شایسته سالاری را جدی بگیریم

یکی از بزرگترین آرزوهای من این است که در هر جایی هر کسی سر جایش خودش بنشیند.به عبارت بهتر هر کسی جایی بنشیند و منصبی را بگیرد که شایسته اش است. شایسته سالاری شیوه‌ای از  مدیریت گفته می‌شود که در آن دست‌اندرکاران بر پایه توانایی و شایستگی‌شان برگزیده شوند و نه بر پایه قدرت مالی یا موقعیت اجتماعی و فامیلی. فناوری‌های نوین و شتاب تحول و تغییر، نیاز به نیروی انسانی متخصص را بیش از پیش کرده‌است. این امر بنگاه‌ها و دولت را به سوی نظام و سیستمی شایسته سالار رهنمون می‌کند. در جوامع شایسته سالار، نگرش‌های خویشاوندسالاری، قبیله گرایی، حزب سالاری و غیره مطرود است. نظام شایسته سالار، نظامی است که در آن افراد مناسب در مکان و زمان مناسب منصوب شده و از ایشان بهترین استفاده در راستای اهداف فردی، سازمانی و اجتماعی بشود.
باید توجه داشت که شایسته سالاری، نه یک نوع حکومت، بلکه یک فرهنگ می‌باشد. شایسته سالاری غالباً و به اشتباه یک نوع حکومت تلقی می‌شود، در حالی که شایسته سالاری در حقیقت یک رویکرد و یک نهاده برای انتصاب اشخاص در یک حکومت است. افراد در سیستم شایسته سالار، بر اساس معیارهای متغیری از شایستگی مورد داوری قرار می‌گیرند. این معیارها می‌توانند زمینه‌های گسترده‌ای، از هوش گرفته تا پایبندی به اخلاق، از استعداد عمومی تا دانش در زمینه خاص را در بر بگیرند.
 گر چه من فکر می کنم که  شایسته سالاری بیشتر در حرف مورد توجه بوده  و در عمل این موضوع با توجه به شواهد و قراین متعدد در کشور ما شبیه به طنز شده است.
در دین مبین اسلام هم براین موضوع تاکید وتصریح شده است و نمونه های مختلفی در صدر اسلام وجود دارد که گویای توجه به این موضوع می باشد:حضرت علی علیه السّلام در نامه ای به قاضی منصوب خود در اهواز نوشته اند که:«ای رفاعه بدان که این حکومت امانتی است که هرکس به آن خیانت کند،لعنت خداوند را تا روز قیامت به همراه خواهد داشت و هرکس خیانت کاری را به کار گیرد پیامبر اکرم (ص) در دنیا و آخرت از او بیزار است».
«سعدی» یکی از شاعران نامی کشور هم در خصوص شایسته سالاری چنین گفته است:
               گرت مملکت باید آراسته  /   مده کار معظم به نوخاسته
          به خردان مفرمای کار درشت /   که سندان نشاید شکستن به مشت
          نخواهی که ضایع شود روزگار/   به ناکار دیده مفرمای کار
در واقع می توان گفت که مسئولیت ها،امانت های بسیار مهمی هستند که باید به اهلش سپرده شود.آنان که بدون داشتن شایستگی های لازم،خود را در مقام اداره قرار می دهند یا آنهایی که افراد را بدون شایستگی های لازم برای اداره امور می گمارند،بالاترین خیانت ها را مرتکب شده و سبب هلاکت خود و دیگران می شوند و در دنیا و آخرت مورد غضب قرار خواهند گرفت.
حضرت علی(ع) در جای دیگر در یکی از سخنان خود در تبیین بر سر کار آمدن افراد نااهل و پیامدهای تصدی امور به دست نا اهلان می فرماید که:
«همانا شما دانستید که سزاوار نیست بخیل بر ناموس و جان و غنیمت ها و احکام مسلمین،ولایت و رهبری یابد و امامت مسلمین را عهده دار شود، تا در اموال آنها حریص گردد،و نادان نیز لیاقت رهبری ندارد تا با نادانی خود مسلمانان را به گمراهی کشاند و ستمکار نیز نمی تواند رهبر مردم باشد که با ستم حق مردم را غصب و عطاهای آنان را قطع کند،و نه کسی که در تقسیم بیت المال عدالت ندارد زیرا در اموال و ثروت آنها حیف و میل می کند و گروهی را بر گروهی مقدم می دارد،و رشوه خوار در قضاوت نمی تواند امام باشد زیرا که برای داوری با رشوه گرفتن حقوق مردم را پایمال و حق را به صاحبان آنها نمی رساند و آن کسی که سنت پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و اله را ضایع می کند لیاقت مدیریت ندارد».
در جای دیگر امام علی علیه السّلام یکی از آفات حکومت و دولت را حاکمیت افراد پست دانسته و می فرماید:ریاست و حاکمیت فرومایگان و بی تجربه ها تازه به دولت رسیده،نشانه انحلال و انحطاط دولت هاست.
حال با تامل بر آن چه ما داریم می بینیم باید اعتراف تلخی کنیم و آن این که در بسیاری از منصب های مدیریتی ما شاهد حضور افرادی هستیم که تخصص شان با مسئولیت های شان به هیچ وجه تناسب ندارد.در چنین شرایطی نباید انتظار داشته باشیم که امور به خوبی مدیریت شوند.پیامدهای اجتماعی این نوع واگذاری منصب ها و مدیریت ها افزایش فساد، افزایش هزینه سازمان ها، بی اعتمادی به سازمان ها و… خواهد بود.ولی باز هم می بینیم که افرادی هستند که برای حفظ میز مدیریت شان (که نه بر اساس شایستگی، بلکه فقط براساس ارتباط بدست آوردند) دست به هر اقدامی می زننددر واقع می توان گفت که شایسته سالاری طنز تلخی است.البته این یاداشت زحمات وتلاش های مدیران ایرانی را نمی خواهد زیر سئوال ببرد که قدر دان زحمات این تعداد کم مدیران شایسته هستم.اما…