مستمری دریافت شده، توان اداره زندگی را ندارند و خانواده‌های فقیر برای تأمین معاش خود از تمام ظرفیت‌های خانواده استفاده می‌کنند که یکی از این طرفیت‌ها کودکان هستند.

موسوی‌چلک خاطرنشان می‌کند: هر یک از کودکان کار شرایط و خصوصیات خاص خود را دارند و نوع مواجهه افراد با آنها نیز متفاوت است، اما به طور کلی افراد باید از تحقیر این کودکان پرهیز کنند.

وی با بیان اینکه با این کودکان نباید با ترحم، تحقیر یا خشونت رفتار کرد، اضافه کرد: دولت باید رسالت خود را در قبال اجرای اصل ۲۱ و ۲۹ قانون اساسی به درستی به انجام برساند و معضل کنونی، اجرا نشدن یا ضعف اجرا در مفاد اصل ۲۱ و ۲۹ قانون اساسی است. با بالا نبودن شاخص‌های رفاه و تأمین اجتماعی، باید از کودکانی که به هر دلیل پدران خود را از دست داده یا سرپرست خانوار بوده و از فرصت‌های استقلال، اشتغال و توانمندی محروم‌ هستند، حمایت شود.

 

پاک کردن صورت مسئله با ساماندهی کودکان کار

کورش محمدی؛ رئیس انجمن آسیب‌شناسی اجتماعی ایران در گفت‌وگو با خبرنگار ایمنا، اظهار می‌کند: بر اساس کنوانسیون‌های حقوق کودک، افراد زیر ۱۸ سال که مشغول به کار باشند، کودک کار نامیده می‌شوند. کودکانی که به تازگی وارد این حوزه می‌شوند، در ابتدا و تا زمانی که با شیوه فعالیت، سرپرست خود یا جامعه ارتباط برقرار کنند، با استرس‌ها و آسیب‌های جدی مواجه هستند.

وی با بیان اینکه ضرورتی برای ساماندهی کودکان کار وجود ندارد و این موضوع، اقدامی غیرکارشناسی محسوب می‌شود، می‌افزاید: اعتقاد بر این است که ساماندهی کودکان کار، رفتاری موقت و هیجانی برای پاک کردن صورت مسئله است؛ چرا که سیستم پیشگیری تعطیل و ریشه‌های شکل‌گیری و تولید کودک کار در جامعه فراموش شده است و تنها به ساماندهی آنها پرداخته می‌شود.

رئیس انجمن آسیب‌شناسی اجتماعی ایران با بیان اینکه بر اساس قوانین موجود در علم روانشناسی، ناکامی‌ها، تبعیض و برخوردهای تحقیرکننده از علل بروز پرخاشگری است، تصریح می‌کند: سراسر زندگی یک کودک کار ناکامی است، همه وجود او را تحقیر و نادیده گرفته شدن فرا گرفته و بروز پرخاشگری برای چنین فردی طبیعی است.

افزایش آسیب‌های اجتماعی با افزایش شمار کودکان کار

وی با بیان اینکه افزایش شمار کودکان کار دلایل متعددی دارد، ادامه می‌دهد: مجموعه‌ای از علل مانند فقر، بیکاری، مشکلات معیشتی، نبود عدالت اجتماعی و حقوق شهروندی و حقوق کودک، رشد حاشیه‌نشینی، طلاق و اعتیاد، جوامع را به سمت تولید کودک کار سوق می‌دهد و سرعت و حجم تولید کودک کار روزبه‌روز درحال افزایش است.

محمدی با بیان اینکه افزایش شمار کودکان کار می‌تواند تولیدکننده اعتیاد یا سایر آسیب‌های اجتماعی نیز باشد، می‌گوید: دوری از تحصیل، از دست رفتن فرصت‌ها، آسیب‌های جسمی، جنسی و روحی، کاهش اعتماد به نفس، رشد عقده حقارت، رشد پرخاشگری و خشونت، کاهش سطح تعاملات مثبت اجتماعی، تبدیل شدن به شخصیت انتقام‌جو و بحران شدید هویتی از مصادیق آسیب‌هایی است که متوجه کودکان کار نیز می‌شود.

وی اضافه می‌کند: اعتقاد بر این است که در ابتدا باید خانواده تقویت شود تا از بروز و ظهور کودک کار جلوگیری شود، کودکان از لحاظ تحصیلی و آموزشی تحت حمایت قرار گیرند و با تمرکز بر برنامه‌ریزی‌های کارشناسی شده، خلأ درآمدی خانواده کودک جبران شود تا شاهد نتایج بهتری در خصوص این کودکان باشیم.

 

از شعار تا اجرای حذف کردن کار کودکان

فرشید یزدانی؛ فعال حقوق کودک در گفت‌وگو با خبرنگار ایمنا، اظهار می‌کند: یکی از مهم‌ترین خطراتی که کودکان را تهدید می‌کند، سلامت ابعاد مختلف جسمی و روحی‌روانی آنها است، چرا که شرایط محیط کاری کودکان مطلوب نیست و تحت فشارهای متعددی قرار می‌گیرند. مهم‌ترین راهکار برای رفع آسیب‌هایی که کودکان کار متحمل آن می‌شوند، حذف کار کودکان است.

وی می‌افزاید: کار کودک، حاصل فقر است و با افزایش فقر به دلایلی متعدد، نه تنها امکان حذف کار کودکان وجود ندارد، بلکه فقر عمومی نیز قابل کنترل نیست. هیچ خانواده‌ای میل به فرستادن کودک خود به خیابان یا کارگاه برای کار کردن ندارد، اما با در نظر گرفتن استراتژی بقا، مجبور به این اقدام می‌شود و خانواده‌ها برای گذران زندگی از تمام ظرفیت‌ها برای بهره می‌گیرند.

این فعال حقوق کودک با بیان اینکه برخی کودکان کار بی‌سرپرست، برخی دیگر بدسرپرست و بسیاری تک‌سرپرست هستند، تصریح می‌کند: کار کردن کودکان، به منزله نابودی آینده آنها و جاودانه‌سازی فقر در خانواده است، چراکه کودک کار از تحصیل و امکان توانمند شدن، باز می‌ماند و مجبور به کار تا پایان عمر در قالب یک کارگر ساده است.

دوگانگی کمک کردن به کودک کار

وی ادامه می‌دهد: بر اساس پژوهش‌های مختلف انجام شده در حوزه کودکان کار، بیشتر کودکانی که والدین آنها مجبور به اشتغال از دوران کودکی بوده‌اند، خود نیز مجبور به اشتغال از دوران کودکی می‌شوند. کمک به کودکان کار به دو حوزه مهر لحظه‌ای و مهر ماندگار تقسیم می‌شود؛ گاهی افراد با دیدن یک کودک کار بر اساس دغدغه‌ای اجتماعی یا دلسوزی فردی، سعی بر کمک به وی دارد، اما این مهر کوتاه‌مدت است.

یزدانی با تاکید بر اینکه مهر ماندگار به معنای رفع معضلاتی است که منجر به کار کردن کودکان می‌شود، می‌گوید: خرید کردن یا نکردن از یک کودک کار، مسئله‌ای پیچیده‌ای محسوب و به همین علت تاکید می‌شود که به جای پرداخت‌های مالی به این کودکان، پرداخت‌های غیرنقدی مانند کالا یا خوراکی، صورت گیرد؛ در واقع نوع کمک به کودکان کار باید معطوف به توانمندسازی وی باشد.

وی اضافه می‌کند: مستاصل شدن افراد در دوراهی و دوگانگی کمک کردن یا نکردن به کودکان کار به سیاست‌گذاری‌های صحیح در جوامع مختلف بازمی‌گردد، زیرا باید در سطح کلان به گونه‌ای برنامه‌ریزی شود تا بتوان به رفع این آسیب اجتماعی کمک کرد، حذف کار کودکان، شعاری معطوف به اجرا است؛ چراکه امکان اجرا و ابزارهای قانونی این موضوع وجود دارد و اقدامات انجام شده برای کودکان کار، نباید معطوف به اقدامات جرم‌انگارانه و پلیسی باشد و به حوزه اجتماعی منتقل شود.