معتادان در اردوگاه‌های اجباری علاقه‌ای به ترک اعتیاد ندارند

دکتر فرید براتی سده
دکتر فرید براتی سده

ریشه‌یابی علل شکست سیاست‌های مقابله و مبارزه با اعتیاد مثل این می‌ماند که بخواهیم علت جاری شدن سیلاب را بررسی کنیم. وقتی علت در اولویت دوم قرار می‌گیرد و تلاش را بر مبارزه با معلول مستقر می‌کنیم، نمی‌توانیم نتیجه‌یی جز افزایش تصاعدی آمار معتادان و فربه‌تر شدن پیکر اعتیاد را شاهد باشیم. اقدامات نهادهای متولی پیشگیری، مبارزه و درمان اعتیاد طی سال‌های اخیر در کاهش تعداد معتادان و حتی بقای بهبودی پاک‌شدگان اعتیاد بی‌تاثیر نبوده و امروز در همسایگی من و شما، مردان و زنانی هستند که روزگاری در پناه اعتیاد، چاره دردهایشان را می‌جستند اما امروز، به برگ‌های تقویم‌شان مفتخرند که حساب پاکی‌شان را ثبت می‌کند.

اما این تلاش، تا چه حد حرمت دارد در نشست‌های دولتی‌ها؟ کاهش ۷ درصدی اعتبارات مبارزه و مقابله با اعتیاد و زیرمجموعه‌هایش؛ درمان و پیشگیری آیا تمسخر این تلاش‌ها نیست؟ انگیزه نهادهای دولتی برای اقدامات پیشگیرانه و حمایتی تا چه حد استوار می‌ماند وقتی تزریق سیال اعتبارات به جریان قطره‌چکانی تنزل می‌یابد؟ امروز باید در دل مسوولانی که سال‌ها همت خود را بر تلاش برای کاهش ضریب اعتیاد مستقر کرده‌اند، بغض خفته‌یی را جست‌وجو کرد. همان بغضی که در مواجهه با پیکر فرتوت خیابان‌خوابی که ثانیه‌های جوانی‌اش را برای گرد سفید رنگ گرو گذاشته می‌شکند؛ بغضی بی‌پایان. «اعتماد» در گفت‌وگو با دکتر فرید براتی سده، مدیرکل پیشگیری و درمان اعتیاد سازمان بهزیستی کشور، روند موفقیت‌ها و شکست‌های مقابله با اعتیاد در ایران را مرور کرده است.

آیا وجود کمپ‌های درمان اعتیاد محرک‌ها لازم است یا خیر و اگر این کمپ‌ها را نداشته باشیم چه جایگزینی وجود دارد؟ به هر حال امروز تعدادی از معتادان به محرک‌ها به این کمپ‌ها مراجعه می‌کنند و در حالی که خانواده این معتادان به علت تبعات مصرف محرک‌ها بسیار تحت فشار هستند، وجود این کمپ‌ها و درمان‌های ارائه شده، حداقل این فایده را برای خانواده دارد که می‌تواند در مدت بستری معتاد در کمپ، نفس دوباره‌یی بکشد.

با توجه به عوارضی که مصرف مواد محرک بر روان مصرف‌کنندگان دارد، فکر می‌کنید که فعالیت کمپ‌های ترک محرک‌ها و درمان‌های موقت سوءمصرف این مواد جوابگوست یا معتادان به محرک‌ها حتی با وجود دریافت درمان‌های موجود، در نهایت به بیماران روانی مزمن تبدیل خواهند شد؟

تبدیل شدن یک فرد به بیمار روانی مزمن بیش از آنکه با مصرف مواد محرک در ارتباط باشد، به ویژگی‌های شخصیتی افراد بستگی دارد. البته نوع تاثیرات مواد محرک بر رفتار و تفکر و شخصیت مصرف‌کنندگان، با وضعیت روانی و درونی افراد پیش از اعتیاد به محرک‌ها در ارتباط است و همین وضعیت روانی و درونی است که می‌تواند به ما بگوید آیا بیماری روانی این افراد پس از بستری در کمپ‌های ترک اعتیاد تشدید یا تسریع خواهد شد.

اما من در پاسخ به شما یک سوال را باید مطرح کنم و اینکه آیا وجود کمپ‌های درمان اعتیاد محرک‌ها لازم است یا خیر و اگر این کمپ‌ها را نداشته باشیم چه جایگزینی وجود دارد؟ به هر حال امروز تعدادی از معتادان به محرک‌ها به این کمپ‌ها مراجعه می‌کنند و در حالی که خانواده این معتادان به علت تبعات مصرف محرک‌ها بسیار تحت فشار هستند، وجود این کمپ‌ها و درمان‌های ارائه شده، حداقل این فایده را برای خانواده دارد که می‌تواند در مدت بستری معتاد در کمپ، نفس دوباره‌یی بکشد.

اما درباره سوال شما نسبت به قطعی بودن نتیجه درمان معتادان به محرک‌ها باید گفت که پاسخ منفی است و به همین دلیل هم طی یک سال گذشته تعداد مراجعان به کمپ‌های درمان مصرف محرک‌ها افزایش کمی داشته است. اما با این حال، تاکید می‌کنم که باید از ظرفیت فعالیت کمپ‌های درمان در کشور به حد مطلوب و بهینه‌یی استفاده کنیم تا آنها هم نسبت به افزایش کیفیت خدمات‌شان حساس شوند. واقعیت این است که تا امروز کیفیت خدمات کمپ‌ها مورد توجه نبوده و اگرچه مسوولان کمپ‌ها اعلام می‌کنند که درمان‌های پرهیزمدار را به کار می‌بندند اما هر کمپ، سبک و سیاق متفاوتی را در پیش گرفته است. البته تنوع شیوه درمان ایرادی ندارد اما باید اصول مدونی وجود داشته و تنوع هم تابع همان اصول باشد که به نظر می‌رسد اصول درمان در کمپ‌ها چندان جدی گرفته نمی‌شود. به طور جدی لازم است که مسوولان کمپ‌ها نسبت به شیوه‌های درمان آموزش ببینند و باید کیفیت خدمات کمپ‌ها ارتقا پیدا کرده و بر مبنای روش‌های علمی باشد.

و با وجود ضعف در برنامه درمانی کمپ‌ها همچنان معتقدید که فعالیت آنها باید تداوم داشته و حمایت شود؟

اگر کمپ‌ها را تعطیل کنیم چه گزینه دیگری برای انتخاب داریم؟ آمار ۹ ماهه سال ۹۱ به ما می‌گوید که حدود ۱۰۰ هزار معتاد به محرک‌ها از این مراکز خدمت گرفتند. اگر کمپ‌ها وجود نداشت، این ۱۰۰ هزار نفر به کجا مراجعه می‌کردند؟ در عین حال که نباید فراموش کنیم با تعرفه‌های فعلی برای درمان اعتیاد، کمپ‌های درمان واقعا دچار مشکلات مالی هستند. بعضی وقت‌ها فکر می‌کنم چه عاملی باعث می‌شود که یک معتاد بهبودیافته تمایل به ایجاد یک کمپ درمان اعتیاد داشته باشد. توجیه این سوال هم برای من این است که احتمالا همان دلایلی که فرد را به سوی اعتیاد سوق داده، حالا و پس از بهبودی هم، همان دلایل، او را برای کمک به درمان سایر معتادان ترغیب می‌کند.

در کمپ‌های درمان سوءمصرف محرک‌ها شاهد بوده‌ایم که اغلب معتادان، نه با میل شخصی بلکه با اجبار از‌سوی خانواده یا حتی در حالت بیهوشی و توسط آمبولانس به این مراکز منتقل شده‌اند. بنابراین بود و نبود این کمپ‌ها برای همان ۱۰۰ هزار معتاد مراجعه‌کننده در سال ۹۱ چندان فرقی نمی‌کرده چون آنها رغبتی به ترک ندارند.

اتفاقا من هم به این مساله به عنوان یکی از چالش‌های پیش‌روی کمپ‌های درمان محرک‌ها فکر کرده‌ام و حتی ممکن است این چالش، ادامه کار کمپ‌ها را با مشکل مواجه کند. من هم معتقدم که انتقال اجباری برای ترک اعتیاد با مفهوم و ماهیت درمان منافات دارد. البته ستاد مبارزه با مواد مخدر دست به کار ایجاد مراکزی است که آن مراکز به طور خاص برای انتقال اجباری و در مواردی همچون صدور حکم دادگاه برای ترک اعتیاد یا اصرار خانواده به انتقال معتاد فعال باشند و قرار است که فعالیت این مراکز با مراکز مورد تاکید ماده ۱۶ اصلاحیه قانون مبارزه با مواد مخدر متفاوت باشد.

متاسفانه یکی از مشکلات کمپ‌های درمان محرک‌ها این است که بسیاری از معتادان بستری، تحت اجبار منتقل شده‌اند و البته این مشکل در کمپ‌های غیرمجاز خیلی مشهودتر است در حالی که درمان باید داوطلبانه و ناشی از تمایل مصرف‌کننده باشد و مسوولان کمپ‌های درمان هم باید بیش از دغدغه سود و منافع مادی ناشی از بستری معتاد، به بهبودی معتاد فکر کنند در حالی که این انگیزه‌ها امروز در کشور گم شده و متاسفانه ما با این چالش هم مواجهیم که با ثابت ماندن تعداد مراجعان به کمپ‌ها و شیوه فعلی ایجاد و مدیریت کمپ‌ها تداوم فعالیت آنها چه آینده‌یی خواهد داشت. زیرا حداکثر موارد مراجعه و بستری در سال ۹۱، ۱۰۰ هزار مورد بوده و این رقم نسبت به سال ۹۰، تفاوت زیادی نداشته و پیش‌بینی می‌کنم که حتی در سال‌های آینده، این رقم کاهش هم داشته باشد.

اما حتی برای این تعداد هم باید کمپ‌ها و مراکز درمان فعال باشد چون در صورت نبود چنین مراکزی، ما به سال‌های پس از جنگ برمی‌گردیم که تعداد بیماران روانی رو به افزایش بود اما به دلیل فقدان حمایت از خانواده در شرایط اقتصادی پس از جنگ و نبود مراکز بستری برای این بیماران، بسیاری از بیماران روانی به خیابان‌ها رانده شده و خیابان‌خواب شدند. امروز هم اگر حکم به تعطیلی کمپ‌های درمان محرک‌ها بدهیم، با همان وضع، اما این‌بار در میان معتادان مواجه خواهیم شد.

در حالی که در خارج از ایران هم مصرف آمفتامین‌ها شیوع بالایی دارد آیا روش‌های درمان در سایر کشورها متفاوت با آن چیزی است که در ایران ارائه می‌شود؟

فرق زیادی ندارد. من طی بررسی نتایج تحقیقات سایر کشورها، با مراکز درمان آمفتامین‌ها در سایر کشورها هم مواجه شدم. در بعضی کشورها این مراکز موسوم به کمپ بودند و در برخی کشورها هم پذیرش داوطلبانه یا اجباری اجرا می‌شد. بازدیدی از کمپ‌های جنوب تایلند هم داشتم که تعداد مسلمانان در آن منطقه بیش از سایر نقاط کشور است و در آن منطقه علاوه بر کمپ‌های بستری، TC هم دایر بود که زیرنظر مساجد کار می‌کردند و معتادان، علاوه بر دریافت درمان‌های معمول، تحت درمان‌های معنوی و مذهبی هم قرار داشتند.

اشاره کردید که اجبار به ترک اعتیاد با ماهیت درمان اعتیاد منافات دارد. اصلاحیه قانون مبارزه با مواد مخدر که سال ۸۹ تصویب و ابلاغ شد، دقیقا بر اجبار به درمان و الزام به انتقال معتادان متجاهر به مراکز درمان تاکید کرده است. به نظر می‌رسد که این تاکید، بازگشت به نخستین قانون مبارزه با مواد مخدر است که طبق آن، معتادان به اجبار به اردوگاه‌های ترک منتقل می‌شدند و حتی این موضوع دستمایه ساخت فیلم هم قرار گرفته بود. علت این رجعت را چه می‌بینید؟ آیا نیروی انتظامی و متولیان مبارزه با مواد مخدر از وضعیت اعتیاد مستاصل شده‌اند؟ این رجعت تا چه حد می‌تواند آسیب‌زا باشد؟

نیروی انتظامی مستاصل نشد. دستگاه‌های مختلف، ستاد مبارزه با مواد مخدر، وزارت کشور، نیروی انتظامی و حتی نمایندگان مجلس از سوی جامعه تحت فشار قرار گرفتند. یک فشار اجتماعی از سوی مردمی که نسبت به وجود معتادان در محله و منطقه و کوچه محل زندگی‌شان اعتراض داشتند. علت این اعتراض هم این بود که ما درباره چگونگی برخورد جامعه با یک معتاد به عنوان یک بیمار و یک انسان برخوردار از حقوق انسانی کار نکردیم. البته در مواردی هم خیلی خوب کار کردیم چنان که امروز مانند کشورهای پیشرفته، مراکز کاهش آسیب اعتیاد و خوابگاه شبانه برای معتادان بی‌خانمان داریم اما یک مورد را به دلیل منع قانونی نمی‌توانیم اجرا کنیم و آن هم ایجاد خانه‌های مصرف است. من در زوریخ از خانه‌های هرویین بازدید کردم که محلی برای تزریق و استراحت موقت معتادان تزریقی بود و معتادان پس از یک استراحت کوتاه، به کار و زندگی خود بازمی‌گشتند.

اما این شیوه می‌تواند نوعی ترویج مصرف باشد.

ترویج مصرف نیست و اتفاقا برای همان گروه از معتادانی است که در کشور ما موسوم به متجاهر هستند و قادر به ترک اعتیاد نیستند و باید با اعمال قانون و جبر درمان شوند. در سویس هم اعتیاد آشکار ممنوع است و دولت سویس مکانی برای مصرف پنهان این گروه معتادان ایجاد کرده با این شرط که آنها از خرید و فروش مواد مخدر و تزریق و مصرف مواد مخدر در سطح خیابان منع شده‌اند. ما نمی‌توانیم چنین مکان‌هایی را در ایران داشته باشیم زیرا قانون ما را از چنین اقدامی منع کرده است. اما حتی وقتی قانون به ما اجازه کمک به معتادان مایل به درمان و ترک اعتیاد را می‌دهد با موانعی مواجه می‌شویم که مثلا اهالی یک منطقه پرآسیب به نمایندگان مجلس و شهرداری مراجعه می‌کنند و موجی ایجاد می‌شود و سازمان‌های عمومی رفاهی مثل شهرداری هم تحت عنوان پاکسازی می‌خواهند با جمع کردن معتادان از سطح خیابان فضای عمومی شهر را ساماندهی کنند.

ما در سایر کشورها هم شاهد چنین برخوردهایی بوده‌ایم. چنانکه در سال‌های گذشته در زوریخ هم پارک‌ها، مرکز تجمع معتادان هرویینی و تزریقی بوده و این افراد آنقدر بازداشت و جمع‌آوری شده‌اند تا دولت به اینجا رسیده که بهترین راه برای کنترل اعتیاد ایجاد خانه‌های تزریق هرویین است. باید ببینیم که جمع‌آوری معتادان و درمان اجباری را با صرف چه میزان هزینه اقتصادی و اجتماعی می‌خواهیم انجام دهیم و اثربخشی این اقدامات چقدر است آن هم در حالی که از سال‌های نخست بعد از انقلاب تا امروز این طرح‌ها را بارها اجرا کردیم اما نتیجه آن پایدار نیست زیرا نمی‌توانیم یک فرد را تا ابد در یک مرکز بدون مواد نگهداری کنیم علاوه بر آنکه باید ببینیم چه خدمات اجتماعی از این فرد بهبودیافته هنگام خروج از مراکز درمان اجباری حمایت می‌کند؟ انگ‌زدایی از یک معتاد متجاهر، پس از بهبودی و درمان چگونه انجام می‌شود؟

متاسفانه امروز ماده ۱۶ اصلاحیه قانون مبارزه با مواد مخدر، اولویت بسیاری از دستگاه‌هاست در حالی که کمیته مستقل مبارزه با مواد مخدر دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام اذعان دارد که این ماده قانون باید اولویت آخر باشد. لازم است که نگاه‌ها تغییر کند و تا آن زمان متاسفانه، فشار اجتماعی قدرت بیشتری دارد چنان که امروز بسیاری از مراکز کاهش آسیب اعتیاد بهزیستی از سوی مردم کوچه و محله تحت جبر به تعطیلی قرار گرفته است در حالی که ما در بروز و شیوع اعتیاد در یک محله مقصر نیستیم اما مردم فکر می‌کنند تجمع معتادان به دلیل وجود مراکز ما است. اما به این فکر نمی‌کنند که آن مراکز در ساعاتی فعال هستند که دانش‌آموزان در کوچه و خیابان تردد دارند و معتادان همان محل از سطح خیابان به آن مرکز هدایت شده‌اند و در انظار دانش‌آموز ما قرار ندارند.

بازداشت و اعزام به اردوگاه یا انتقال اجباری با آمبولانس به کمپ‌های ترک برای معتادانی که تمایل به ترک ندارند تا چه حد آسیب‌زاست و مانع از موفقیت در ترک اعتیاد می‌شود؟

سازمان جهانی بهداشت در کتابی به نام اصول درمان اعتیاد، ۹ اصل را مطرح می‌کند مبنی بر اینکه ترک اعتیاد باید داوطلبانه و جامع بوده و با سایر روش‌های درمانی ادغام شود و تاکید می‌کند که درمان باید دلخواه و بدون اجبار باشد و شأن و منزلت مصرف‌کننده را به عنوان یک انسان در نظر بگیرد تا حدی که معتاد تحت درمان، مورد آزار قرار نگیرد. من واقعا نمی‌دانم که در درمان اعتیاد در ایران تا چه حد این اصول مورد توجه است. شاید عده‌یی بگویند که برای رعایت این اصول تلاش می‌کنند اما واقعا هیچ گزارش مستندی برای تایید این ادعا در دست نیست. برعکس، وقتی برای بازدید یک مرکز درمان اجباری ماده ۱۶ در بندرعباس رفته بودم، یکی از معتادان می‌گفت من از این در که خارج شوم، پشت در همین مرکز مصرف می‌کنم. گفتم با این کار تو معتاد متجاهر هستی و تو را باز هم به این مرکز می‌آورند. گفت مهم نیست و تا زمانی که من را با این شیوه می‌آورند من هم این طور رفتار می‌کنم.

در واقع بعضی معتادان به لجبازی روی آورده‌اند و هنوز گزارشی از موفقیت این شیوه درمان اجباری نداریم. البته نباید فراموش کرد که همان مدتی که معتاد در اردوگاه یا کمپ سپری می‌کند، خانواده فرصتی برای نفس کشیدن و استراحت به دست می‌آورد. سال گذشته، ستاد مبارزه با مواد مخدر در تفسیری از ماده ۱۶ اصلاحیه قانون مبارزه با مواد مخدر اعلام کرد که مجوز مراکز مورد تاکید این ماده را وزارت بهداشت صادر کند. وزارت بهداشت هم پذیرفت و شنیده‌ام که با استفساریه‌یی قرار است این مراکز به بخش غیر دولتی هم واگذار شود زیرا نگهداری ۳۰۰ معتاد و درمان تخصصی آنها هزینه گزافی ایجاد می‌کند و به نظر می‌رسد که مسوولان ستاد مبارزه با مواد مخدر هم متوجه شده‌اند که ماده ۱۶ بار مالی سنگینی ایجاد می‌کند.

به نظر من حتی این شیوه درمان اثربخش هم نیست. من گزارش کشورهایی که درمان اجباری را اجرا کرده بودند، مطالعه کردم و استرالیا، تایلند، کامبوج و برمه در بررسی‌هایشان اعلام کرده‌اند که درمان اجباری در کشور آنها پاسخ موفقی نداشته است. حتی دفتر مقابله با مواد مخدر و جرم ملل متحد هم تایید کرده که درمان اجباری در موارد بسیاری تاثیرگذار نبوده علاوه بر آنکه هزینه درمان اجباری، تقریبا دو‌برابر هزینه ایجاد یک مرکز کاهش آسیب اعتیاد و تشویق معتادان برای ترک داوطلبانه است. متاسفانه هنوز در جامعه ما افرادی این استدلال را دارند که معتاد را باید جمع کرد و معتاد قابلیت تغییر و بهبود ندارد در حالی که حتی امروز مسوولان ستاد مبارزه با مواد مخدر هم به این نتیجه رسیده‌اند که مراکز درمان اجباری و اردوگاه‌ها تاثیر زیادی در کنترل و کاهش اعتیاد نداشته.

فکر می‌کنید می‌توان به تعدیل آن پافشاری‌ها در سال ۸۹ و برخوردهای قهرآمیز با معتادانی که تمایل به ترک اعتیاد ندارند، امیدوار بود؟

قوه قضاییه هنوز اصرار دارد که معتاد خارج از چرخه درمان مجرم است. اما به نظر می‌رسد که ستاد مبارزه با مواد مخدر به چنین تعدیل‌هایی قایل است. در سال ۹۱، تمام استان‌ها خواستار ایجاد مراکز ماده ۱۶ بودند زیرا علاوه بر معتادان، تمام مبتلایان آسیب‌های اجتماعی و حتی متکدیان را هم به این مراکز منتقل می‌کردند. وضعیت مالی بعضی از این مراکز غیرشفاف بود و حتی شنیدم که شورای مواد مخدر استان یا نیروی انتظامی به افرادی وعده داده بود که به ازای هر تعداد معتاد که به مراکز ماده ۱۶ منتقل کنند، رقمی به آنها پرداخت خواهد شد.

سال گذشته افرادی با هویت نامعلوم به مراکز کاهش آسیب اعتیاد مراجعه می‌کردند و به معتاد تحت درمان می‌گفتند که تا امروز معتاد ماده ۱۵ بوده اما از امروز معتاد ماده ۱۶ شده و باید به اردوگاه درمان اجباری منتقل شود. ستاد مبارزه با مواد مخدر هم با صدور بخشنامه‌یی تاکید کرد که در این مراکز فقط باید معتادان متجاهر نگهداری شوند و حتی انتقال معتادان غیرمتجاهر و تحت درمان به این مراکز ممنوع است. این بخشنامه نشان می‌دهد که دیدگاه این نهاد هم در حال تغییر است. حتی مسوولان ستاد خواستار افزایش تعداد مراکز ماده ۱۵ هستند. اما در کنار چنین وجوهی، باید اثربخشی نگهداری معتادان در مراکز ماده ۱۶ ارزشیابی شده و همچنین معتادان بهبود یافته تحت پیگیری‌های بعد از درمان باشند.

فکر نمی‌کنید با اجبار معتاد به ترک اعتیاد، انگیزه‌های انسانی برای بهبودی و درمان از بین می‌رود؟

هم انگیزه انسانی از بین می‌رود و هم سیستم مستقر کاهش آسیب اعتیاد متاثر می‌شود در عین حال که اجبار معتاد به ترک منجر به واکنش منفی او شده و در این زمان است که پدیده اعتیاد، زیرزمینی می‌شود در حالی که معتاد ممکن است روزی تمایل به ترک داشته باشد و با ورود به سیستم کاهش آسیب اعتیاد، در این ترک هم بماند. خطر زیر زمینی شدن اعتیاد به مراتب بیش از افزایش طول اعتیاد است زیرا تزریق مشترک محصول پنهان بودن پدیده اعتیاد است چنانکه بعد از اجرای ماده ۱۶ قانون مواد مخدر، دسترسی تیم‌های سیار کاهش آسیب اعتیاد ما به پاتوق‌های معتادان بسیار دشوار شده است.

پس پیش‌بینی وزارت بهداشت نسبت به بازگشت به موج دوم ایدز به خاطر استفاده از سرنگ مشترک که در‌واقع نوعی بازگشت به عقب و تبعات اجرای بدهنگام یک ماده قانون است، اشتباه نبوده؟

حتی اگر اجرای ماده ۱۶ بازگشت به عقب هم نباشد چون باید طی ۳۰ سال گذشته، درس‌هایی از روند مقابله با اعتیاد فرا گرفته باشیم اما به هر حال، با پدیده اعتیاد سازگاری ندارد. ستاد مبارزه با مواد مخدر اعلام کرد که در سال ۹۱، ۳۰ هزار معتاد متجاهر مورد تاکید ماده ۱۶ را در اردوگاه اجباری تحت درمان قرار داده است. جمع‌آوری و درمان ۳۰ هزار نفر چه حجمی از مشکل اعتیاد کشور را حل می‌کند آن هم در حالی که در خوش‌بینانه‌ترین حالت، تعداد افرادی که در شهر تهران در معرض مصرف مواد محرک و مخدر هستند، چند برابر این تعداد است.

من از برخی آمارها چنین نتیجه می‌گیرم که سیاست‌ها و روش‌های درمان اعتیاد طی سال‌های گذشته چندان موفقیت آمیز نبوده است. نتایج RSA ارزیابی سریع اعتیاد سال ۸۶ اعلام می‌کرد که حدود ۵ درصد از جمعیت معتادان کشور، زن هستند در حالی که در نتایج تحقیقی که سال گذشته از سوی ستاد مبارزه با مواد مخدر اعلام شد، این رقم به ۹ درصد افزایش یافته بود. در همان ارزیابی، ۴ درصد از معتادان کشور مصرف‌کننده شیشه بودند

در‌حالی که نتایج تحقیق سال ۹۱ ستاد مبارزه با مواد مخدر از افزایش این رقم به خبر می‌داد و امروز تمام معتادان با شیشه قدم اول اعتیاد را بر می‌دارند. اگر سیاست‌های کشور در مقابل هوشمندی مافیای مواد مخدر موفق بود، امروز باید به کاهش آمارها می‌رسیدیم نه آنکه شاهد رشد صعودی ارقام باشیم. نظر شما درباره تاثیر سیاست‌های مقابله با اعتیاد طی سال‌های اخیر چیست؟

به هر حال نمی‌توانیم تاثیر برنامه‌های کاهش آسیب اعتیاد و کنترل اعتیاد را نادیده بگیریم یا این برنامه‌ها را حذف کنیم آن هم صرفا با توجیه اینکه تعداد مصرف‌کنندگان افزایش یافته است. از آن سو هم ببینیم که اگر این برنامه‌ها نبود حالا در چه شرایطی قرار داشتیم. سال ۸۶ – ۸۷، ستاد مبارزه با مواد مخدر، اعتبارات پیشگیری را با این توجیه که تخصیص اعتبار برای پیشگیری بی‌فایده بوده و منجر به کاهش معتادان نشده حذف کرد. به مدت دو سال اعتبارات پیشگیری صفر بود. در همان دو سال به چه وضعی رسیدیم؟ چه بسا اگر امروز با افزایشی مواجهیم ناشی از قطع دو ساله اعتبارات پیشگیری و توقف تمام اقدامات مرتبط بود. ما با آزمون و خطای بسیار خطرناکی روبه‌رو هستیم. اما آیا سیاست‌ها اشتباه بوده؟ در همین بازه زمانی که آمار معتادان افزایش داشته آیا با کاهش آمار بیماری‌های روانی یا سایر مشکلات اجتماعی مواجه بوده‌ایم؟

ما با حلقه‌هایی مواجه هستیم که الزاما متمرکز بر سیاست‌های مواد مخدر نیست اما امروز با نگاهی به بافت ستاد مبارزه با مواد مخدر می‌بینیم که مدیریت این نهاد در سال‌های گذشته گرفتار آزمون و خطا بوده و زمانی، آن را به نیروی انتظامی و زمانی به وزارت کشور سپردند در حالی که تشکیلات فعال در مبارزه با مواد مخدر باید مستقل باشد زیرا سیاست‌های نیروی انتظامی با سیاست‌های وزارت کشور متفاوت بوده و تفاوت دیدگاه‌ها در سیاستگذاری و برنامه‌ریزی تاثیرگذار خواهد بود. حال باید دید که چه بخشی از سیاستگذاری‌ها متوجه پیشگیری، درمان و کاهش آسیب و مقابله بوده و آیا این سیاستگذاری‌ها با یکدیگر تناسب داشته؟

معتقدم که چنین تناسبی وجود نداشته و به همین دلیل است که هنوز بعد از ۳۰ سال معتقدیم که دستگیری معتادان و درمان اجباری موفقیت‌آمیز است. به نظر من این روش صرفا مولود فشار خانواده‌ها بوده و به این مهم هم توجه نکردیم که خانواده هم باید بداند که ۳۰ سال دستگیری و درمان اجباری بی‌فایده بوده. سال ۲۰۱۰ یک کمیته ۲۰ نفره از کارشناسان سازمان ملل در بررسی‌هایشان اعلام کردند که باید بپذیریم که درمان اعتیاد همین است و عده‌یی در دنیا هستند که با تمام اقدامات بازدارنده، باز هم مصرف می‌کنند. تنها در صورت پذیرفتن این واقعیت است که می‌توانیم به سمت تعدیل نگاه‌مان نسبت به معتادان پیش برویم. در حالی که فکر می‌کنم در ایران هیچ گاه نگاه‌های متعدد مطرح نبوده و به دلیل فقدان تعادل، سیاست‌ها هم تاثیرگذار نبوده.

در حال حاضر موفقیت درمان مصرف‌کنندگان مخدرها و محرک‌ها در ایران چند درصد است؟

در درمان مخدرها چندان با آمار دنیا فاصله نداریم و حداکثر ۱۰ درصد است. اما این رقم در مصرف‌کنندگان محرک‌ها کمتر است زیرا فاقد روش درمانی برای محرک‌ها هستیم و تعداد متخصصان درمان این نوع اعتیاد ناکافی است. پزشک مراکز درمان سرپایی، معتاد به شیشه را هم تحت درمان نگهدارنده قرار می‌دهد در حالی که مصرف شیشه با متادون قابل درمان نیست.

در واقع، نمی‌دانیم که در درمان محرک‌ها چند درصد موفق بوده‌ایم اما می‌توان گفت که میزان موفقیت‌مان کمتر از درمان اعتیاد به مخدرها بوده است.

تعداد مراجعات سالانه به ۵ هزار مرکز درمان اعتیاد تحت پوشش وزارت بهداشت و سازمان بهزیستی حدود ۸۰۰ هزار نفر است. با این اعلام می‌توان گفت که هر سال فقط کمتر از ۱۰۰ هزار نفر، بازگشت دوباره‌یی به مواد مخدر و اعتیاد نخواهند داشت.

اگر هر سال ۱۰۰ هزار معتاد به طور کامل بهبود پیدا کنند، بسیار عالی است.

تعداد بهبودیافتگان حتی کمتر از این رقم است؟

بله، اما حتی حضور موقت این افراد در نظام درمان اعتیاد بسیار سودمند است. چند سال قبل، تحقیقی درباره هزینه اثربخشی درمان انجام دادیم و نتایج آن به ما نشان داد که به ازای صرف هر تومان در هر روز برای درمان اعتیاد، حدود ۴ تومان سود نصیب اقتصاد کشور می‌شود علاوه بر آنکه این سوددهی در مقابل درمان پرهیزمدار و ترک کامل یک‌باره، افزایش می‌یافت. بنابراین نمی‌توان گفت که درمان حتی در صورت بازگشت‌های مجدد، بی‌فایده است و حضور موقت همان ۷۰۰ هزار معتاد در نظام درمان اعتیاد، به نفع شرایط اقتصادی و اجتماعی کشور است.

درمان اعتیاد در دنیا همین است و ما متمایز نیستیم. هرچند که کیفیت درمان متفاوت است و در ایران، فاقد پوشش بیمه درمان اعتیاد هستیم و و در سایر کشورها، رابطه اقتصادی بین معتاد و درمان‌کننده وجود نداشته و تمام هزینه درمان از سوی بیمه‌ها پرداخت می‌شود در حالی که ما در سیستم درمان اعتیاد ایران با این سوال مواجهیم که واقعا چه تعداد درمانگر مورد نیاز است و آیا ممکن است درمانگران اعتیاد در ایران، بنا بر سودآوری اقتصادی بر وجود معتاد و حضور دائم او در مراکز درمان اصرار داشته باشند؟

در نگاه ستاد مبارزه با مواد مخدر، درمان و پیشگیری از اعتیاد، کدام یک در اولویت قرار دارند؟

ستاد مبارزه با مواد مخدر مجری نیست و از سایر دستگاه‌ها گزارش کار می‌خواهد. بنابراین اگر با توقف و کندی در درمان یا پیشگیری مواجهیم به دلیل آن است که سایر دستگاه‌ها بطئی کار می‌کنند یا اهمیت موضوع را درک نکرده‌اند یا توان‌شان بیش از این نیست. البته معتقدم که ستاد مبارزه با مواد مخدر باید در بحث پیشگیری از اعتیاد به محرک‌ها سرمایه‌گذاری بیشتری داشته باشد و شاید لازم است که بخشی از بودجه‌هایی که برای درمان اجباری و اجرای ماده ۱۶ اختصاص داده را هم به سمت پیشگیری هدایت کند.

فکر می‌کنید که امروز درمان اعتیاد برای ستاد مبارزه با مواد مخدر اولویت دارد؟

در تمام دنیا همین طور است و پیشگیری چندان مورد توجه قرار نمی‌گیرد زیرا زودبازده نیست. پیشگیری، روبان نیست که پاره شود و به چشم بیاید. در حالی که می‌توانیم راه‌اندازی سرپناه شبانه و پاکسازی سطح شهر از معتادان بی‌خانمان را با تصاویر نمایش دهیم. به همین دلیل، همیشه و در دنیا، درمان و کاهش آسیب اعتیاد پررنگ شده و پیشگیری نادیده گرفته می‌شود و بسیار حیف است.

با بررسی پیش‌بینی‌های اولیه طرح آینده‌پژوهی، آینده اعتیاد را در ایران چگونه می‌بینید؟ تغییر الگوی مصرف، تنوع مصرف و کاهش سن اعتیاد و افزایش اعتیاد زنان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

قبل از انقلاب و سال‌های نخست پس از آن، ما در زمره ۶ کشور مجاز به کشت خشخاش از سوی سازمان ملل بودیم. نتایج طرح آینده‌پژوهی به ما می‌گوید که می‌توانیم باز هم به همان سیاست و اجرای توزیع کوپنی تریاک برگردیم زیرا بازگشت به سیاست کاشت تریاک، برای توزیع مواد مخدر نیست بلکه می‌تواند هدف تولید تریاک برای مصارف دارویی و حتی صادرات را در خود داشته باشد که درآمدی حدود ۳۰۰ برابر درآمد نفت را عاید ما می‌کند. بر مبنای نتایج همین طرح همچنین باید گفت که وضعیت مصرف محرک‌ها تا سال ۹۵ و ۹۶ به همین شکل فعلی ادامه دارد و سپس به ثبات و تعادل می‌رسد زیرا آن زمان فعالیت مافیای مواد مخدر به سمت دیگری هدایت خواهد شد.

امروز شاهد مصرف همزمان چند ماده مخدر و محرک هستیم و پیش‌بینی ما در سال‌های قبل هم همین وضعیت بود علاوه بر آنکه شیب مصرف به سمت هرویین خالص است؛ هرویینی که البته دیگر به اسم کراک نیست بلکه به نام خود هرویین و در بین مصرف‌کنندگان به سه اشک معروف است. (مثل سه ستاره که نشان‌دهنده خلوص بالای آن است.) کاهش سن اعتیاد نگران‌مان کرده و در طرح آینده‌پژوهی هم، کاهش سن یکی از هشدارهای نگران ‌کننده است.

منبع: خبرگزاری تابناک