یادداشت: ضرورت بازگشت به سیاست های کلی مبارزه با مواد مخدر

حدود ۱۵ سال قبل سیاست های کلی مبارزه با مواد مخدر توسط مقام معظم رهبری ابلاغ شد اما هنوز این سیاست ها تازگی دارد و گویی برای وضعیت امروز کشور تدوین شده اند و این نشان از مترقی بودن و جامعیت آن دارد.

هرچند متاسفانه در حال حاضر برنامه هایی که مطرح میشوند و در دستور کار قرار گرفته است چندان همخوانی با این سیاست ها ندارد. در این سیاست ها از واژگان “درمان و بازتوانی”، “کاهش آسیب”، “حمایت های اجتماعی”، “تدابیر علمی جامع و فراگیر”، “حمایت از تشکل های مردمی”، “دانش روز دنیا” استفاده شده است.

حال بایستی برنامه های در حال اجرا نسبت خودشان را با این سیاست ها بسنجند و میزان قرابت و غرابت خود را مورد بررسی قرار دهند.

برای مثال ساماندهی معتادان یا احداث دهکده سلامت معتادان با کدامیک‌ از مواد و بندهای این سیاست ها همخوانی دارد؟ اساسا اگر اینقدر این برنامه های درمان اجباری معتادان مطلوب و مناسب کشور است چرا حتی یکبار مستقیم یا غیرمستقیم از انها در سیاست های کلی نامبرده نشده است در حالی که از کاهش آسیب و حمایت های اجتماعی و درمان و بازتوانی استفاده شده است؟

در بند بند این سیاست ها به علمی بودن برنامه ها تاکید شده بطوریکه سه مرتبه از این واژه استفاده شده است. حال مدافعان برنامه های ساماندهی معتادان متجاهر ادله خود را مطرح کنند که این برنامه چه مبنای علمی دارد و براساس کدام سند و پژوهش علمی اثربخشی آن در ایران مورد بررسی قرار گرفته است. اساسا اگر این برنامه ها اینقدر خوب هستند که هر روز مقیاس بزرگتر و وسعت بیشتری را در بر میگیرد چرا برای یکبار هم که شده نتایج و خروجی مبتنی بر بهبودی حاصل از آن را منتشر نمی کنند؟

برای یاداوری لازم به ذکر است که در بند دهم سیاست های کلی مبارزه با مواد مخدر اینگونه اشاره شده است “توسعه مطالعات و پژوهش‌های بنیادی، کاربردی و توسعه‌ای در امر مبارزه با مواد مخدر و روان گردان و پیشگیری و درمان معتادان با تکیه بر دانش روز دنیا و استفاده از ظرفیت‌های علمی و تخصصی ذی‌ربط در کشور.”

بنابراین آیا مطالعات و مبتنی دانش روز دنیا و کشورمان رویکرد حاضر یعنی جمع آوری معتادان متجاهر و طولانی کردن دوران درمان اجباری را پیشنهاد می کنند؟

از طرف دیگر در بند هفتم این سیاست ها تاکید شده است که “اتخاذ تدابیر لازم برای زمینه سازی حمایت‌های اجتماعی پس از درمان مبتلایان به مواد مخدر و انواع روانگردان در زمینه اشتغال، اوقات فراغت، ارائه خدمات مشاوره و پزشکی و حمایت‌های حقوقی و اجتماعی برای افراد بازتوانی شده و خانواده‌های آن‌ها و نیز فراهم نمودن امکانات خدمات درمانی و نیازهای حمایتی افراد مذکور”. بد نیست مسئولان ذیربط پیشقدم شوند و گزارش اقدامات خود را در این خصوص به مردم اعلام کنند که برای این موارد چه کرده اند؟

آیا جز احداث مراکز نگهداری که تنها ایزوله کردن معتادان را در پی دارد و با مفاهیم ادغام اجتماعی، بازپیوند اجتماعی، حمایت اجتماعی در تعارض است برای پس از ترخیص معتادان (دقت کنید پس از ترخیص و نه در مرکز نگهداری) در خصوص اسکان، اشتغال، حمایت های حقوقی، خدمات مشاوره و پزشکی و سایر نیازهای حمایتی چه کرده اند؟

در اینکه به تعبیر برخی دو ماهه اقداماتی انجام شود که همه معتادان از سطح شهر جمع اوری شوند و در مراکز محصور نگهداری شوند تردیدی نیست اما همیشه ساده ترین راه حل، بهترین راه حل نیست. آیا این راهکار علمی، کارشناسی، دارای کمترین هزینه و بیشترین فایده، منطبق با دانش روز دنیا و نظر اهل فن در داخل کشور هست؟ اگر مشاوران مسئولان کمتر زحمتی به خود داده و جستجوی ساده ای درباره طرح های مختلف ساماندهی معتادان در چند دهه اخیر داشته و نگاهی به مصاحبه های مشابه مسئولان سابق و اسبق و قبل تر می کردند متوجه می شدند که این مسیر باعناوین مختلف و در برخی مواقع دهن پرکن و پر رنگ و لعاب بارها پیموده شده و مقصدی جز ناکجاآباد و تلف کردن منابع و امکانات کشور نداشته است.

اگرچه سیاست های کلی با هوشمندی و جامعیت نگاهی علمی و کارشناسی دارد اما اکنون شاهد کم توجهی و بعضا بی توجهی به آن هستیم و چه خوب است مسئولان یکبار دیگر با دقت این سیاست ها را مطالعه کنند و در تدوین برنامه و تصمیم گیری ها طبق آن عمل نمایند.

امیر مغنی باشی منصوریه، متخصص اعتیاد و عضو هیات مدیره انجمن مددکاران اجتماعی ایران

منبع: خبرگزاری ادنا