سلاح ما برای مبارزه با معضل اعتیاد چیست
به گزارش نامه روز گذشته مدیرکل دفتر پیشگیری و درمان اعتیاد سازمان بهزیستی کشور خبر از افزایش مصرف مواد مخدر و محرک داد و گفت بیش از ۸ درصد تهرانیها مصرف مواد را تجربه کردهاند. در خبری دیگر اعلام شد هر روز ۱۱ نفر جان خود را در پی عوارض مواد مخدر از دست میدهند. «اعتماد» در گفتوگو با برخی از جامعهشناسان و هنرمندان درباره سلاح ما برای مبارزه با این معضل پرسیده است:
سلاح موثر آگاهی
لیلا ارشد/ مددکار اجتماعی
آمارها نشان میدهد که مشکل مصرف مواد همچنان مساله اول اجتماعی ما است. مشکلی که در چند سال اخیر ابعاد تازهیی به این مساله داده مصرف محرکهای صنعتی و آمفتامینهاست. مواردی مثل مادرکشی و فرزندکشی که در تاریخ به ندرت رخ میداد، امروز خبر رایجی است که از عوارض مصرف این مواد است. مساله دیگر خطر گسترش HIV/ ایدز است، چون این محرکها، به طور مستقیم در رفتارهای پرخطر جنسی هم تاثیر میگذارد. ابزار مقابله ما در مرحله گسترش، آگاهی جوانان و نوجوانان است. خرده فرهنگ غلطی در تربیت رایج است که فکر میکند جوانان هر چه کمتر درباره مواد مخدر و آسیبهای اجتماعی بدانند، بیشتر در امان هستند. در مرحله دوم باید سراغ گروههای در معرض آسیب رفت و با آموزش مهارتهای زندگی این افراد را در مقابل آسیبهای مصرف واکسینه کرد. درنهایت باید با ارائه خدمات بهداشتی و حمایتی از گروههای مصرفکننده حمایت کرد تا در مقابل آسیبهای بیشتر مثل انتقال و ابتلا به ویروس HIV/ ایدز ایمن شوند. مادامی که انرژی خود را در بین هر سه گروه به تساوی تقسیم نکنیم، نمیتوانیم انتظار بهبود وضعیت را داشته باشیم. تجربه سالها تلاش برای کاهش آسیب مصرف به ما ثابت کرده است که آگاهی موثرترین ابزار ما برای مقابله با آمارهای رو به افزایش است.
سنگها بسته و سگها آزاد
علیرضا داوودنژاد/ کارگردان فیلم «مرهم»
نکته این است که انرژی جوان ما که باید صرف ابداع و خلاقیت و ساختن شود، دارد با اعتیاد میسوزد. موضوع قاچاق در ایران عجیب و غریب است. از مواد مخدر تا فیلم قاچاق میشود. همین الان دارند فیلمهای ما را میدزدند و قاچاق میکنند. شبکه تلویزیونی جم تیوی دارد هر شب فیلمها و سریالهای خارجی را به زبان فارسی پخش میکند و تلفن قاچاقچیان در این شبکه زیرنویس میشود، قاچاقچیانی که همه جور کالا را قاچاق میکنند. انگار قاچاق به یک شغل مشروع تبدیل شده است، از کالا گرفته تا فیلم و مواد مخدر، گویا قاچاق یک روش زندگی و کسب و کار است. به نظر نمیرسد که قصدی هم برای برخورد جدی با این موضوع وجود داشته باشد. دارند داراییهای ما را میبرند و فیلمهای ما را میدزدند و نمایش میدهند و کاری از ما برنمیآید. فیلم میسازیم درباره گسترش قاچاق و مصرف مواد مخدر در بین جوانان و ما را سرکوب میکنند و فیلمی که میتوانست در منطقه به نمایش عمومی درآید، پروندهاش بسته میشود. قاچاق در کشور ما به سادگی انجام میشود و قاچاقچیان برای خودشان شبکه تلویزیونی دارند؛ حتما دارند کار فرهنگی میکنند! و حتما توانستهاند، تولیدکنندگان داخلی را عاجز کنند. گویا قرار است، سنگها بسته بمانند و سگها آزاد بگردند.
دولت تسلیم شود
عباس دیلمی زاده/ رییس انجمن تولدی دوباره
آمارها اگرچه رسمی و دقیق نیستند و نمیتوان آنها را مبنایی برای اظهارنظر و عمل قرار داد، اما تجربه و شواهد نشان میدهد که شاهد افزایش مصرف مواد هستیم. جز دلایل اجتماعی، باید به نقش دستگاههای دولتی هم در این اتفاق پرداخت. هنوز در قانون و در سیاستهای کلان شاهد دو نگاه متفاوت هستیم که تدوین برنامههای درازمدت را دچار چالش کرده است. در دو ماده ۱۵ و ۱۶ قانون مبارزه با مواد مخدر این دوگانگی به وضوح دیده میشود، که یکی نگاه جرمانگارانه و دیگری بیمارانگارانه را نمایندگی میکند و هر مدیری به سلیقه خود میتواند بر اساس یکی از این قوانین عمل کند. تناقض دیگر در دو سیاست مقابله و کاهش مصرف است که باز سلیقهیی و در تمام این سالها متغیر بوده است. با توجه به محدودیت بودجههای مختص کاهش مصرف و درمان و نیز تجربه موفق سازمانهای مردمی و غیردولتی به نظر میرسد وقت آن رسیده که دولت رسما دستهای خود را بالا ببرد و اعلام کند بدون مشارکت سازمانهای غیردولتی قادر به کنترل و کاهش مصرف نیست. باید به تجربههای جهانی و تجربههای موفق خود بها دهیم و با اصلاح قوانین و اعمال یک سیاست یکپارچه به مقابله با این بحران برخیزیم.