یزدانی: جمعیت فرودستان را دریابید!

رخدادهایی که نه فقط در چند ماهه اخیر که در سال‌های اخیر در سرزمین‌مان در حال وقوع‌اند که عوارض فراوان دارند. عوارض سیاسی و اقتصادی‌اش را به روشنی دیدیم که نه، با تمام وجود حس کردیم. اما عوارض جانبی اجتماعی، فرهنگی بی‌شماری هم هست که آثارش سال‌ها بعد مشخص می‌شود. عوارضی که فعالین اجتماعی مانند مددکاران اجتماعی همین امروز هم به روشنی در کار با آسیب پذیرترین مردم در صورت تک تک آنان مشاهده می‌کنند. کشاکش‌ها فضا را برای ضعیف‌ترین طبقات اقتصادی در کشور ناتاب‌آور ساخته است.  بی‌‌اعتمادی در قطعات مختلف جامعه به بی‌اعتمادی در میان اعضای خانواده رسیده است. فکری باید کرد برای این مشکلات اقتصادی و نارضایتی که در برخی از مردم شکل گرفته و– به قول خواجه نصیر-  از اهالی قلم گرفته تا اهالی تجارت و زراعت از وضع موجود مضطرب گردیده‌اند. اضطراب موجود در جامعه گریبان همه را گیرانده؛ گروهی برای حفظ ساخته‌ها یا یافته‌ها یا بافته‌هایشان، گروهی برای ارتقایشان درگیرند. در این میانه اما باور کنیم که گروهی برای بقای معیشت درگیرند و دولتیان یا راعیان یا حاکمان، «مسئول» امنیت و موظف به تأمین شرایط برای سعادتمندی یا توانمندیشان خوانده شده‌اند. (نگارنده به جد اعتقاد دارد وظیفه «مسئولین» سعادتمندسازی و توانمندسازی نیست بلکه تأمین شرایط برای سعادتمندشدن و توانمندشدن شهروندان است.) اصرار مردمان بر اصلاح شرایط و ابرام برخی بر حفظ شرایط به دیگرگونگی می‌انجامد یا نه را من نمی‌دانم و نمی‌خواهم بدانم که انتظار امیدوارانه به آینده‌ای بهتر برایم جذاب‌تر است تا پیشگویی. اما چون روز روشن است که تداوم کشاکش موجود اگر به بن‌بست بخورد هم به نهادهای شهروندی و هم به نهادهای دولتی ضربه‌های جبران ناشدنی می‌زند. گو اینکه، نهادها نمی‌میرند و از شکلی به شکلی می‌شوند اما تغییر نهادها بدون جایگزین شدن متفکرانه، آن هم برای این روزگار پیچیده، تا مدت‌ها گرفتارمان می‌کند. خانواده، مکتب و مدرسه و حوزه و دانشگاه، دولت، شورا، رسانه و امروز فضای سایبری همه جزو همین نهادهایند که روز به روز ضعیف‌تر و نحیف‌تر می‌شوند. نهادهایی که مخلوق جوامع بشر و محصول مشترک همه آدمیان، از ساکنان غار تا ساکنان خانه‌های سایبری است. محصول تلاش همه ساکنان زمین از زمان خلقت تاکنون است و برای همین هم هر ضربه‌ای که این سال‌ها بر نهادهای اجتماعی کوبیده شده دل تمامشان را به درد می‌آورد. اوضاع فرودستان بی‌صدا، از همه اینها غم انگیزتر است که گاهی حتی دردهایشان دیده نمی‌شود. ایرانیان امروز هم مانند جهانیان امروز، بر شهروند بودن و نه فقط ساکن بودن در یک قطعه زمین اصرار دارند و اصرار عالمانه دارند. بر راعیان است که هوشمندانه اقتضای زمانه را دریابند و با همراه شدن با شهروندان، به نیکی به دولتمردی خود ادامه دهند. من که مددکار اجتماعی و در ارتباط با ساکنان جوامع بی‌صدا کار می‌کنم، گواهی می‌دهم که جمعیت فرودستان بی‌صدا، با شدت در حال ازدیاد است.

عباسعلی یزدانی

منبع: آرمان ملی