خلاصه سخنرانی های پنل انجمن مددکاران اجتماعی ایران در همایش مادرانگی

 چهارمین همایش مادرانگی درایران با حمایت “بنیاد فرهنگی بین المللی مادر” به مدیریت جناب آقای مهندس غلامرضا محمدی و با همکاری پژوهشکده خانواده و دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی (قطب علمی خانواده)، و مشارکت انجمن های مختلف از جمله انجمن مددکاران اجتماعی ایران، انجمن ایرانی روانشناسی، انجمن روانشناسی بالینی کودک و نوجوان در تاریخ های ۲۸  و ۲۹ آذر ۱۴۰۲ در محل  دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد.

یکی از پنلهای تخصصی در این همایش دو روزه، با موضوع مادرانگی و سلامت اجتماعی به انجمن مددکاران اجتماعی ایران اختصاص داشت.

دکتر سید حسن موسوی چلک، دبیر این نشست و آقایان عباسعلی یزدانی، امیر مغنی باشی، علی زاده محمدی و خانم منیره بلوچی دیگر سخنرانان این پنل بودند.

در ادامه بخشهایی از سخنرانی های ارائه شده را می خوانید:

 

سید حسن موسوی چلک (دکتری تخصصی مددکاری اجتماعی و رییس انجمن مددکاران اجتماعی ایران)

عنوان سخنرانی: سلامت اجتماعی  و مادرانگی

یکی از مهمترین دغدغه های جوامع مختلف تحقق سلامت همه جانبه جسمی،روانی، اجتماعی  ومعنوی  است تا از این طریق « به زیستن اجتماعی» که طبق تعریف جدید جهانی مددکاری اجتماعی هدف  غایی این حرفه محسوب می شود،تحقق پیدا کند. هدفی که فلسفه تشکیل دولت ها با آن تزدیکی زیادی دارد  تا زمینه رفاه اجتماعی را برای مردم فراهم کرده و امنیت خاطر آنان رافراهم کنند.  هنگامی که از سلامت اجتماعی گفت وگو می شود منظور جامعه سالم و برخوردار از امنیت و رفاه اجتماعی است که در آنجا شاخص های قابل قبولی را شاهد هستیم.

بررسی آمارهای موجود از وضعیت اجتماعی و روانی کشور می تواند برای سیاستگذاران، مدیران، متخصصین و پژوهشگران حوزه مددکاری اجتماعی هشدار دهنده باشد. آمار بالای خشونت در سطوح مختلف اعم از خانواده، اجتماعی و روابط بین فردی و حتی در فضای مجازی، میزان نامطلوب و روبه تزاید پرونده های قضایی  که محتوای آنها به هر نحو مرتبط با پرخاشگری یا انواع دیگر مسئله های اجتماعی در ارتباط اند. (این میزان را اگر با پرونده های غیررسمی که در شوراهای حل اختلاف یا سایر مراکز داوری و میانجی گری مفتوح می شوند جمع کنیم حجم بالای دعاوی بیشتر هم خواهد شد)، مطالعات هم نشان می دهند که وضعیت نگران کننده تضادها و تعارضات پیش رونده و حل نشده ای که در ارتباطات بین فردی درون خانواده ایجاد می شوند و آمار پایین انسجام خانواده و رقم بالای آمار از هم پاشیدگی خانواده ها را ایجاد کرده اند، رتبه ضعیف ایران در شاخصهای مرتبط با نشاط و شادابی و بسیاری مصادیق دیگر می­تواند بیانگر لزوم توجه به شاخصهای سلامت اجتماعی در کشور باشد چون همانگونه که نشان داده شده است این عامل­ها رابطه ای دو سویه با سلامت اجتماعی ایجاد می کنند همانگونه که ذکر شد جامعه ای را می توان با مفهومی که از سلامت اجتماعی ارائه شد سالم خواند که رضایت و شادابی مردم در آن قابل رویت باشد. فقدان سلامت اجتماعی را می توان نتیجه عدم جذب افراد در چارچوبهای اجتماعی و نتیجتاً عدم جامعه پذیری صحیح آنها دانست. بنابراین بر اساس یافته های اندیشمندان حوزه علوم اجتماعی و مددکاری اجتماعی می توان گفت سلامت اجتماعی عامل مهمی در کنترل آسیب های اجتماعی و مسائل اجتماعی و همچنین حفظ نظم اجتماعی است. بدون شک برای تحقق سلامت اجتماعی و کاهش آسیب های اجتماعی از جمله اعتیاد به مواد مخدر و روانگردان ها، طلاق، خودکشی، خشونت های خانگی و اجتماعی، ادغام اجتماعی افراد دارای نیاز های خاص و عدم تبعیض بین این افراد در جامعه با تفاوت ها و تتوعی که دارند، تحقق حقوق سالمندان و…. می بایست از تمام ظرفیت ها بالقوه و بالفعل بهره برد. از جمله این ظرفیت ها در نهاد خانواده است. در این نهاد نقش آفرینان  متعددی حضوردارند که از جمله آنها مادران هستند که در تحقق برخی از این مولفه ها با توجه به جایگاه تربیتی و نقش های که در افزایش مشارکت اجتماعی ، پذیرش اجتماعی و انطباق و سازگاری و میانجی گری، بازتوانی آسیب دیدگان اجتماعی، ترویج صلح ، دوستی و مهربانی دارند، می توانند تاثیرگذار باشند.

 

منیره بلوچی (دانشجوی دکتری تخصصی مددکاری اجتماعی و مسوول نمایندگی انجمن مددکاران اجتماعی ایران در استان کرمان)

عنوان سخنرانی: روندهای اجتماعی- فرهنگی با تمرکز بر نقش حیاتی مادر در سلامت اجتماعی خانواده

در جهان امروز، روندهای اجتماعی-فرهنگی در حال تغییر، تأثیر عمیقی بر ساختار و عملکرد واحدهای خانواده دارند. شناخت و آگاهی این روندها، دیدگاهی جامع از عوامل زمینه‌ای تأثیرگذار بر پدیده ها، ارائه می‌کند و بینش‌ ارزشمندی را در خصوص پیچیدگی های جامعه، سیاست های اطلاع رسانی و سیستم های پشتیبانی، سازگاری و تاب‌آوری، پیش بینی روندهای آینده و … ارائه می‌دهد.

از جمله روندهای اجتماعی-فرهنگی عمومی که از اهمیت زیادی برخوردارند، شامل انتقال جمعیت و رشد جمعیت سالمندان، شکنندگی و ناکارآمدی هنجارهای اجتماعی متعارف، شکاف ارزش‌ها و نگرش‌ها در گروه‌های مختلف، پیشرفت های تکنولوژیکی، رسانه جمعی و ارتباطات جهانی، افزایش سواد اجتماعی و … می باشند. مطالعات نشان می دهند، این روندها بر نقش محوری و حساس مادران در خانواده بسیار تاثیرگذار هستند و به صورت اختصاصی بر نحوه انجام وظایف و مسئولیت های مادران در خانواده عمیقا اثر می گذارند. تحولاتی چون، قانون تعادل شغلی و مادری، نقش های جنسیتی بازتعریف شده، فناوری ها و سبک های فرزندپروری، انعطاف پذیری در ساختار خانواده و … روایت مادری سنتی را تغییر می‌دهد و فرصت‌ها، چالش‌ها و دیدگاه‌های جدیدی را برای زنان در نقش‌های مادرانه‌شان ارائه می‌دهد. در واقع این تحول نقشی، تحت تأثیر تغییرات پیوسته روندهای اجتماعی و فرهنگی است.همچنین شواهد تجربی، نشان دهنده تأثیر چند وجهی نقش مادر بر سلامت اجتماعی اعضای خانواده میباشد. لذا اهمیت دارد چالش هایی چون ناتمامی نقش های مادران، تقابل بین کار و زندگی، نابرابری جنسیتی و…  و فرصت هایی همچون افزایش انعطاف پذیری خانواده، پذیرش دیدگاه های گوناگون و مدارا، مشارکت های متوازن والدین و … شناسایی شود و در جهت مدیریت و بهره مندی از آنها، اقدام گردد.

لازم به ذکر است، کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه در خصوص پیامدهای منفی و مثبت این تحولات واکنش‌های متفاوتی را از خود نشان می‌دهند. به طور کلی، هر کشوری بر اساس شرایط خود و الزامات داخلی خود، واکنش‌های متفاوتی را نشان می‌دهد. اما کشورهای توسعه یافته عموماً آگاهی بیشتری نسبت به پیامدهای منفی و مثبت دارند و برنامه‌های پیشگیری و مدیریت مناسب را برای مقابله با آنها پیاده می‌کنند. آنها پژوهش‌های فراوانی انجام داده و سیاست‌ها و برنامه‌های ملی برای مدیریت این پیامدها تدوین کرده اند و عموماً سرمایه گذاری قابل توجهی در حوزه سلامت و آموزش در نظر گرفته اند. تلاش آنها در جهت تامین و بهبود سیستم بهداشت عمومی، ارتقای سطح آموزشی و آگاهی افراد می باشد تا به عواقب منفی و جنبه‌های غیرمطلوب توجه شود و راهکارهای مناسب به کار گرفته شود.در این خصوص تجارب و جهت گیری هایی بین المللی همچون اصلاحات خط مشی، ابتکارات آموزشی، برنامه های حمایتی مبتنی بر جامعه، یکپارچه سازی فناوری، تغییرات فرهنگی و … در جهت مدیریت پیامدها، شناسایی شده است و در نهایت پیام های کلیدی همچون ترویج برابری جنسیتی، اولویت بندی تعادل کار و زندگی، سرمایه گذاری در آموزش والدین، اولویت سلامت روان، تعادل سنت و مدرنیته، شبکه های اجتماعی حمایتی و … برای آمادگی مواجهه با روندها در کشور شناسایی شده است.

 

امیر مغنی باشی منصوریه (دکتری تخصی مددکاری اجتماعی، متخصص اعتیاد و عضو هیات مدیره انجمن مددکاران اجتماعی ایران)

عنوان سخنرانی: احترام به نقش مادرانگی زنان در درمان اعتیاد؛ یک ضرورت اخلاقی و درمانی

مطالعات حاکی از آن است که تاریخچه وابستگی زنان به مواد اعتیاد آور (مانند وجود خشونت خانگی و آسیب های مرتبط با آن) با مردان تفاوت دارد. افزون بر این، زنان مبتلا به اختلالات سوء مصرف مواد در مقایسه با مردان، عواقب طبی و پیامدهای اجتماعی شدیدتری را تجربه می کنند. موانع دسترسی به درمان یکی از مشکلات عمده زنان است. زنان به احتمال زیاد موانع اقتصادی بیشتری را برای ورود به درمان تجربه می کنند، تلاش بیشتری باید کنند تا وقت خود را برای شرکت به موقع و منظم در جلسات درمان با مسئولیت های خانوادگی و رفت و آمد به مرکز درمانی هماهنگ کنند، و در معرض احساس شرم و انگ شرکت در درمان در مقایسه با مردان هستند. همچنین مشکلات سلامت روان زنان می تواند توانایی آنها برای دسترسی به درمان را تحت تأثیر قرار دهد، چرا که زنان به طورشایع تری دچار افسردگی و اضطراب هستند که باعث می شود کمتر به دنبال درمان باشند.

بزرگترین مانع درمانی برای زنانی که باردار و یا دارای فرزند هستند فقدان حمایت از آنها و فرزندانشان است و این واقعیت که ممکن است در صورت عدم اتمام موفقیت آمیز درمان، فرزند این مادران از آن ها گرفته شود مشکلی اساسی بر سر راه این زنان در ورود به درمان است. شواهد موجود نشان می دهد که امکان همراهی کودکان در طول درمان با مادران شان می تواند انگیزه ای برای ورود به درمان و باقی ماندن در درمان باشد. همچنین گزارش شده است که همراه بودن فرزندان در درمان می تواند به مادر کمک کند تا مهارت های والدینی و فرزندپروری را در  محیطی امن یاد بگیرد و تمرین کند و می تواند به ایجاد پیوند میان مادر و کودک کمک کند.

وی در این سخنرانی، ضمن بیان تاریخچه و ضرورت درمان مبتنی بر جنسیت و سیر تاریخی توجه به مدل های یکپارچه درمان اعتیاد مادران و کودکان و مرور چند مطالعه بین المللی و داخلی انجام شده در این زمینه، الگوهای بومی و ملی کمپ های مادر و کودک را به عنوان یکی از الگوهای موفق در درمان اعتیاد معرفی کرد.

 

عباسعلی یزدانی (دکتری تخصصی مددکاری اجتماعی و  عضو هیات مدیره انجمن مددکاران اجتماعی ایران)

عنوان سخنرانی: مادرانگی و طلاق: راه حل فرزندپروری مشترک

مادر بودن و مطلقه بودن دو مفهوم پر کاربرد در متون و منابع حوزه روانی- اجتماعی ایران دستکم در نیم قرن اخیر بوده است. در عین حال که همنشین هم اند، اولی به شدت از سوی حاکمیت، سنت و مذهب، پسندیده، ستوده و ارزشمند و دومی، ناپسند، نکوهیده و منکر دانسته شده است. با وجود این، گزارشهای آماری موجود نشان از روند شدیدا رو به رشد جمعیت مادران مطلقه به نسبت دهه های قبلتر دارد. این روند در برخی از استانهای کشور از میانگین جهانی نیز پیشتر رفته است. روندی که مختص ایران نیست و یک مقوله جهان شمول است.

اما در جامعه ایران از چند جهت دارای اهمیت است. اول اینکه، با توجه به در هم تنیدگی نهاد مذهب و سیاست، حساسیت بالایی در میان سیاسیون برای پایین نگاه داشتن آمار طلاق در کشور وجود دارد به گونه ای که بالابردن هزینه های مادی و معنوی طلاق و تجرد مادران به عنوان یک استراتژی در نظام سیاستگذاری کشور در پیش گرفته شده است. دوم، جامعه ایرانی به معنای عموم مردم یا سنتهای رایج، نگاه دوستانه ای به موضوع طلاق به ویژه در مادران (زنان صاحب فرزند) ندارد. سوم، خدمات جامعه تخصصی مانند مشاوران و خانواده درمانگران نسبتاً گران و بنابراین خارج از دسترس (یا اولویت) بسیاری از خانواده هاست و بنابراین دامنه اثرگذاری اجتماعی آن مطلوب نیست. چهارم، جامعه مدنی با توجه به ملاحظات سنتی، مذهبی و سیاسی ورود ناکارآمدی به موضوع دارد و و بیشتر واکنشی انسان دوستانه و ترحم آمیز یا به مادران و فرزندان است تا تلاش های نهادی. همه این موارد باعث می شود که مادران به ویژه مادران سالخورده تر، در فرایند طلاق، “تنها” شوند.

راهبردهایی که در جامعه عمومی ایران برای فرایند طلاق به ویژه طلاق مادران وجود دارد شامل اجتناب، نماسازی غیرسازنده، طرد فرد مطلقه، محروم کردن از حمایت و حقوق و امثال آن است که هدفهایی مانند تنبیه مادر، حمایت از فرزندان طلاق، یا حفظ آبروی خانواده را دنبال می کند. در حالیکه در طلاق، هم مادر، هم پدر و هم فرزند در معرض آسیب هستند.

یکی از پیشنهادهای جایگزین برای این موضوع، والدگری یا فرزندپروری مشترک (co-parenting ) بعد از طلاق است که مددکاران اجتماعی در سالهای اخیر تحقیقات گسترده ای درخصوص آن انجام داده اند و آثار مثبت آن در جوامع متنوع به ثبت رسیده است. این رویکرد باعث می شود خانواده از هم گسیخته از حداقل انسجام ممکن برخوردار بماند به گونه ای که هم فرزندان از نعمت هر دو والد برخوردار بمانند و هم والدین (هم پدر و هم مادر) استقلال عمل لازم برای آینده خود (شامل ازدواج مجدد یا دگرپیوند) را حفظ کنند. در این رویکرد، والدین حق و مسئولیت پدرانگی و مادرانگی خود را نسبت به فرزند ایفا می کنند بدون اینکه نیاز به حفظ پیوند عاطفی یا ارتباطات زوجی با همسر سابق داشته باشند.

وی سپس، ضمن اذعان به تفاوت های آماری و فرهنگی در استانهای مختلف کشور به مقوله طلاق، علاوه بر مروری بر مسئله های مادران مطلقه، فرزند پروری مشترک را راه حلی مناسب برای حمایت از مادران مطلقه معرفی کرد.

 

در این پنل، همچنین دکتر علی زاده محمدی عضو پژوهشکده خانواده نیز درباره اهمیت برنامه ریزی های بلندمدت برای حمایت از مادران و زنان، پرهیز از اقدامات اجرایی شتابزده و زودبازده و اهمیت اقدامات مبتنی بر پژوهش و شواهد سخنرانی کرد.

روابط عمومی انجمن مددکاران اجتماعی ایران