ماه مهر فرصتی برای توانبخشی جامعه ایران

ماه مهر سرشار از بهانه های متنوع برای مهرورزی است. تقویم را که نگاه می کنم مناسبتهای مختلفی را می بینم که احساس می کنم فرخندگی ماه مهر تنها به آغاز مدرسه ها نیست بلکه فراوان است فراخورهایی که می توان به بهانه هرکدامشان جشهای باشکوه برگزار کرد و گل پخش کرد و مهربان بودن را به هم یادآوری کرد.

فرهنگ و آداب و آیین و تاریخ این سرزمین همواره پر بوده از روزهایی که به مردم مجال محبت کردن و باهم بودن و شاد بودن و شاد کردن می دهد. هنگامه هایی که هر کدامشان به نام و یاد یکی از عناصر طبعیت، کائنات یا اندامهای مهم ارگانیسم جامعه انسانی بود.

در تقویم برای فراخورهای ماه مهر اینها را برشمرده اند: آغاز سال تحصیلی (یک مهر)- هفته جهانی انسانهای ناشنوا (از هشتم مهر )- روز جهانی انسانهای سالمند (نهم مهر)- روز جهانی معلم و روزجهانی لبخند (۱۳ مهر)- هفته ملی کودک (از ۱۶  مهر)- روز جهانی انسانهای نابینا (۲۳ مهر)- و روزهای دیگری مانند روز جهانی بی خانمانی که در تقویم ما هنوز نیست.

یکی از اساتید من همیشه توصیه می کند که برای نشان دادن مهربانی دنبال بهانه نباشید، بهانه ها اما کارکردهای مهمی دارند که مدیریت کردن ارتباطات یکی از آنهاست. ماه مهر سرشار از بهانه هاست. این همه بهانه برای یک ماه، کم غنیمتی نیست. هر چند بهانه های خشونت ورزیدن در این روزگار پر از خشم و هیاهو به مراتب بیشتر و پرشمارترند. نیازهای ارضاء نشده، شکمهای گرسنه و از آن مهمتر چشمان گرسنه و نگران به آینده ای نامعلوم، امان مردمان سرزمین ما را بریده و  به راستی، خوش بودن در میانه این همه اخبار و پیامهای “ناخوشی آور” دشوار می نماید. روزنامه ها و جرائد و پیام رسانهای موبایلی، دست به دست هم داده و با تمام نیرو هم قسم شده اند تا همه عالم را از “بد بودن اوضاع” آگاه کنند و به راستی که در این چنین وضعی “شاد بودن هنر است…”.

مددکاران اجتماعی هم که جزئی از تجربه کنندگان همین آب و خاک و اخبارند، تربیت می شوند تا به تندرستی و رواندرستی مردم کمک کنند. یاریگران در حرفه مددکاری اجتماعی، باید بتوانند روح انسانیت را در کالبد جامعه ی افسرده امروز زنده نگاه دارند. مددکاران اجتماعی کارگزاران تغییرند و اگر تغییر و دگردیسی در هر سطحی که هستند باید هویدا باشد. حتی به قاعده یه سرسوزن اگر امیدی به بهبودی است و اگر به اندازه سرسوزنی ابزار برای بهتر کردن اوضاع شهروندان این سرزمین وجود دارد ما مأمور به بهره گیری از آن برای ایجاد یک جامعه سالم هستیم. جامعه ایران، آسیب دیده و دچار معلولیت شده است. پیوندهای اجتماعی گسسته و پیونددهندگان اجتماعی رمیده اند. جامعه ایران نیازمند بازتوانبخشی است.

گفته های خردمندان و یافته های پژوهشگران علوم اجتماعی همنوا با هم به ما گوشزد می کنند که اعتماد اجتماعی، سرمایه اجتماعی، مشارکت اجتماعی، همدلی اجتماعی و به تبع آنها بی گمان، والاخواهی، خیرخواهی و خودشکوفایی اجتماعی در میان ایرانیان به اندازه کمینه و به مرز هشدار رسیده است. جامعه ای بدون پیوندهای اجتماعی جامعه ای روبه سعادت و ثروت نیست. جامعه ای که سرمایه های اجتماعی را از کف داده باشد گونه های دیگر سرمایه اش هم به یقین آسیب پذیر خواهند بود. جامعه بی سرمایه، نامهربان می شود. جامعه بی مهربانی، بداخلاق است. جامعه بی اخلاق پر از دستان هرزی می شود که می دزدند و می کشند و غارت و تجاوز می کنند. جامعه ای بی پیوند،  اجتماعی از هم گسیخته است که نه برخی که “همه” در آن رنج می برند.

مهر امسال اگر با این همه بهانه برای پیوند آدمها و بازتوان شده جامعه از دست برود و اگر به قدر کفایت، در ارجمند داشتن جایگاه ها و نهادها و والا نگاهداشتن خوبیها گام برنداریم، بازنده خواهیم بود. هر چه می توانیم باید آدمها را گرد هم جمع کنیم و گفتگو کنیم و اخبار نیکو ایجاد کنیم. خبر نیکو را باید ساخت. سخت است ساختن اخبار نیکو در زمانه بدعهدی ها اما برای آنهایی که نمی خواهند بگریزند و دست از سرزمین بکشند و برای آنهایی که فکر می کنند جامعه با آدمهایش، “خوب” یا “بد” می شود و آنهایی که فکر می کنند حق دارند زندگی بهتری را درهمین سرزمین تجربه کنند راهی جز ساختن نیست. مهر امسال را آنقدر خبرهای خوب باید بسازیم آنقدر جمع های سازنده و عالمانه و عاشقانه باید خلق کنیم که برای همه ماه های بعد، حالمان “کمی بهتر” باشد.

 

عباسعلی یزدانی

مددکار اجتماعی