خودمراقبتی در مددکاری اجتماعی در گفتگو با حامد علمایی/ به بهانه گفتگوی اجتماعی شانزدهم انجمن

شانزدهمین گفتگوی اجتماعی انجمن مددکاران اجتماعی ایران روز دوشنبه ۱۸ دیماه ۹۷ در دفتر مرکزی این انجمن با موضوع “خودمراقبتی در مددکاری اجتماعی” برگزار شد. خودمراقبتی یکی از مفاهیم نسبتاً مدرنی است که در حرفه های یاورانه ای مانند مددکاری اجتماعی اهمیت دارد. البته مطابق آنچه حامد علمایی، مددکار اجتماعی و عضو هیات مدیره انجمن مددکاران اجتماعی ایران می گوید، ذات این مفهوم نه تنها جدید نیست بلکه بسیار کهن است و مصداق های آن را می توان در بسیاری از منابع قدیمی در سراسر جهان هم یافت اما به کار بردن این مفهوم و تعیین چارچوب و تکینک های مشخص و علمی برای آن را می توان مقوله ای نو دانست. در ادامه، مشروح مصاحبه ای که با حامد علمایی انجام شده است را مرور می کنیم. حامد علمایی تحصیلکرده مددکاری اجتماعی است که در حال حاضر در یکی از سازمان های غیردولتی بین المللی فعالیت می کند و در عین حال سالهاست که در انجمن مددکاران اجتماعی ایران حضور فعال دارد. وی سال گذشته به عنوان عضو هیات مدیره این انجمن انتخاب شد. خودمراقبتی مددکاران اجتماعی موضوع مطالعاتی وی طی سالهای اخیر بوده است.

– آقای علمایی، شما موضوع خودمراقبتی را برای گفتگوی اجتماعی شانزدهم پیشنهاد داده اید. لطفاً در مورد علت انتخاب این موضوع توضیح دهید.
– مددکاری اجتماعی جزو حرفه هایی است که دشواری ها و آسیبهای خاص خود را دارد. به خصوص در کشورهایی مثل ایران که مددکاری اجتماعی مشکل محور است و کمتر در سطح پیشگیری نوع یک وارد می شود، این آسیبها و مشکلات شدید تر هم می شود. به دلیل وجود این آسیبهای شغلی، مراقبت از مددکاران اجتماعی در بسیاری از کشورها در سه سطح انجام می شود. سطح اول سیاستگذاری است. به این ترتیب که قوانین و مقررات و دستورالعملهایی در سطح ملی برای حمایت از مددکاران اجتماعی وجود دارد مثل بازنشستگیهای پیش از موعد یا سخت و زیان آور شناخته شدن این حرفه. سطح بعدی، سطح سازمانی است که هر سازمان دولتی یا غیردولتی که مددکاران اجتماعی در آنها مشغول هستند، به تناسب آسیبهای بالقوه کاری برای شاغلان این حرفه، مراقبتهایی نیز برای ایشان قائل می شوند. این مراقبتها شامل مرخصیهای استحقاقی بیشتر، امکانات رفاهی، سفر، بن های رفاهی و یا برگزاری جلسات تیمی به طور هفتگی و یا ماهیانه جهت پایش مداوم دشواریهای شغلی، جلسات ارزیابی سالیانه شرایط شغلی مددکاران اجتماعی با خود این افراد، تعیین راهنما و مشاور جهت ارائه حمایتهای روانی اجتماعی به مددکاران اجتماعی، حمایت از پیشرفت علمی مددکاران اجتماعی با برگزاری دوره های ضمن خدمت و حمایتهایی که سرپرستان مددکاران اجتماعی از این افراد به عمل می آورند می شود. سطح بعدی خودمراقبتی است. یعنی خود مددکار اجتماعی بتواند از خودش به خوبی مراقبت کند. این سطح برخلاف سطوح دیگر، کاملاً در کنترل مددکاران اجتماعی است و اتفاقاً به دلیل اختصاصی و مستقیم بودن، تاثیر عمیق تری بر سلامت حرفه ای ایشان دارد.

– بنابراین، تمرکز بحث شما بر مراقبت از خود است. ‏چرا سطوح دیگر مراقبت را در این گفتگو مطرح ننمودید؟ آیا اهمیت آنها کمتر است؟
– ‏به هر حال باید از یک جایی شروع کنیم. ما مددکاران اجتماعی اگر از خودمان شروع نکنیم، می توانیم تا ابد معترض و دلخور باشیم که چرا دیگران به حجم بالای کاری که داریم توجه نمی کند یا اینکه چرا دیگران برای بهتر شدن حال روانی ما کاری نمی کنند. اما خودمراقبتی قدمی است که نه تنها تا حد بسیار زیادی در کنترل خودمان است بلکه به دلیل فردی و اختصاصی بودن آن برای ما می تواند تاثیر بسیار زیادی برای هرکدام از ما داشته باشد.

– ‏شما در چند مرحله از آسیبهای بالقوه شغلی که مددکاری اجتماعی با آنها رو به رو هستند صحبت کردید. این آسیبها کدامند و چطور می توانند به آسیب منجر شوند؟
– ‏خستگی عاطفی یکی از این آسیبهای متداول است. گاهی مراجعی با شرایط بسیار سخت و نیاز فوری به کمک به مددکار اجتماعی مراجعه می کند اما با بی تفاوتی و سردی پاسخ منفی دریافت میکند. در حالی که همان مددکار اجتماعی که حالا به راحتی از کنار کمک به یک مددجو گذشته، در ابتدای کارش احساس همدلی بالا نشان می داده، پرحرارت و دلسوزانه برخورد می کرده اما با موانع پی در پی اداری و… مواجه شده و حجم بالای کار و تناوب دیدن مشکلات مشابه در او یک نوع احساس کرختی عاطفی ایجاد کرده انگار که نسبت به مددجویانش بی عاطفه و بی تفاوت شده. آسیب دیگر ترومای ثانویه است. به طوری که فجایع و شرایط بدی که مددکار اجتماعی در هنگام کارش مشاهده گرده و با آنها برخورد می کند روی احساسات، روحیه و شرایط زندگی شخصی اش تاثیر منفی می گذارد. مثلاً مددکار اجتماعی اورژانس که با کودکی که مورد سوء استفاده جنسی قرارگرفته کار کرده و حالا وسواس بیش از حد روی رفت و آمد فرزندان خودش نشان می دهد. یا مددکار اجتماعی توانبخشی که از ترس معلولیت احتمالی فرزند آینده اش، از اقدام برای داشتن فرزند اجتناب می کند یا مددکار اجتماعی هلال احمر که در نواحی زلزله زده خدمت کرده و حالا با هر تکانی حس می کند زلزله ای در راه است. معمولاً ترومای ثانویه با اختلال آسیب پس از بحران همراه است. آسیب متداول دیگر نیز فرسودگی شغلی است که مددکاران اجتماعی توانمند و بسیار فعال معمولاً در خطر این آسیب بیشتر از دیگران قرار دارند. در واقع آنهایی که فعالترند شاید بیشتر در معرض این خطر باشند.

– ‏پس به نظر شما خودمراقبتی می تواند به مصونیت مددکاران اجتماعی از این آسیبها کمک کند. می شود کمی بازتر بگویید که چگونه می تواند کمک کننده باشد؟
– ‏خودمراقبتی در صورتی می تواند مددکاران اجتماعی را در برابر این مشکلات مصونیت دهد که به صورت یک سبک زندگی دنبال شود. همیشه این جمله معروف که پیشگیری بهتر از درمان است را می شنویم. در مورد مددکاران اجتماعی و آسیبهای شغلی آنها هم این نکته صدق می کند که در صورت دنبال کردن مداوم خودمراقبتی به صورت یک سبک زندگی، سلامت روانی و مصونیت مددکاران اجتماعی در مقابل آسیبها خیلی بیشتر خواهد بود نسبت به زمانی که منتظر بمانیم تا در پاسخ به مشکلات ایجاد شده برای مددکار اجتماعی، برنامه خودمراقبتی را تنها برای مدتی اجرا کنیم. به همین دلیل به طور مثال در دانشکده های مددکاری اجتماعی آمریکا همیشه چند واحد در برنامه درسی دانشجویان به خودمراقبتی اختصاص داده شده.

– ‏مددکاران اجتماعی که اکنون مبتلا به این مشکلات شده اند چه طور می توانند به خود کمک کنند؟
– ‏اینکه می گوییم خودمراقبتی باید به صورت پیشگیرانه مورد استفاده قرار گیرد به این معنا نیست که برای مددکاران اجتماعی که درگیر آسیبهای شغلی خود شده اند دیگر نمی شود کاری کرد. خودمراقبتی برای همه ی افراد موثر است. منتها مددکاراجتماعی که الآن دچار فرسودگی شغلی است، نیاز به مداخلات بیشتر و صرف وقت و زمان بیشتری دارد تا به حالت تعادل برگردد. در سال ۲۰۱۷ میلادی اولین لابراتوار خودمراقبتی برای مددکاران اجتماعی در آمریکا راه اندازی شد. در این مرکز، از طریق مصاحبه و مشاوره و کمک جهت ایجاد طرح خود مراقبتی اختصاصی به مددکاران اجتماعی کمک می کنند تا شرایط روانی خود را مطلوب و متعادل نمایند. منتها این طرح خودمراقبتی باید همیشه به شکل یک سبک زندگی توسط مددکار اجتماعی دنبال شود تا تاثیر آن پایدار و بادوام باشد.

پس خودمراقبتی را می توان یک فرایند دانست و نه فقط برای مواقع خاص درست است؟

بله، دقیقا این موضوعی است که می خواهم روی آن تأکید کنم. خودمراقبتی اصلاً یک سب زندگی است.

‏منظور شما از خودمراقبتی به عنوان یک سبک زندگی چیست؟ و این سبک زندگی چه مولفه هایی دارد؟
– ‏از آنجایی که هدف از خودمراقبتی برای مددکاران اجتماعی، حفظ سلامت برای این افراد است، مولفه های خودمراقبتی نیز شبیه به موافه های سلامت هستند. یعنی خودمراقبتی در حیطه های جسمی، روانی، اجتماعی و معنوی مطرح می شود. تمام اقداماتی که برای حفظ سلامت در این چهار حیطه انجام می شود باید به صورت همبشگی و تغییر روش زندگی باشد. مثلاً تغذیه سالم یا خواب کافی یا تحرک بدنی در حیطه جسمانی، ایجاد تعادل بین زندگی حرفه ای و شخصی، مسافرت، ارتباط با هنر و افزودن المان های شخصی به محل کار در حیطه روانی، روابط قوی با خانواده و دوستان مورد اعتماد، تنظیم میزان وقت گذاشتن برای شبکه های مجازی ارتباطی در حیطه اجتماعی و وقت گذاشتن برای دعا و نیایش و ارتباط با خداوند در حیطه معنوی باید به صورت مداوم توسط مددکار اجتماعی دنبال شود تا به مصونیت مورد نظر از آسیبهای شغلی خود برسد.

به نظر شما این موضوع، از سوی مددکاران اجتماعی ایران هم مهم قلمداد می شود؟ همانگونه که خود شما گفتید که در ایران موارد آزاردهنده برای افراد این حرفه بسیار زیادتر از جوامع توسعه یافته است.

این که تا الان چقدر کار شده شاید در گوشه و کنار کارهای دانشگاهی انگشت شمار انجام شده باشد اما شاید آمار آن به تعداد انگشتسان یک دست هم نرسد. به هر حال قصد داریم تا با همت دوستان و با استفاده از ظرفیت انجمن، اقداماتی را در سطح عملی و تئوریک پی بگیریم که انشاءاله این موضوع مهم را کمی برجسته کنیم و با این نشست، فایل جداگانه ای برای آن باز شده است. برنامه ما این است که در آینده ای نزدیک، با کمک اعضای انجمن و اساتید این حرفه مجموعه ای مبتنی بر بوم ایران، برای خودمراقبتی مددکاران اجتماعی تدوین و پیشنهاد کنیم.

ممنون

-روابط عمومی انجمن مددکاران اجتماعی ایران