“کنگره ۶۰ سال” می تواند نقطه عطف مددکاری اجتماعی در ایران باشد

photo_2017-08-31_01-49-35-546x365

شصت سالگی مددکاری اجتماعی نزدیک است و برای این تولد ارزشمند جشن بزرگی خواهیم گرفت. شصت سالگی سال مهمی است. ایرانیان و مسلمانان ۴۰ سالگی را سن بلوغ عقلانی و شصت سالگی را سن پختگی و خردمندی می دانستند. از امام علی در حکمت ۳۲۶ نهج البلاغه نقل شده که “الْعُمْرُ الَّذِی أَعْذَرَ اللّهُ فِیهِ إِلَى ابْنِ آدَمَ سِتُّونَ سَنَهً (: عمرى که خداوند نسبت به فرزندان آدم در آن اتمام حجت مى کند شصت سال است.)” و پس از آن عذر گناهان او پذیرفته نیست. از پیامبر اسلام هم نقل است که: «إذَا کانَ یَوْمُ الْقِیامَهِ نُودِىَ (أَیْنَ) أَبْناءُ السِّتِّیْنَ؟ وَهُوَ الْعُمْرُ الَّذِى قالَ اللّهُ فِیْهِ: أَوَ لَمْ نُعَمِّرْکُمْ ما یَتَذَکَّرُ فِیْهِ مَنْ تَذَکَّرَ؛ بر این اساس سوال می شود که “آیا ما شما را به مقدارى که افراد متذکر شوند، عمر ندادیم؟!» اینها اشاراتی است مصداق اینکه می توان شصت سالگی را نقطه عطفی برای موجودیتی فعال و خردمند دانست که آزمون و خطاها و انذار و ابشارها را درک کرده است و اکنون اگر فعالانه زیسته و نقادانه اندیشه باشد باید به درجه ای از خردمندی رسیده باشد که راستی را از کژی و روا را از ناروا تشخیص دهد.

شاید قیاس دقیقی به نظر نیاید اما حرفه مددکاری اجتماعی در ایران هم که به شصت سالگی رسیده آزمون های فراوان را گذرانده و طبعا خطاهای کوچک و بزرگ هم کم نداشته است. امسال و در آستانه ورود به شصتمین سال از زمانی که اولین دانشجویان حرفه ای مددکاری اجتماعی وارد دانشگاه (مدرسه خدمات اجتماعی) شدند خوب است که یک بار آلبوم سوابق را ورق بزنیم هر چه در این رشته گذشته و هر چه بر افراد این حرفه گذشته را مرور کنیم. هم با حضور “هستان” و یاد “رفتگان” خاطره بازی کنیم و هم منتقدانه آنچه باید می شد و نشد و آنچه نباید می شد و شد را دور یک میز به صورت جدی بحث و نقد کنیم. تجربیاتی که مددکاران اجتماعی در شش دهه از سال ۱۳۳۷ تا کنون اندوخته اند و بخش اعظم آنها هیچگاه در هیچ سند ماندگاری مستند نشد سرمایه های معنوی حوزه مددکاری اجتماعی است که نادیده گرفتنشان خسارت بزرگی برای این حرفه خواهد بود.

جشن تولد شصت سالگی مددکاری اجتماعی فرصت خوبی است تا برخی عادتهای شصت ساله مان را ترک گفته و به سنت های جدید عادت کرده و سنت هایی قدیمی نیکویی که در شرف نابودی اند را احیا کنیم. همکاری، مدارا و مهربانی و قدرشناسی را فربه نماییم و با هفت سنگ رجم، دروغ، تهمت، تن آسایی، رخوت و منیت را بتارانیم.

باید در جشن تولد شصت سالگی حرفه هم پیمان شویم تا به نفع حفظ ارزشهای انسانی دست هم را بگیریم و پای کسی را که برای کمک کردن می دود رها کنیم. قول بدهیم “مسئولیت حرفه ­ای خویش را بر علایق شخصی ترجیح دهیم و بکوشیم که منافع شخصی را فدای مصالح عمومی کنیم”. همه جهت و  تلاشمان بر این باشد که “از احساسات{بی منطق}، تعصبات و پیش داوری­های شخصی دوری گزینیم” و وصله ناجور تهمت، بداندیشی و دروغ را برای همیشه از دامن حرفه بپیراییم. منشور اخلاقی مددکاری اجتماعی را یک بار مرور نماییم و پیش وجدان خود قضاوت کنیم که هر یک چقدر “سزاوار منشور خویش” بوده ایم.

جشن تولد بزرگ مددکاری اجتماعی در آستانه شصت سالگی می تواند نقطه عطفی برای حرفه باشد تا چشم انداز ۲۰ سال آینده آن را با درس از گذشته، ترسیم کنیم و امید داشته باشیم که  تا ۲۰ سال دیگر نه فقط “ناتوانان” که هر “نیازمندی” نام مددکاری اجتماعی را می شنود با خود از شعف بگوید که “جمله دامن های پر زر همچو کان / از برای تنگدستان می رسد!”

عباسعلی یزدانی