استثمار و بهره کشی افراد سودجو از کودکان بد سرپرست

کودک
کودک

ثبات و آرامش در خانواده، مهمترین عامل در تربیت فرزندان است. در خانواده هایی که والدین از ثبات بیشتری برخوردارند می توانند در ایفای نقش شان و ایجاد فضای سالم توام با آرامش برای فرزندان موفق باشند و برعکس در خانواده هایی که ثبات وجود ندارد تنش، اضطراب، خشونت و بی توجهی به حقوق اعضای خانواده بیشتر به چشم می خورد. ضمناً طلاق یا جدایی زوجین مسئله مهمی است که فرزندان شان از پیامدهای منفی آن در امان نخواهند بود و به ویژه از نظر روانی ، عاطفی و اجتماعی تاثیرگذار خواهد بود.

در این گونه خانواده ها فرزندان آسیب پذیری بیشتری را متحمل خواهند شد زیرا کودک برای بزرگ شدن نیاز به هر دو (پدر و مادر) دارد و اگر بعد از جدایی برنامه ای برای فرزندان به عنوان حاصل زندگی مشترک شان تنظیم نکنند، طبیعتاً تاثیرات منفی بیشتری روی این نوع کودکان خواهد گذاشت.

یکی از نکات مهم این است که بعضی از افراد بهره کش به خاطر سودجویی و منافع مالی به دنبال چنین کودکان و نوجوانانی هستند. افرادی که والدینشان از هم جدا شده اند و نیاز مالی دارند و بدسرپرست هستند، بهترین طعمه برای افرادی هستند که این نوع کودکان را در چرخه استثمار و بهره کشی مورد توجه قرار می دهند. برای این که کودکان بدسرپرست هدف سودجویی برخی از افراد قرار نگیرند باید به چندین نکته توجه کنیم: باید سیستم شناسایی بموقع این گروه از کودکان را داشته باشیم و چنین بهره کشی هایی را به مراکز مربوط به حمایت های اجتماعی گزارش دهیم. نکته بعدی این است که باید مردم نیز در مقابل این نوع کودکان ایفای نقش کنند و به حمایت از آنان بپردازند.

همان طور که در قانون حمایت از کودکان و نوجوانان مصوب سال ۸۱ مجلس شورای اسلامی این موضوع پیش بینی شده است همه افراد موظف اند وضع این گونه کودکان را به مراجع مسئول گزارش دهند.

ضمناً سازمان های اجتماعی نیز باید سیستم شناسایی، گزارش دهی و گزارش گیری مناسبی را در این خصوص داشته باشند تا به محض تماس و گزارش دهی مداخله کنند. این سازمان ها باید حمایت های اجتماعی مناسبی را از این نوع کودکان به عمل آورند. به عنوان مثال؛ اگر هر گاه چنین کودکانی با یکی از اعضای خانواده شان به سازمان ها مراجعه کردند در درجه اول باید به خانواده هایشان آموزش داده شود یا این که به بستگان سببی و نسبی یاری رسانده شود تا بتوانند مسئولیت سرپرستی آنان را برعهده بگیرند و چنانچه امکان بازگشت این کودکان به محیط خانوادگی فراهم نباشد، سازمان بهزیستی باید حضانت افراد زیر ۱۸ سال را بر عهده بگیرد.

اگرچه وجود کودکان بدسرپرست در جامعه قابل انکار نیست ولی مهم این است که بتوانیم یک سیستم اجتماعی قوی ، کارآمد و به روز را در کشور برای حمایت از کودکان داشته باشیم به ویژه این که این حمایت ها باید با رویکرد مبتنی بر جامعه باشد یعنی جامعه محوری نه مرکز محوری، در حمایت از کودکان در این سازمان ها صورت بگیرد. بحث بعدی در این زمینه آموزش کودکان به ویژه کودکانی است که در معرض خطر بیشتری قرار دارند بنابراین اتخاذ تدابیر جامعه محوری می تواند کمک موثری برای ایجاد سیستم حمایتی قوی باشد.

البته لایحه دیگری نیز توسط قوه قضاییه در سال ۸۵ در این زمینه تهیه شد ولی متاسفانه در حال حاضر در کمیسیون قضایی در نوبت رسیدگی نیست و انتظار ما از مجلس و کمیسیون قضایی این است که رسیدگی به آن را تسریع کنند تا دیگر کودکان بدسرپرست همچنان مورد خشونت و بهره کشی قرار نگیرند. همچنین باید قوانین مربوط به حمایت از کودکان بدسرپرستی را که در معرض آسیب و خطر قرار دارند، اجرا کنیم زیرا کودکان امروز سرمایه فردا هستند و احساس مسوولیت در برابر آنان فردای روشن تری را برای جامعه رقم می زند.در هر حال مردم باید با متخصصان نهادهای اجتماعی مانند مددکاران اجتماعی به عنوان ضابط اجتماعی ارتباط داشته باشند تا در شناسایی این گروه از کودکان به مددکاران اجتماعی کمک کنند، ضمن این که از کمک سازمان های دولتی نیز نباید در این زمینه غافل شویم.

نویسنده: سید حسن موسوی چلک

رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران

 منبع: روزنامه ایران، شماره ۵۲۹۰ به تاریخ ۱۵/۱۱/۹۱، صفحه ۲۱ (ایران شوک)