گزارشی از نشست پنجم انجمن: امور اجتماعی در آموزش و پرورش

   اگر دانش آموز گرفتار خشونت خانگی باشد، اگر چشم باز کرده و اعتیاد را دیده باشد، اگر از بعد عاطفی آسیب دیده یا خطایی کرده باشد، اگر دست به سرقت و باجگیری زده باشد یا لغزیده و به سمت مواد مخدر رفته باشد، چه کسی است که دردها، خطاها و لغزش های او را در محیط مدرسه بشناسد و در گرفتاری ها و چالش های زندگی دست او را بگیرد و از سقوط نجاتش دهد؟
کارشناسان معتقدند، همیشه می توان معلم یا مدیری را پیدا کرد که از سر مهربانی و دلسوزی، شخصا پیگیر وضعیت دانش آموز مشکل دار شود. اما رسیدگی به چالشهای کودکان امروز که در نقش محصلین قرار دارند و خیلی زود نقشهای دیگری را در جامعه بر عهده خواهند گرفت نیازمند یک سازو کار تعریف شده و تیمهای روانی اجتماعی تخصصی است.

موضوع  گفت وگوی سه ساعته مددکاران اجتماعی، روان شناسان و جامعه شناسان حاضر در نشست “امور اجتماعی و آموزش و پرورش” که یازدهم آبان به همت انجمن مددکاران اجتماعی ایران برگزار شد، همین نکته و خلابود. آنها می گفتند این که کسی با انگیزه های شخصی، پیگیر کار دانش آموز مشکل داری باشد، کفایت نمی کند بلکه ارتقای سلامت روانی اجتماعی دانش آموزان نیاز به تشکیلاتی نظام مند دارد که درمان مشکلات دانش آموزان را در ارائه خدمات مددکاری بداند، آن هم در مدرسه، درست کنار دانش آموزان.
حسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران در این نشست از لزوم برنامه ریزی برای ارتقای سلامت روانی، اجتماعی دانش آموزان سخن گفت و یکی از بزرگ ترین خلاها در آموزش و پرورش را نبود مددکار اجتماعی معرفی کرد. او بر این موضوع دست گذاشت که اگر دانش آموزی به هر دلیل درگیر آسیب اجتماعی شد، باید سیستمی تخصصی به او کمک کند تا به محیط مدرسه بازگردد نه این که اگر درگیر یک آسیب شد، درهای مدرسه به رویش بسته شود.

کیایی: افراد غیر از این که زیر چتر آموزش همگانی پیشگیری قرار می گیرند، باید از چرخه خدمات تخصصی حمایت روانی و مددکاری اجتماعی نیز بهره مند شوند
این نکته را ایوب اسلامیان، مددکار اجتماعی نیز تکرار کرد، اما با تمرکز بر ترک تحصیل دانش آموزان مشکل دار؛ دانش آموزانی که معمولابه جز همان معلم یا مدیر دلسوز کسی پیگیر وضعیتشان نمی شود و اگر مددکاری در مدرسه بود و پیگیر می شد، شاید ترک تحصیل اتفاق نمی افتاد. این مددکار اجتماعی می گوید، مشاور یا روان شناس منابع کسب اطلاعات و انجام ارزیابی اش بیشتر، گفته افراد است، اما مددکار اجتماعی از ابزارهای ارزیابی اجتماعی هم استفاده می کند؛ مثل این که به خانه دانش آموز مشکل دار سر می زند و ریشه آسیب دیدگی او را می یابد.
با وجود این کارکرد مهم، جای مددکاران اجتماعی در مدارس ما خالی است؛ حتی ابوالقاسم عیسی مراد، روان شناس و مدیرکل سابق امور تربیتی و مشاوره آموزش و پرورش می گوید، با این که مشاوران در برخی مدارس حضور دارند، اما حضور آنها نیز کمرنگ است؛ ۱۰۵ هزار مدرسه و فقط ۱۷ تا ۱۸ هزار مشاور. همین است که اگر دانش آموزی مشکلی داشته باشد، درگیر آسیبی شده یا در مسیر خطایی افتاده باشد، مشکلش در مدرسه شناخته نمی شود و اگر شناخته شود، معمولابا هدف رفع مشکل با او برخورد نمی شود.

آموزش و پرورش چه می کند
با وجود این، آموزش و پرورش چنین تحلیل هایی را کمتر می پذیرد و مدعی است به طور مستمر و با ابزارهای مختلف، آسیب های اجتماعی کودکان و نوجوانان مدرسه را رصد می کند. نمونه اش دکتر نادر منصور کیایی، مدیرکل پیشگیری و مراقبت از آسیب های اجتماعی آموزش و پرورش است که در نشست انجمن مددکاران اجتماعی گفت این دفتر از اعتیاد تا رفتارهای پرخطر دانش آموزان را تحت پوشش برنامه های خود قرار می دهد و در سه محور آموزشی، فرهنگی و مراقبتی خدمات می دهد. در بخش آموزشی گویا مهارت های خودمراقبتی به دانش آموزان آموخته می شود، همچنین به خانواده ها و کارکنان مدرسه راهکارهای مراقبت از نوجوانان آموزش داده می شود. در کنار اینها بحث های مربوط به آسیب های اجتماعی در کتاب های درسی دوره متوسطه اول گنجانده شده و کتاب های راهنمای پیشگیری از آسیب ها نیز قرار است به زودی به دست معلمان برسد تا شیوه های تدریس آنها ونحوه کلاس داری شان با اصول پیشگیری از آسیب های اجتماعی منطبق شود.
با وجود این کیایی معتقد است در حوزه مراقبتی (برخلاف حوزه آموزش) فقط آموزش و پرورش در قبال دانش آموزان مسئولیت ندارد و مدارس تنها می توانند در مواجهه با کودکان و نوجوانانی که درگیر اختلال یا در آستانه خطر هستند، مداخلات مختصر درون مدرسه ای داشته باشند. یعنی همه دستگاه های اجرایی، سیاستگذار و حمایتی در قبال دانش آموزان برای استقرار نظام مراقبتی اجتماعی مسئولیت دارند.
به این ترتیب، افراد غیر از این که زیر چتر آموزش همگانی پیشگیری قرار می گیرند، تحت غربالگری اختلالات و چرخه خدمات تخصصی حمایت روانی و مددکاری اجتماعی قرار می گیرند. اما وضع فعلی ما با وضع ایده آل فاصله دارد و برخی دانش آموزان ما در مقابل آسیب های اجتماعی بی دفاع اند.

نادر پوراصغریان که مدیریت این نشست را بر عهده داشت خود از فارغ التحصیلان مددکاری اجتماعی است و در عین حال سالها در بخشهای مختلف آموزش و پرورش استثنایی مدیریت کرده است. دکتر پور اصغریان بر اهمیت حضور یک مددکار اجتماعی در مدارس تأکید می کند و مثالها و مصداقهایی را می آورد که نشان می دهد متخصصین امور اجتماعی می توانند افت عملکرد دانش آموزان هم به لحاظ تحصیلی و هم به لحاظ اجتماعی را کاهش دهند. وی از رویه ای که مجموعه آموزش و پرورش وجود داشته انتقاد کرد و گفت اهمیت جایگاه ها و نقشهای تخصصی افراد باید جدی گرفته شود و اینکه هر کس که در آموزش و پرورش بخواهد کار کند باید حتما تجربه معلمی کردن هم داشته باشد باعث اتلاف نیروی جوانی و انرژی نیروهای تخصصی می شود.

هایده بهبودی نیز این نکته را تأیید می کند و البته تأکید می کند که جای مددکاری اجتماعی در چارت سازمانی آموزش و پرورش استثنایی دیده شده است اما چون اهمیت آن کاملا برای مدیران نظام آموزش و پرورش برجسته نشده حضور چندان پررنگی در فرایند آموزش و پرورش از مددکاران نمی بینیم. وی البته به محدودیتهای مجموعه آموزش و پرورش برای در اختیار گرفتن نیروهای جدید اشاره کرد اما این دلیل را ناکافی دانست و افزود که باید برای رفع این مانع چاره ای اندیشیده شود. پیشنهادی که پوراصغریان برای محدودیت نیرو در کوتاه مدت ارائه می دهد این است که نیروهای موجود در سازمان که تحصیلات مددکاری یا روانشناسی یا مشاوره دارند را بازآموزی کنیم تا بتوانند تا زمان ورود نیروهای جدید در این حوزه نقش آفرینی کنند.

ضرورت نگاه سیستمی به چرخه آسیبهای اجتماعی در آموزش و پرورش و بررسی استفاده از سازمان های مردم نهاد که در حوزه امور اجتماعی فعال هستند دغدغه های دیگری بود که در این نشست پیرامون آن بحث و تبادل نظر شد.

(با تشکر از مریم خباز خبرنگار جام جم)