متن نشست کاربرد متقابل جامعه شناسی و مددکاری اجتماعی

ست عمومی گروه جامعهشناسی کاربردی مورخ ۲۶ مهر ۱۴۰۲ با موضوع “کاربردهای متقابل جامعه شناسی و مددکاری اجتماعی

 

نشست کاربردهای متقابل جامعه شناسی و مددکاری ۲۶ مهرماه ۱۴۰۲ به صورت آنلاین بر بستر گوگل میت برگزار شد. سخنران اصلی این نشست دکتر سید حسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران بودند و خانم دکتر مریم سادات حسینی فر، دبیری نشست را بر عهده داشتند.

 

دبیر نشست با یک مقدمه بحث را آغاز کرد:

چطور می‌شود جامعه شناسی را در رشته‌های مختلف و همینطور در جامعه و در زندگی روزمره به شکل کاربردی پیگیری کرد. یکی از مواردی که بسیار حائز اهمیت هست بحث استفاده‌ مددکاران از جامعه شناسی است، از نظر من به عنوان جامعه‌شناس، جامعه‌شناسی در سه بعد می‌تواند در مددکاری کاربرد داشته باشد :

  1. بحث رویکردهای نظری: یعنی جامعه شناسی یا از طریق نظریه‌ها که می‌تواند شامل پارادایم، رویکرد و نظریه باشد به مددکاری کمک کند یعنی مددکار می‌تواند با رویکرد نظری وارد میدان شود و در نهایت مداخله و درمان انجام دهد.

۲. بحث روش: در بحث روش اینکه روش‌های جامعه شناسان و به طور کلی علوم اجتماعی در مددکاری کاربرد داشته باشد.

چون روش مختص جامعه شناسی هم نیست، البته در ایران اینطور مرسوم است که علوم اجتماعی رو بیشتر با جامعه شناسی و پژوهشگری می‌شناسند که بیشتر مسلط به روش هستند ولی خب بخواهیم کلی به آن​ها نگاه کنیم و با در نظر گرفتن سراسر دنیا، علوم اجتماعی فراتر از این می‌باشد.

۳. بحث مفاهیم: در بحث مفاهیم و شناخت مفاهیم، جامعه شناسی چطور می‌تواند به شکل کاربردی به مداخله‌ در میدان به مددکارکمک کند. حالا در بحث‌های دیگر مثل کنش، بحث طبقه، بحث پایگاه و در واقع مفاهیمی مثل توسعه‌، شهر و … مددکار باید در زمان استفاده از این مفاهیم و در زمان انجام مداخله به این مفاهیم مسلط باشد و همینطور بالعکس چون یک رابطه دیالکتیک و متقابل وجود دارد.

موضوع مداخله و درمان از موضوعات دیگری است که جامعه شناسان البته جامعه شناسان متعهد همیشه این دغدغه‌ را داشتند که خب این نظریه‌ها و این مفاهیم کجا می‌تواند کاربرد پیدا کند کجا می‌تواند به کار گرفته شود، کجا می‌تواند به مردم کمک کند و مددکاران عزیزان و یا یکی از عناصری هستند که می‌توانند در جامعه نه تنها از جامعه‌شناسی کمک بگیرند بلکه می‌تواند به این مداخله و درمان می‌شود گفت که رسیدگی بکنند.

سپس، دکتر موسوی چلک سخنرانی خود را با موضوع همکاری این دو رشته به شرح زیر بیان نمود:

به​نام خدایی که در این نزدیکی‌ست سلام عرض می‌کنم خدمت شما خانم دکتر حسینی‌فر جا دارد که سپاس‌گذاری کنم از انجمن جامعه شناسی ایران که سابقه‌ی طولانی دارد، انجمن مددکاری هم یک سابقه دیرینه‌ همکاری را با انجمن جامعه شناسی ایران دارد و همینطور انجمن جامعه شناسی کاربردی، همین‌جا می‌خواهم یادی کنم از بزرگان حوزه‌ جامعه شناسی که در انجمن جامعه‌شناسی حضور داشتند و امروز دستشان از این دنیا کوتاه است. روز قبل سومین سالگرد استاد بزرگ آقای دکتر توسلی بود مرحوم دکتر قانعی راد و … کسانی بودند که سکّان دار انجمن جامعه شناسی در مقاطعی بودند و در تأسیس و توسعه این انجمن نقش داشتند.

همین جا می‌خواهم اجازه بگیرم که یادی کنیم از یکی از اساتید بزرگ مددکاری اجتماعی جناب آقای دکتر سید احمد حسینی حاجی بکنده که دستشان از دنیا کوتاه است و همینجور ادای احترام کنیم به همه‌ کسانی که تلاش می‌کنند تا جامعه رنگ آرامش، صلح و دوستی بگیرد. چه دوستانی که در حوزه‌ جامعه شناسی هستند چه دوستانی که در حوزه‌ مددکاری اجتماعی هستند و همینطور حوزه‌های دیگر چون همه‌ ما به دنبال این هستیم که در نهایت بهزیستن اجتماعی در جامعه تحقق پیدا کند. جامعه‌شناسی و مددکاری اجتماعی رابطه‌ی دیرینه‌ای با هم دارند همینطور که مبانی نظری هم در روش و هم در مفاهیم با هم در ارتباط هستند ما هم در گروه‌ها و همچنین در حوزه‌ها در واقع با جامعه شناسی ارتباط خیلی نزدیکی داریم.

می‌خواهم گریزی بزنم به این که ما در گذشته و قبل از بازنگری دروس مددکاری اجتماعی در وزارت علوم بیشترین دروسی که دانشجویان مقطع کارشناسی در رشته‌ی مددکاری اجتماعی می‌خواندند دروس مربوط به حوزه‌ی جامعه‌شناسی بود بعد از بازنگری یک مقداری مددکاری اجتماعی پر رنگ‌تر شد در واقع ما تقریباً تمام دروس اختیاری هم عمدتاً به حوزه‌ی جامعه‌شناسی برمی‌گردد. با آن اولین تعریفی که ریچموند از مددکاری اجتماعی داد به گونه‌ای نشانه‌های خوبی از ارتباط مددکاری با سایر علوم و روانشناسی را مطرح کردند و آخرین تعریفی که سال ۲۰۱۴ فدراسیون جهانی مددکاران اجتماعی ایران انجمن جهانی دانشگاه‌های مددکاری اجتماعی و شورای بین المللی رفاه اجتماعی در واقع با اجماع تصویب کردند که انجمن مددکاران اجتماعی ایران هم در بازنگری این تعریف نقش داشت. قالب نگاه جدید مددکاری اجتماعی و در تعریف جدید عمدتاً نشان‌دهنده‌ی بهره‌گیری بیشتر از علوم اجتماعی است در واقع وقتی به مددکاری اجتماعی به عنوان یک علم اشاره می‌کند که چه کارهایی را باید انجام بدهد به صراحت از علوم انسانی علوم اجتماعی و دانش بومی در تعریف یاد می‌کند کهنشان‌دهنده‌ی اهمیت آن می‌باشد.

در تعریف گذشته مددکاری اجتماعی، مددکاری اجتماعی حرفه‌ای بین رشته‌ایست یعنی در همان ابتدا به بین رشته‌ای بودن به نوعی اشاره می‌شد.

در چند حوزه مددکاری اجتماعی و جامعه‌شناسی در واقع با هم ارتباط دارند من در یکی از کتاب‌هایم یعنی” کار با فرد ۱″ خیلی کوتاه در یک فصلش به رابطه‌ی مددکاری با سایر علوم اشاره کردم، اولین علمی را که به آن اشاره کردم اتفاقا جامعه شناسی‌ست به واسطه‌ی آن قرابتی که ما داریم حتی بعد از انقلاب هم شورای انقلاب فرهنگی وقتی تجمیع رشته‌های علوم اجتماعی را صورت دادند مددکاری اجتماعی هم یکی از پنج گرایش مجموعه‌ی علوم اجتماعی بود.

نکته بعدی، با توجه به تفاوت رویکردهایی که ما در مددکاری اجتماعی در سال‌های اخیر پیدا کردیم استفاده‌ی متقابل از ظرفیت مددکاری اجتماعی فقط محدود به مداخلات نیست شما وقتی به سابقه‌ی انجمن جامعه‌شناسی نگاه می‌کنید قبل از ۱۳۸۹ یک گروهی در زیر مجموعه‌ی انجمن جامعه شناسی بود به اسم جامعه شناسی کاربردی که انجمن مددکاران اجتماعی ایران در واقع مسئولیت این گروه را بر عهده داشتند.

من اعتقادم این بود که یه مقداری باید متفاوت‌تر نگاه کنیم حالا امشب با یکدیگر مرور می‌کنیمکه آیا استفاده‌ی متقابل از ظرفیت مددکاری اجتماعی برای جامعه شناسی فقط محدود به مداخلات است؟! که من چنین اعتقادی را ندارم.

خیلی کوتاه به شش روش مددکاری اجتماعی اشاره می کنم :

اگر اجازه بدهید من در واقع از روش‌ها شروع بکنم که ما اصلا چه روش‌هایی داریم برای دوستانی که حالا ممکن است در رشته‌ی مددکاری اجتماعی هم نباشند. ما شش تا روش مددکاری اجتماعی داریم مددکاری اجتماعی فردی، گروهی، جامعه ای،‌ مدیریت، خدمات اجتماعی، تحقیقات اجتماعی و اقدام اجتماعی. تصور اینکه ما در پیاده سازی این شش روش جامعه‌شناسی را نبینیم حداقل برای من اصلا متصور نیست. ما در تمام این شش روش از ظرفیت علم جامعه‌شناسی در کنار سایر علوم انسانی و حرفه های مرتبط به این حوزه‌ها باید بهره بگیریم. آن نگاه سنتی که ما در مددکاری اجتماعی داشتیم که بیشتر به اون کارهای حمایتی و خیریه و غیره اشاره داشت امروز متفاوت شده است. اجرای فرایندهای مددکاری اجتماعی هم فرآیندی چند مرحله‌ایست؛ مطالعه‌ست یعنی جمع آوری اطلاعات و طبیعتاً در جمع آوری اطلاعات بدون شک ما به جامعه شناسی نیاز داریم به ویژه آنجایی که داریم با گروه‌های هدف کار می‌کنیم بسیاری از گروه‌های هدف مددکاران اجتماعی و جامعه شناسی به هم مرتبط هستند و مددکار اجتماعی برای این که بتواند اطلاعات درستی را جمع‌آوری بکند باید سوالات درستی بپرسد و این مستلزم یک شناخت علمی است، بخشی از این شناخت علمی به مبانی نظری در واقع بین رشته‌ای برمی‌گردد. مرحله‌ی دوم تشخیص است و یکی از جاهایی که بیشترین کاربرد را برای ما دارد. در مرحله تشخیص، اطلاعات و تجزیه تحلیل ما از شرایط یک مراجع بدون شک زمانی قوی خواهد بود که پشتوانه‌های نظری بیشتری و قوی‌تری برای یافته‌های خود داشته باشیم تا بتوانیم به یک تشخیص و اولویت بندی در نیازها و مشکلات برسیم.

سوالاتی که همیشه دانشجویان دارند این است که ما این همه نظریه‌ای که می‌خوانیم کجا به کار ما می‌آید یکی از جاها درهمین مرحله‌ی تجزیه تحلیل اطلاعات و تشخیص نیازها و مشکلات است که طبیعتاً هر چقدر ما تسلط و مبانی نظری بیشتری داشته باشیم و یافته‌های ما با پشتوانه‌ی مبانی نظریه موجود باشد ما طبیعتاً می‌توانیم دراین مسیر گام برداریم ضمن این که ما یه بحثی داریم به اسم تولید دانش بومی که خیلی مواقع در همین تجزیه و تحلیل هاست که ما می‌توانیم به یک سوال برسیم به پیش فرض برسیم به فرضیاتی برسیم. طبیعتاً درحرفه‌های یاورانه مثل مددکاری اجتماعی، روانشناسی، مشاوره و عمده‌ی نظریاتی که برخواسته از این حرفه ها هستند عمدتاً مبتنی بر شواهد هستند و طبیعتاً یکی از جاهایی که ما می‌توانیم طور مشترک با حوزه‌ی جامعه‌شناسی ارتباط بگیریم برای تولید دانش بومی در حوزه‌هایی ست که ما در جامع با آن​ها سر کارداریم. ضمن این که در تجزیه تحلیل اطلاعات برای تشخیص اولویت‌بندی به پشتوانه‌ی نظری نیاز داریم تا آن را ضمیمه تشخیص‌مان قرار بدهیم. طبیعتاً هر چقدر یافته‌های ما برای تحلیل وضعیت مراجع و خانواده با مبانی نظری بیشتری مورد تایید قرار بگیرد کار ما برای اولویت‌بندی و مراحل بعدی اهمیت پیدا می‌کند.

یا در روش مددکاری گروهی طبیعتاً موضوع پویایی گروهی یکی از موضوعات جدی حوزه‌ی جامعه شناسی، روانشناسی، مشاوره و مددکاری اجتماعی می‌باشد طبیعتاً ما در برنامه‌هایی که در حوزه گروهی هم داریم بدون شک به مبانی نظری جامعه شناسی نیاز داریم. در مددکاری جامعه ای یا کار با جامعه تصور اینکه ما جامعه شناسی را کنار بگذاریم اصلا قابل تصور نیست ما حتماً نیازمند به یک تحلیل از وضعیت آن موضوع یا آن محیط اجتماعی هستیم بدون شک برای تحلیل آن وضعیت و آن محیط هم نیازمند پشتوانه‌های نظری و یافته‌های مربوط به حوزه‌ی جامعه شناسی هستیم.

مثلاً در موضوع بازآفرینی شهری یا سکونتگاه‌های غیر رسمی گرچه خود این اصطلاح هم به نوعی یک برچسبه ولی برای این که ذهن​ها ترغیب بشود این اصطلاح را به کار بردم طبیعتاً ما باید جامعه‌شناسی شهری بدانیم. آنجایی که مددکاران در حوزه‌ی روستا و حوزه‌ی عمران روستایی دارند کار می‌کنند باید جامعه شناسی روستایی را بشناسند. آنجایی که در یک سازمان داریم کار جامعه‌ای انجام میدهیم، در یک کارخانه داریم کار جامعه‌ای انجام می‌دهیم، جامعه ‌شناسی سازمان‌ها را باید بشناسیم جامعه‌شناسی صنعتی را باید بشناسیم آنجا که با اقشار داریم کار می‌کنیم جامعه شناسی قشرها را باید بشناسیم، آنجا که با آسیب دیدگان کار می‌کنیم آسیب‌شناسی اجتماعی و جامعه شناسی انحراف و غیره را باید بشناسیم طبیعتاً ما برای تحلیل این وضعیت نیازمند بهره‌گیری از یافته‌ها و مبانی علمی جامعه شناسی هستیم. ما هم برای تحلیل وضعیت موجود و هم برای تدوین برنامه‌های خود به حوزه جامعه شناسی نیازمند هستیم. تحقیقات اجتماعی یکی از روش‌های شش‌گانه‌ی مددکاری اجتماعی‌ست، طبیعتاً عمده‌ی حوزه‌هایی که در حوزه‌ی روش کار می‌کنند از جامعه‌شناسی به نوعی دارند بهره می‌گیرند. ما در حوزه‌ی تحقیقات هم می‌توانیم کارهای مشترکی انجام بدهیم به این دلیل که انباشت اطلاعات در حوزه‌ی مددکاری اجتماعی بسیار بسیار زیاد است یعنی ما در حوزه‌های مختلف که حالا بعدا اشاره می‌کنم داریم کار می‌کنیم حوزه‌هایی که ما داریم در واقع حوزه‌هایی هستند که انباشت اطلاعات را داریم هیچ کجا به اندازه‌ی حوزه‌های مددکار اجتماعی اطلاعات به روز راجع به موضوعات مشترک بین ما و حوزه‌ی جامعه‌شناسی وجود ندارد، ضمن اینکه اطلاعات ما به روزه یعنی شامل اطلاعاتی‌ست که مستقیم توسط مددکاران اجتماعی در مراکز مختلف اعم از دولتی، عمومی، خصوصی، خیریه و غیره گرفته می‌شود لذا ما هم به روش نیاز داریم هم به داده‌ها نیاز داریم و هم به کارهای مشترکی که در واقع با هم دیگر می‌توانیم انجام بدهیم، ضمن اینکه بهره‌برداری از یافته‌های پژوهشی دو حوزه هم برای هر دو حوزه قابل استفاده خواهد بود. ما ]مددکاران اجتماعی[خیلی جاها یا برای سیاست‌گذاری و اقدام اجتماعی از یافته‌های پژوهشی جامعه شناسان استفاده می کنیم جامعه شناسان هم برای تحلیل مسائل اجتماعی مرتبط با جامعه می‌توانند از یافته‌های پژوهشی مددکاران اجتماعی استفاده کنند. پس در حوزه‌ی تحقیقات هم استفاده از روش برای ما مهمه پشتوانه‌های نظری جامعه‌شناسی برای ما مهمه و اما از آن طرف استفاده از یافته‌های پژوهشی متخصصین حوزه‌ی جامعه‌شناسی هم اهمیت پیدا می‌کند و متقابلاً انباشت اطلاعات و یافته‌های پژوهشی مددکاران اجتماعی می‌تواند برای متخصصین حوزه‌ی جامعه‌شناسی کاربردهای خاص خود را داشته باشد.

من از یک مثال دیگر استفاده می‌کنم ما می‌خواهیم درحوزه‌ی جامعه‌شناسی صنعتی کار کنیم طبیعتاً داده‌های مددکاران اجتماعی در صنایع و کارخانجات می‌تواند محوری برای پژوهش و تحلیل وضعیت موجود باشد و مددکاران اجتماعی که در حوزه‌ی خانواده در مراجع قضایی، اورژانس اجتماعی و مراکز دیگر کار می‌کنند داده‌هایی دارند که این داده‌ها می‌تواند در تحلیل وضعیت اجتماعی برای جامعه شناسان کاربرد داشته باشد خیلی جاها کارای مشترک هم می‌شود انجام داد یعنی جزیره‌ها نباشیم در واقع بتوانیم به صورت مشترک هم برنامه‌هایی را داشته باشیم. موضوع بعدی اقدام اجتماعی یا سیاست‌گذاری اجتماعیه طبیعتاً هم شما و هم اساتیدی که در جلسه هستند استحضار دارند که اولین بار کلمه‌ی سیاستگذاری اجتماعی توسط «تیت موس» بر اساس انباشت اطلاعات مددکاران اجتماعی مورد استفاده قرار گرفت و همین الان هم که ما در حال صحبت هستیم حداقل می‌توانم ادعا کنم که انجمن مددکاران اجتماعی ایران در بین عموم تشکل‌های صنفی و علمی بیشترین حضور را در عرصه‌ی سیاست گذاری دارد. الان مسئولیت کارگروه مسائل و آسیب‌های اجتماعی مجمع به عهده‌ی انجمن مددکاران اجتماعی ایران است. طبیعتاً حضور مددکاران اجتماعی در عرصه‌ی سیاستگذاری بسیار بالاست به واسطه‌ی انباشت اطلاعاتی که دارند خیلی جاها می‌تواند پشتوانه‌های نظری سیاستگذاری اجتماعی باشند. ما اتفاقاً وابسته‌ به حوزه‌ی جامعه‌شناسی و سیاست‌گذاری اجتماعی هستیم حالا من چون یه علاقه‌ی شخصی دارم به این حوزه و حتی رساله‌ی دکترای من هم در حوزه سیاستگذاری اجتماعی بود مجبور شدم مطالعات بیشتری را اختصاصاً در این حوزه‌ها داشته باشم طبیعتاً ما با مکاتبی که دراین حوزه و مکاتبی که درحوزه‌ی رفاه در واقع هستند به شدت نیاز داریم تا بتوانیم در عرصه سیاست​گذاری فی‌مابین ایفای نقش کنیم.

مثال میزنم ما اگر قرار است در حوزه‌ی آسیب‌ها سیاست‌گذاری کنیم بدون شک این کار بدون بهره‌گیری از نظرات و رویکردهای جامعه‌شناسی امکان‌پذیر نیست. اگر بخواهیم سیاست‌گذاری در حوزه‌ی سالمندی داشته باشیم باز بدون توجه به ابعاد اجتماعی و جامعه‌شناسی امکان پذیر نیست. اگر بخواهیم در حوزه‌ی شهری ورود داشته باشیم به همین شکل. لذا سیاست‌گذاری اجتماعی که حالا در منابع به عنوان اقدام اجتماعی از آن یاد می‌شود اعتقاد من این هست که بین رشته‌ایست. نه فقط جامعه‌شناسی و مددکاری اجتماعی بسته به موضوعات می‌توانند کار تیمی و بین رشته‌ای باهم داشته باشند در حوزه‌ی سیاست‌گذاری اجتماعی هم می‌توانیم نقش‌های بسیار پررنگی را هم داشته باشیم. به طور مثال ما در سیاست‌های کلی برنامه‌ی هفتم بند ۱۸ زمانی که قرار بود تدوین شود از دو سال قبل انجمن مددکاران اجتماعی ایران با همکاری ۹۰ انجمن و سازمان و تشکل از جمله انجمن جامعه‌شناسی شروع به همکاری کردند. خاطرم هست آقای دکتر سراج زاده در آن زمان ریاست انجمن در جلسات حضور داشتند و تقریباً نیمی از سخنرانان ما از اساتید جامعه‌شناسی بودند. آقای دکتر جباری آقای دکتر غفاری آقای دکتر جوادی یگانه آقای دکتر مهاجری و خیلی از اساتید حوزه‌ی جامعه‌شناسی آقای دکتر نوری و …

محصول این کار مشترک حدود ۹۰ انجمن و سازمان و تشکل شد یک مجموعه‌ای که در نهایت در برنامه‌ی هفتم جای خودش را باز کرد یا سیاست‌های کلی خانواده که نوشته می‌شد خب! انجمن خیلی نقش داشت در کنار مجمع تشخیص، یا در سیاست های کلی تامین اجتماعی هم همین شکل متخصصین حوزه رفاه اجتماعی در واقع حضور داشتند، میخواهم بگویم ما در این شش روش اون انباشت اطلاعات و داده‌هایی که حوزه‌ی جامعه شناسی در کنار سایر حوزه‌ها دارند را در عمل نمی‌توانیم نادیده بگیریم چون موضوعات با حوزه‌ی جامعه شناسی قرابت خیلی زیادی دارد. همین دلیل در دروس دانشگاهی ما اگر بخوایم درس اختیاری را هم اضافه کنیم حتی دروس جامعه‌شناسی از نظر تعداد واحد از دروس مددکاری اجتماعی بیشتر هستند این به واسطه‌ی اون قرابت و نزدیکی هست که در واقع ما داریم.

من با روش‌ها شروع کردم، بخش بعدی حوزه‌هاست ببینید مددکاری اجتماعی در حوزه‌های مختلف فعال است. من از بحران شروع می‌کنم چون همین الانم درگیر بحران‌هایی هستیم مثل سیل، زلزله، فلسطین، بحران‌های اجتماعی، بحران‌های سیاسی و غیره هستیم، طبیعتاً در حوزه‌ی بحران مددکاران اجتماعی حضور مداخله‌ای دارند.

به یک سند اشاره می‌کنم سندی که چند سال قبل استاد عزیز که یاد کنیم ازشون خانم دکتر شادی طلب مسئولیت تدوین اون برنامه را داشتند. انجمن مددکاران اجتماعی ایران تنها انجمنی بود که برای تدوین سند قانونی که ابلاغ هم ‌شد حضور داشت یعنی یه کار مشترک را در واقع به کمک سازمان‌های دیگر انجام داد. در بحران ما مداخله می‌کنیم اما مداخلات ما بدون توجه به یافته‌ها و منظره‌های جامعه‌شناسی امکان‌پذیر نیست یعنی ما اگر از بم صحبت می‌کنیم اگر قراره برویم درافغانستان اگر قرار در ورزقان برویم قراره در سیل مداخله کنیم بدون مطالعات جامعه شناسی مداخلات ما امکان‌پذیر نیست. باز یه مثال دیگر‌ای می‌زنم در سیلی که سال ۹۸ اتفاق افتاد کار بزرگی با دستور ریاست جمهور وقت با محوریت دانشگاه تهران و با دبیر خانگی دانشکده‌ی علوم اجتماعی دانشگاه تهران در ایران انجام شده بود که واقعاً کار بی‌نظیریست و متاسفانه من می‌گویم ظلمی صورت گرفته که این کار بی‌نظیر مورد توجه قرار نگرفت. انجمن‌های مختلف اعم از انجمن جامعه شناسی، انجمن مددکاران، انجمن روانشناسی، انجمن روانپزشکی، انجمن انسان‌شناسی مطالعات فرهنگی و غیره انجمن‌های مختلف یک سال تحلیل اجتماعی سیلاب را داشتند و یه کار حدود ۶۰۰- ۷۰۰ صفحه ای گسترده‌ای انجام شد. پس ما در حوزه‌ی بحران به تعامل و بهره‌گیری از ظرفیت‌های همدیگر نیاز داریم. شما جامعه‌شناسی فاجعه را تحلیل می‌کنید ما می‌توانیم برنامه‌های مداخله‌ای داشته باشیم ما داده‌ها را داریم شما می‌توانید تحلیل بکنید در بحران یه بخش از کار مداخله است و طبیعتاً ما می‌توانیم این فضا را ایجاد کنیم. در حوزه بهداشت و درمان به همین دلیل دو واحد درس به نام جامعه‌شناسی پزشکی داریم. کتاب آقای دکتر منوچهر محسنی یکی از کتاب‌های خوبی‌ست که در این حوزه نوشته شده است. بهداشت و درمان یکی از حوزه‌های بسیار قدیمی مددکاری اجتماعی در دنیا و در ایران هست و طبیعتاً ما نمی‌توانیم در این حوزه فعالیتی داشته باشیم مگر این که بتوانیم از مبانی و یافته‌های علمی حوزه‌ی جامعه شناسی پزشکی استفاده کنیم. در جایی نیاز به مداخلات است باز هم مددکاران اجتماعی هستند ضمن اینکه اساتید بزرگوار ما در حوزه‌ی مددکاری بهداشت و درمان یک سابقه‌ی خیلی دیرینه‌ای دارند. حداقل در تمام مراکز دولتی ما واحد مددکاری اجتماعی داریم آنقدر اطلاعات در مراکز درمانی وجود دارد که می‌تواند مبنای تحلیل، پژوهش، سیاستگذاری اجتماعی و سیاستگذاری حوزه‌ی بهداشت و درمان و به معنای عام‌تر در حوزه‌ی سلامت قرار بگیرد یا در سیاست‌های کلان سلامت به ویژه بند ۱۸ این سیاست بخشی است که ما می‌توانیم در دو حوزه‌ی جامعه‌شناسی و مددکار اجتماعی بهره زیادی را بگیریم. حوزه صنعت عرض کردم جامعه‌شناسی صنعتی و جامعه‌شناسی کار و شغل حوزه‌های کاملاً تخصصی‌ست مددکاری اجتماعی هم در دنیا و ایران در این حوزه مشغول به فعالیت است. در حوزه‌ی رسانه هم به همین شکل هم شما و هم مددکار اجتماعی دراین حوزه تعامل دارند. در حوزه‌های جوانان، کودکان، آموزش و پرورش در حوزه های قضایی، جامعه شناسی حقوقی مددکاران اجتماعی فعالیت‌های گسترده‌ای در حوزه‌ی قضایی دارند. حتی قانون آیین دادرسی کیفری زمانی که موضوع میانجی‌گری در قانون قرار بود لایحه اش نوشته شد که الان خوشبختانه تصویب شده یکی از رشته‌هایی که خود من هم اصرار داشتم برای آن پیش‌بینی بشود جامعه شناسی بود.

درکنار روانشناسی‌ مددکاران اجتماعی وُکَلا و قُضات چون ظرفیت‌های این ۲ رشته را در اختیار دارند می توانند به همکاری با هم بپردازند که البته جامعه‌شناسان کمتر وارد این فضا شدند حداقل در آزمون‌هایی که تا الان برگزار شد ولی مددکاران ورود بیشتری داشتند. پس در حوزه‌های قضایی هم این ارتباط و قرابت وجود دارد. در تحلیل عناوین مجرمانه و در حوزه‌های قضایی یافته‌ها و تحلیل‌های متقابل دو تا رشته می‌تواند برای متخصصین هر دو حوزه آورده‌های خوب و جدیدی داشته باشد. مثال می‌زنم ما وقتی قرار است برویم سراغ تحلیل حوزه‌های قضایی تحلیل مجازات‌هایی که صورت می‌گیرد مثال مشخصاً اعدام در ملاء عمومی خود این می‌تواند کلی تحلیل داشته باشد یا اگر قانونی تصویب می‌شود قانونی که عناوین مجرمانه در آن زیاد است تحلیل‌های مشترک دو حوزه می‌تواند کاربردهای لازم را داشته باشد. مددکاری حوزه‌ی زندان از قبل از انقلاب فعالیت داشته است. داده‌هایی که مددکاران اجتماعی در حوزه‌های مجرمین و انواع مجرمین دارند بستر و بانک داده‌های بسیار قوی، به روز و منسجمی است که می‌تواند باز مبنای تحلیل برای متخصصین حوزه‌ی جامعه شناسی باشد. در حوزه اوقات فراغت هم به همین صورت ما باز زمینه‌های مشترک داریم. در حوزه‌ی زنان، در حوزه‌ی خانواده‌، در حوزه‌ی کودکانم هم به همین صورت. مگر می‌شود مددکار اجتماعی در این حوضه‌ها کار کند و نیاز به جامعه شناسی زنان، جامعه شناسی انحراف‌ها و جامعه شناسی کودکان نداشته باشد. در حوزه‌ی آسیب‌ها کار کند در حوزه اعتیاد کار کند و نیاز به مبانی نظری مرتبط دراین حوزه نداشته باشد. اصلاً امکان‌پذیر نیست که ما چنین تصوری را داشته باشیم. در حوزه‌ی مهاجرت، در حوزه‌ی بی خانمانی، تکدی‌گری و موضوعات مشترکی که ما داریم. یکی از ماموریت‌های مددکاران اجتماعی سلامت اجتماعی‌ست حالا ما میگوییم سفیران سلامت اجتماعی، طبیعتاً مددکاران اجتماعی برای ارتقای سلامت اجتماعی به شدت نیاز دارند با حوزه جامعه شناسی تعامل داشته باشند.

موضوع اجتماعی شدن و جامعه پذیری باز موضوع دیگر‌ی‌ست که در واقع ما به شدت به حوزه‌ی جامعه شناسی نیاز داریم حاشیه نشینی را گفتم قشر بندی را در واقع اشاره کردم. حوزه‌ی ازدواج و طلاق، حوزه‌ی خانواده، اصلاً نمی‌شود شما بی خانمانی را مددکار اجتماعی کار کند و با حوزه‌ی جامعه‌شناسی کار نداشته باشد. جامعه‌شناسان هم نمی‌توانند تحلیلی ارائه دهند مگر اینکه به داده‌های مددکار اجتماعی دسترسی داشته باشند. چون سطح پوشش داده‌های مددکاری اجتماعی در سطح ملی‌ست در تحلیل‌ها برای جامعه شناسان می‌تواند در واقع کاربرد بسیار زیادی داشته باشد. حتی در حوزه‌ی امنیت اجتماعی چون یک بخشی از کار مددکاران اجتماعی در حوزه‌ی پلیس هست در ارتش اخیراً رشته‌ی مددکاری نظامی باز شده است که اتفاقاً در سرفصل‌های پیش‌بینی شده‌ی آن بخشی از دروسش به حوزه‌ی جامعه‌شناسی برمیگردد.

در آخر من حوزه‌ای را ندیدم که ما مددکاران اجتماعی بتوانیم کار کنیم اما جامعه‌شناسی را نبینیم به همین دلیل در تدوین دروسی که ما در حوزه‌ی اجتماعی در واقع داریم این تعامل و این ارتباط بین جامعه شناسی و مددکاری اجتماعی کاملاً برای ما مسلم و محرز است و ما نمی‌توانیم بدون این ارتباط کار کنیم .

در این قسمت با پیشنهاد دکتر موسوی چلک فضای نشست به سمت بیان و تبادل نظرات و پرسش و پاسخ هدایت گردید.

خانم دکتر حسینی فر

نکته‌ای که می‌خواستم اول جلسه عرض بکنم بحث نظریه‌پردازی است این بحث که چطور مددکاران می‌توانند به جامعه شناسان یا مددکاری می‌تواند به جامعه شناسی کمک بکند که شما حالا دقیقاً از این واژه استفاده نکردید ولی دقیقا همین مفهوم مد نظر شما بود که چطور با داده‌هایی که دارند با داده‌های که می‌شود گفت دست اول هست میتوانند به سمت نظریه‌پردازی بروند و کمک بکنند به جامعه شناسان که آن نظریه‌ها تدوین شود.

بحث دوم بحث دسترسی جامعه شناسان است، مددکاران به جاهایی دسترسی دارند که جامعه شناسان متاسفانه دسترسی ندارند در ایران البته وگرنه در کشورهای دیگر آمار و اطلاعات در دست جامعه شناسان به راحتی قرار می‌گیرد ولی در ایران جامعه‌شناس اجازه‌ی ورود بسیاری از مناطق ، نقاط، سازمان‌ها و می‌شود گفت به میدان‌های مطالعاتی را ندارد که بتواند داده‌های دست اول جمع‌آوری کند. یعنی هر جامعه شناسی این امکان را ندارد ولی مددکار به راحتی این امکان را دارد و اینجاست که جامعه شناس می‌تواند از داده‌هایی که مددکار جمع آوری کرده استفاده بکند و این اتفاقی که شاید در ایران و کشورهایی مثل ایران می‌افتد که آمار و اطلاعات دقیق در دسترس جامعه شناسان اجازه بدید با مثال عرض کنم خدمتتون حتما تایید می‌فرمایید در ضمن صحبتتون هم اشاره کردید که مددکاران در زندان ها، مددکاران در اورژانس‌های اجتماعی، مددکاری در پلیس، مددکاری در ارتش، مددکاری در سوانح و یا بلایای طبیعی، مددکاری در خشونت ‌های خانگی اما این اطلاعات آیا به راحتی برای جامعه شناسان قابل دستیابی هست؟ اگر جامعه شناس اجازه‌ی ورود به زندان‌ها را نداشته باشد برای تحقیقات اگر اجازه‌ی دسترسی به اطلاعات اولیه درباره‌ی خشونت خانگی یا خشونت علیه زنان را نداشته باشد و بسیاری از این میدان‌ها در نتیجه مددکار داده‌های دست اولی را دارد که میتواند در اختیار جامعه شناس که خودش امکان دسترسی اولیه به اون اطلاعات را ندارد قرار دهد و یک جامعه شناس نه به عنوان تیم که به عنوان شخص سال‌ها باید تلاش بکند تا بتواند اون داده‌های دست اول را جمع‌آوری بکند تا بتواند به اون نظریه و نظریه‌پردازی برسد.

ضمن اینکه خب مددکار هم باید به چنان روشی مسلط باشد که حالا اگر اون داده را داشتند هم بتوانند نظریه‌پردازی بکند و یا اینکه اصلاً جز وظایف مددکار است و تمایل دارد به این کار یا نه و یا بحث تسلط بر روش و تخصص هم است که درواقع ممکن است هدف نهایی مددکار اصلا این نباشد و همه‌ی مددکاران به این سمت نروند و یا برای نظریه‌پردازی باید از چنان تخصصی برخوردار باشند که بتوانند داده‌ها را تبدیل به نظریه بکنند.

دکتر عظیمی

آقای دکتر برای همون سیاست‌های کلی برنامه‌ی هفتم و سیاست‌های کلی سلامت و احتمالاً تامین اجتماعی هم حتما مداخله داشتید؟ از چه طریقی از شما کمک گرفتند می‌خواستم ببینم یعنی بر اساس ارتباط بود یا نیاز شدید داشتند به این علم یا همین جور موردی بوده از شما دعوت کردند؟

دکتر موسوی چلک

ببینید آقای دکتر در سیاست کلی خانواده خب تحلیلی را انجمن راجع به وضعیت خانواده داشت که در اختیار مجمع قرار گرفت من در واقع برای ادای احترام به کمیته‌ی خانواده و جوانان خانم دکتر لیلی بروجردی آقای بهمن میشکنی و خانم سماواتی یه کار تقریباً کار یک سال و نیمه را انجام داده بودیم. ارتباط فردی نبود حالا من چون تقریباً بیش از ۲۰ سال با مجمع ارتباط دارم و همین الان مسئولیت کارگروه مسائل و آسیب‌های اجتماعی مجمع را دارم ۱ سال و نیم مجمع می‌رفتیم تا سیاست کلی خانواده در واقع تصویب شد در سیاست کلی تامین اجتماعی ۲ سال ما سه‌شنبه‌ها ۵ و نیم صبح می‌رفتیم سر کار تا ۸ شب تا تصویب شد.

سیسات کل تامین اجتماعی که ۱۴۰۰ ابلاغ شد یکی از سیاست‌های پیشرو است یا سیاست کلی مواد مخدر و … من احساس نیاز کردم و واقعا الزاماً به واسطه ارتباط نبود.

دکتر عظیمی:

آقای دکتر من فکر می‌کنم همان طور که سرکار خانم دکتر حسینی‌فر فرمودند دلیل استقبال دولت‌ها در جهان سوم حالا به ویژه ایران از تخصص این حوزه این هست که به ترومای مددکاری اجتماعی دچار نشدند به ترومای جامعه شناسی مبتلا هستند یعنی در واقع از اون حوزه احساس خطر نمی‌کنند چون یه حوزه‌ی کاربردی می‌دانند و خیلی نمی‌خواهند به اصطلاح ما جامعه شناسان ورود به انتقاد و نقد و اینها بکنند و خب در صورتی که در ذیل همین رشته هم می‌شود خیلی از اهدافی که جامعه شناسی در نظر دارد را از اون طریق انجام داد و استقبال خوبی به نظر میرسه دولت‌ها و مسئولان از این حوزه دارند حالا فکر می‌کنم جامعه‌شناسان می‌توانند زیر سایه‌ی این حوزه در واقع ورود کنند.

دکتر موسوی چلک

هستند آقای دکتر بعضی از جامعه شناسان من الان مثال می‌زنم آقای دکتر غفاری را به عنوان یک نمونه دارم مثال میزنم یا دکتر جباری می‌دانید یه نکته‌ای که به نظر من اهمیت دارد ما درحوزه‌ی مددکار اجتماعی خودمون را به عرصه‌ی سیاست گذاری نزدیک‌تر کردیم ما دو سال قبل از اینکه اصلاً برنامه‌ی هفتم شروع شود یک نشست بزرگی گذاشتیم که حدود ۸۰ یا ۹۰ انجمن و تشکل بودند در این برنامه‌ی ما جلساتی با آقای دکتر غفاری، دکتر صادقی جمعیت شناسی، دکتر ایمانی جاجرمی در حوزه جامعه شناسی شهری خانم دکتر فتحی در حوزه زنان و خانواده در خانه اندیشمندان داشتیم حالا ما نقد جدی به خود قانون برنامه داریم ولی می‌خواهم بگویم حضور ما در حوزه‌ی سیاست‌گذاری می‌تواند خیلی کمک کند ما یه جاهایی فاصله می‌گیریم یعنی تعداد جامعه شناسانی که در حوزه‌ی سیاست‌گذاری حضور دارند با توجه به داده‌هایی که دارند و تسلطی که روی سیاست‌گذاری دارند به نظر من خیلی زیاد نیست ولی ما درانجمن مددکاران همین الان فکر می‌کنم ۳۳ – ۳۴ تا انجمن، تشکل، شورای ملی و کمیته‌ است می‌دانید اگر فاصله بگیرید نمی‌توانید حرفتان را بزنید.

دکتر عظیمی

یه نکته‌ی دیگر هم داشتم آقای دکتر رابطه مددکاری با فوریت‌های اجتماعی به چه شکل هست؟ شما در واقع نیرو به فوریت های اجتماعی می‌دهید؟ تربیت می‌کنید؟ در کل به چه صورت هست؟

دکتر موسوی

اورژانس اجتماعی متعلق به بهزیستی است که خب یک سازمان کاملاً دولتی‌ست و بهزیستی مددکار اجتماعی دارد خب طراح و مجری اش من بودم در ایران. نکته‌ای را بگویم بد نیست به این اشاره کنم که در قانون اطفال و نوجوانان که یک سیاست‌گذاری در حوزه‌ی قضایی بود و کامل‌ترین قانون حوزه‌ی مددکاری اجتماعی ست، تصویب این قانون تا سال ۹۹ طول کشید شد!! ۱۶ سال!! پیش‌نویس اولی که نوشته شد ۱۵ سال طول کشید و من تا قبل از رونمایی حضور داشتم در کنار آقای دکتر علی کاظمی، آقای دکتر زینالی، دکتر طهماسبی و … خوب است که نام این افرد گفته شود چون واقعاً باید ادای احترام کرد به این افراد همیشه گفتم باید تندیس علی کاظمی را درحوزه‌ی قضایی با رویکرد اجتماعی ساخت چون خیلی دراین حوزه کار کرد.

نکته ای که باید اضافه کنم این است که مددکاران اجتماعی یک اختیاری دارند که در هیچ کجا چنین اختیاری وجود ندارد که بر اساس همین سیاست‌گذاری که انجام شد. به این صورت که اگر مددکار اجتماعی و اورژانس اجتماعی تشخیص بدهد احتمال بروز خطر وجود دارد تشخیص مددکار ملاک می‌باشد و نیاز به حکم قضایی ندارد.

این انقلابی در حوزه‌ی قضایی بود یا یک مثال دیگر میزنم در این باره که وقتی ما بر عرصه‌های سیاست‌گذاری نزدیک‌تر باشیم طبیعتاً می‌توانیم تاثیر بگذاریم. در حوزه‌ حاشیه‌نشینی می‌گویم برای اینکه ذهنها نزدیک شود یک سندی شکل گرفت به نام سند ملی احیا، بهسازی، نوسازی و توانمندسازی بافت‌های فرسوده و محلات ناکارآمد شهری اون زمان آقای دکتر معیدفر مشاور مسئولیت اجتماعی وزیر راه و شهر سازی بود که الان مسولیت انجمن جامعه شناسی هم برای بار دوم دارد و می‌بینید که توی عرصه‌های سیاستگذاری هم جامعه شناسان و هم مددکاران میتوانند داده‌های‌شان را با هم به اشتراک بگذارند.

اتفاقی که در برنامه‌ی هفتم و در برنامه‌ی ششم افتاد بوده کار انجمن به تنهایی نبود.گروه‌ها به کمک تمام تشکل‌ها و مشارکت داشتن درست شد بله مشکل ما اینه که حوزه‌ی جامعه‌شناسی از سیاست‌گذاری فاصله گرفته حالا گاهی مواقع حوزه‌ی جامعه شناسی وارد نقد سیاست‌ها و سیاست‌گذاری‌ها می‌شود در قالب بسته‌های پیشنهادی سیاست گذاری به این حوزه وارد شد. تقریباً همه اینها نشان دهنده‌ی این است که در رشته‌های مرتبط درحوزه‌ی علوم اجتماعی و علوم انسانی می توانیماز ظرفیت‌های متقابل همدیگر استفاده کنیم همین نشست هم نشانه همین است خانم دکتر حسینی فر ما داده‌های زیادی را داریم که در ایران معمولاً داده‌های اجتماعی داده‌های محرمانه تلقی می‌شود.

دکتر عظیمی

آقای دکتر دیتا بیس دارید یا به صورت مجازی هست؟

دکتر موسوی

دیتا بیس ثابت نداریم ما مرکز ملی رصد مسائل اجتماعی در وزارت کشور داریم ، پلیس پایگاه داده‌های اجتماعی دارد و قوه قضاییه داده‌های آماری را در اختیار دارد.

دکتر عظیمی

انجمن دسترسی دارد به اون داده‌ها؟

دکتر موسوی

به صورت نظام‌مند خیر ولی محدودیتی برای این که به اطلاعات دسترسی داشته باشیم تا الان خیلی نداشتیم یعنی یک اعتمادی بین ما و مجموعه‌هایی که دراین حوزه‌ها کار می‌کنند مثل پزشکی قانونی، قوه‌ی قضاییه و مجموعه‌های دیگر در واقع وجود دارد. گرچه بالاخره یه جاهایی محدودیت است. هر چقدر ما نزدیک‌تر بشویم هر چقدر ارتباط بیشتر بشود اعتماد سازی بیشتر می‌شود. یادم هست آقای دکتر نصر اصفهانی داشت کار می‌کرد با شهرداری و به وسیله تشکل های غیر دولتی یه کار پژوهشی بزرگی انجام داده بود لذا داده ها وجود دارد اما نیاز به یه مقداری اعتماد سازی دارد.

خاطرم هست روزی آقای دکتر ضیا هاشمی پژوهشی درحوزه‌ی فرار دختران داشتند من دور دوم مدیرکل دفتر امور آسیب دیدگان اجتماعی شده بودم ایشان را از نزدیک نمی‌شناختم بعد همکارشان در واقع نامه‌ها را آورده بود با این که محرمانه هم بود سریع هماهنگی اداری را انجام دادم منتها یک خواهش کرده بودم که حالا که این کار و انجام می‌دهید یک نسخه از یافته‌ها‌یتان را به ما هم بدهید که دادند. این ارتباطات هر چقدر بیشتر باشد اعتماد بیشتری ایجاد می‌شود.

این نکته را هم توی پرانتز بگویم هرچه بهره‌برداری سیاسی از داده‌ها کمتر بشود اعتماد دستگاه برای تعامل بیشتر می‌شود. ضمن اینکه ما در سیاست‌گذاری هم به داده‌های واقعی نیاز داریم هم به یافته‌های علمی و مبانی نظری. مثلاً ما در حوزه‌ی اعتیاد نگاه جرم انگارانه داشتیم خیلی دوستان کار کردند تا این نگاه جرم انگارانه تغییر کرد. در حوزه‌ی زندان ما بیشتر به دنبال مجازات‌های حبس بودیم الان به دنبال مجازات جایگزین حبس میرویم. دنبال عدالت تنبیهی بودیم الان دنبال عدالت ترمیمی رفتیم.

دنبال پیشگیری رشد مدار رفتیم اینها برگرفته از استفاده‌ی درست از داده‌ها و مبانی نظری است. من چون خودم حالا یک علاقه‌ی شخصی درعرصه‌ی سیاست‌گذاری دارم و یک مقدار هم به بعضی از اطلاعات دسترسی دارم میدانم که واقعا تلفیق این ۲ موضوع خیلی از سیاست‌گذاران ما را مجاب میکند مثالش اینکه ما چرا دیگر درحوزه‌ی حاشیه نشینی وارد رویکرد بولدوزری نمیشویم؟ ما باید در حوزه‌ی جامعه شناسی که تسلط بیشتری را روی مبانی نظری داریم، در تحلیل سیاست‌ها و هم در بسته‌های پیشنهادی سیاستی واقع‌بینانه ورود پیدا کنیم چون وقتی حوزه‌ی سیاست‌گذاری بحث می‌شود مداخله‌ی عامدانه ست و طبیعتاً مداخله‌ی عامدانه بر اساس داده‌ها باید باشد که بتواند تاثیرگذار باشد یک نکته‌ی دیگر که ما در سیاست‌گذاری‌ها زیست بومی و شرایط فرهنگی‌مان هم باید لحاظ کنیم گاهی مواقع موضوعی در ایلام نیاز به یک نوع از سیاست اجرایی دارد که ممکن‌است در چهارمحال کاربرد نداشته باشد مثال میزنم حوزه‌ی خودکشی در یک جایی ممکن‌است اولویت باشد در جای دیگر الکل اولویت بیشتری داشته باشد در نتیجه باید برویم به سمت سیاست‌گذاری‌های اجرایی مبتنی بر زیست بوم.

خانم دکتر حسینی فر

آقای دکتر این همان جایی هست که مددکاران از روش‌ها استفاده می‌کنند برای شناخت اون مناطق که بتوانند به شکل بومی راهکارها و مداخلات خودشان را انجام بدهند، درست است؟

دکتر موسوی چلک

بله

خانم دکتر حسینی فر

و یک نکته‌ای هم فرمودید درباره‌ی ورود جامعه شناسان به بحث سیاست‌گذاری‌ها، نکته‌ای که وجود دارد این است که چقدر اجازه‌ی ورود به جامعه شناسان را می‌دهند خود آقای دکتر عظیمی از دبیران یکی از کارگروه‌ها اگر اشتباه نکنم کارگاه توسعه‌ هستند و البته از جامعه شناسان هم دعوت شده در برخی از این جلسات مجمع و برای سیاست‌گذاری‌های کلان توسعه‌ای اما چقدر واقعا بها داده می‌شود و چقدر از جامعه شناسان مختلف با رویکردهای مختلف و یا انتقادی دعوت می‌شود من خودم هم یکی از اعضا بودم در کارگروه توسعه و در جلسات مجمع هم حضور داشتم ولی آن تعدادی که جامعه شناس حضور دارند در این جلسات به نسبت تخصص‌های دیگر بسیار کم است و بهایی که به جامعه‌شناس در سیاست‌گزاری‌ها داده می‌شود، یعنی فقط این نیست که ما بگوییم جامعه شناس خودش به سمت سیاست‌گذاری نمی‌رود و جامعه شناس فقط انتقاد میکند نه به هر حال بعضی جاها هست که باید درخواست شود وکمک گرفته شود به آن‌ها بها داده شود اجازه ورود و مداخله داده شود چون ورود به بسیاری از این نهادهای سیاست‌گذار به نحوی نیست که بدون مجوز و بدون اجازه، جامعه شناس بتواند ورود کند و نظر بدهد و نقشی داشته باشد.

دکتر موسوی چلک

من اینجوری میخواهم بگویم که ما ۳۵ یا ۳۶  شورا و کمیته هستیم حتی مسئولیت کارگروه مسایل و آسیب‌های مجمع را در یونسکو داریم در بحران در جاهای مختلف ما محدودیتی نداشتیم

خانم دکتر حسینی فر

به عنوان مددکار می‌فرمایید دیگر ، به عنوان مددکار محدودیتی نداشتید؟

دکتر موسوی چلک

بله

خانم دکتر حسنی فر

من به عنوان جامعه شناس عرض کردم

دکتر موسوی چلک

یک بخش هم به ارتباطات برمی‌گردد من نفی نمی‌کنم نکته‌ی بعد استمرار حضور ما در جلسات سیاست گذاری‌ست و اینکه با زبان سیاست‌گذاران باید آشنا باشید که چگونه منظورتان را برسانید. سوم اینکه جامعه شناسان می‌توانند در این بخش ورود پیدا کنند و هیچ محدودیتی هم به نظر من برایشان نیست بسته‌های پیشنهادی که مثلاً انجمن جامعه شناسی در گروه‌های مختلف تعریف می‌کنند و منتشر می‌کند را برای سیاست‌گذاران ارسال کنند.

الزاماً هم نباید ما را دعوت بکنند مگر به ما گفتند امور اجتماعی را در برنامه‌ی ششم بگذارید مگر گفتند برنامه هفتم را بگذارید اصلاً اینجوری نبود ما احساس نیاز کردیم، کار کردیم، بسته آماده کردیم، پیشنهادکردیم، فرستادیم، آن‌ها را مشارکت دادیم و جلسه گذاشتیم به این راحتی نبود که در واقع ما بتوانیم ورود پیدا کنیم بله یه جاهایی محدودیت‌هایی هم هست مثلاً از یک جامعه شناس خوششان نیاید. اتفاقاً باید منتقدین هم باشند چون یک نگاه انتقادی کارشناسی مسیر سیاست‌گذاری را روشن‌تر می‌کند تدوین آن سیاست را در آینده کاربردی‌تر می‌کند من کاملاً موافقم منتها هم باید خودمان بسته تعریف کنیم بفرستیم و هم اگر نقدی داشتیم نقدمان را مستدل می‌نویسیم همایش می‌گذاریم نشست می‌گذاریم در قالب تبادل نظرات اجتماعی گفتگو می‌کنیم یا نامه می‌نویسیم یادداشت می‌نویسیم یا جلسه حضوری می‌گذاریم به طور خلاصه میخواهم بگویم ما کاملاً رویکرد فعال را اتخاذ کردیم.

خانم دکتر حسینی فر

البته جامعه شناسان هم با تمام این محدودیت ها ناامید نشدن در کتابهای‌شان، مقالات و در کارهای مختلفی که در شبکه های اجتماعی انجام می‌دهند یا در جلسات سخنرانی یا هر جای دیگر که امکانش را داشته باشند و تریبونی پیدا کنند سعی می‌کنند که نقشی هم در این زمینه داشته باشند منتها باید گوش شنوایی هم وجود داشته باشد.

دکتر موسوی چلک

من به شخصه خانم دکتر اعتراف می‌کنم از اساتید جامعه‌شناسی و یافته‌های جامعه‌شناسی در این حوزه بسیار بسیار استفاده کردم که همین‌جا تشکر میکنم.

دکتر علیرضا مولا

آقای دکتر من یه سوال داشتم این بحثی که در سوئد ما همیشه داشتیم این بوده که رابطه‌ی جامعه‌شناسی و روان‌شناسی با مددکاری اجتماعی در نظر داشتیم بعد نکته‌ای مهم این هست که چند درصد از مددکارای اجتماعی با مراجعان کار می‌کنند و چند درصدشون کارایی می‌کنند که مراجع را نمی‌بینند مثلاً کارهای آموزشی می‌کنند یا کارهای تحقیقی می‌کنند. این سوال را از این نظر مطرح می‌کنم که اونایی که من را می‌شناسند می‌دانند که من خودم پایه‌ام جامعه‌شناسی است ولی به هیچ عنوان تعصب تک‌رشته‌ای ندارم و از تمام علوم استفاده می‌کنم و در تماسی هم که با ایران داشتم و دوره‌های آموزشی وسیع گذاشتم برای مددکاری اجتماعی توی بیش از ۱۰۰ تا شهر ایران به نظرم اکثر مددکارهای اجتماعی با مراجع کار می‌کنند یعنی گفتگو می‌کنند گره​گشایی می‌کنند می‌خواستم از شما سوال کنم آقای دکتر آماری چیزی هست که چند درصد از از مددکاران با مراجع به صورت مستقیم کار می کنند و گفتگو می‌کنند و چند درصد کارهای دیگر در این زمینه انجام می‌دهند ؟ در ایران آقای دکتر آماری در این زمینه است؟

دکتر موسوی چلک

من با جناب پروفسور مولا سالیان سال کار کردم در کنار هم در دوره‌های مختلف اورژانس اجتماعی برای مداخلات تلفنی همکاری داشتیم و ایشون کم نظیر هستند در دنیا نه فقط در ایران. این افتخار را داشتیم که از سوئد تشریف آوردند ایران و کار کردند و حضور فعال در دوره‌های آموزشی نشست دارند و خوشحالم که خدمتشون باشم.

آقای دکتر با توجه به این که عموماً در تمام دنیا به ویژه ایران مددکاری اجتماعی فردی روش غالب کار مددکاران اجتماعی‌ست به همین دلیل عمده‌ی حضورشون در مداخلات فردی‌ست. ساختار سازمان‌هامون هم به همین شکله یعنی حتی بزرگترین سازمان‌های اجتماعی که ما الان داریم کار می‌کنیم با روش فردی کار می‌کنند از آن طرف تعداد کمی هم ورود به عرصه سیاست‌گذاری کردند تعداد کمی‌ هم روش‌های تحقیقاتی را به عنوان روش محوری و کلیدی شون انتخاب کردند گرچه بعضی ها تلفیقی کار می کنند و واقعیت این است که تعداد کسانی که در عرصه‌های فردی کار می‌کنند من عدد دقیق نمیتوانم بگویم ولی همینجوری میتوانم بگویم بالای ۹۵ درصد فعالیت‌های مددکاران اجتماعی در حوزه‌های فردیست. با توجه به تعریف جدید مددکاری اجتماعی که عمدتاً‌ تلاش کرد در تعریف جدید که تاثیرگذاری در کلان جامعه را به عنوان اهداف غآیی مددکاری اجتماعی قلمداد بکند ما در ایران هم نیازمند حضور بیشتر مددکاران اجتماعی در حوزه‌های سیاست‌گذاری و تحقیقات و غیره هستیم شاید ساختار نهادهایی که مدد کاران اجتماعی الان در آن‌ها مستقر هستند چه در دولتی، خصوصی، خیریه و نهادهای عمومی انتظاری که برای مددکاران اجتماعی تعریف کردند را عمدتاً مداخلات بعد از بروز مشکلات است و از نظر من نقطه ضعف جدیست جون باعث می‌شود ما خیلی از قابلیت‌هامون را نتوانیم شناسایی کنیم. به تازگی تعدادی از دوستان در این حوزه ورود کردند. دلیل دیگر هم دارد آقای دکتر ما وقتی قرار است وارد سیاست‌گذاری بشویم یا تحقیقات اجتماعی صورت بگیرد طبیعتاً توسعه‌ی تحصیلات تکمیلی را هم در ایران باید داشته باشیم ما الان فقط دو تا دانشگاه داریم که دکترا می‌دهند چند سالی هست که ارشد به شکل قطره چکانی می‌گیریم لذا ما از کسی که فیلد کارشناسی کار می‌کند نه این که نقش در سیاست‌گذاری ندارد می‌تواند داده‌هایش را بدهد تحلیلش را بدهد ولی طبیعتاً دانش سیاست‌گذاری را کسانی دارند که در تحصیلات عالیه به علوم روز و مرتبط تسلط بیشتری داشته باشند این در واقع نکته‌ی محوریست که چون تعداد فارغ التحصیلان مقاطع دکترا و ارشد ما زیاد نیست حتی آن‌هایی هم که ورود پیدا کردند گاهی مواقع فقط در عرصه آموزش هستند و هیچ ورودی به عرصه بررسی، تحقیقات و سیاست‌گذاری ندارند در حالی که انتظار این است که حداقل دوستانی که ورود به مقاطع تسهیلات تکمیل می‌کنند حضورشان را در این حوزه پر رنگ‌تر کنند. هرچقدر تعداد ما بیشتر، حضور در عرصه‌های سیاستگذاری بیشتر، اثرگذاری ما برای مردم و داشتن جامعه‌ای که به زیستن اجتماع ی را تجربه کند بیشتر. الان در ایران من ادعا می‌کنم که انجمن مددکاران اجتماعی بیشتر از سازمان‌ها بیشتر از دانشگاه‌ها و بیشتر از تمام تشکل‌های اجتماعی دراین حوزه ورود پیدا کرده است. کتابی را می‌نویسم در واقع با مالکیت معنوی انجمن که نقش انجمن در حوزه‌ی سیاست‌گذاری‌های اجتماعی در ایران و تمامی کتاب را می‌خواهم مبتنی بر با شواهد بنویسم و می‌خواهم بگویم که انجمن بیشترین نقش را داشته چون اعتقاد ما این است که اگر یک عبارتی و یک کلمه‌ای در یک سیاست می‌آید می‌تواند کلی تغییرات در جامعه ایجاد کند.

دکتر حنفی

ابتدا بسیار تشکر می‌کنم از سرکار خانم دکتر حسینی فر و تشکر ویژه دارم از جناب آقای دکتر موسوی اول میخواهم گریزی بزنم به لایحه‌ی برنامه هفتم جسارتاً عرض کنم که من خودم یکی از نیروهای سازمان مدیریت هستم به هر حال در بخشی از سیاست‌گذاری و تدوین لایحه برنامه‌ی هفتم و بعد لایحه پنجم و ششم حدود ۲۰ سال هست که دارم کار می‌کنم و دراین حوزه مشارکت داشتم و عرض کنم که حالا جمع بندی کلی دولت به این سمت بوده که فعلاً برنامه‌ی ششم اجرایی شود و جلو برود. می‌خواهم گریزی بزنم به بحث مسایل اجتماعی که برای سال ۱۴۰۲ و ۱۴۰۶ تدوین شده است که خب یه نگاه ویژه‌ای به موضوع آسیب‌های اجتماعی داشته و اگر ذهنم یاری کند آقای دکتر فکر کنم سال ۹۹ بود همایشی که شما هم حضور داشتید راجع به این قضیه و اینکه چگونه مباحث سلامت اجتماعی در لایحه‌ی برنامه‌ی هفتم گذاشته شود دقیقاً آن مفاهیمی که انجمن مددکاران ایران آن زمان در همایش خواستند الان در لایحه‌ی برنامه‌ی هفتم دیده شده است (منتها خب مثل تمام مسایل توسعه‌ای که هیچ وقت کامل نیست و دیدگاه‌ ویژه‌ای که ما به برنامه توسعه‌ای داریم و بیشتر از برنامه به بودجه‌اش فکر می‌کنیم و نگاه ما نگاه بودجه‌ایست تا نگاه برنامه‌ا‌ی) که در لایحه‌ی پیشنهادی برنامه‌ی هفتم هم برای ماده‌ی ۸۵ به شکل کامل و اگر اشتباه نکنم و بخش‌هایی از مواد ۸۰ ۸۴ ۸۹ ۹۰ به بحث پیشگیری کنترل و کاهش آسیب‌های اجتماعی توجه ویژه شده و این موضوع‌ها در این مواد قانونی اشاره شد حال آسیب‌های اجتماعی که در لایحه دیده شده شامل حاشیه نشینی است بحث مفاسد اجتماعی آسیب‌های اجتماعی بخش جرم و جنایت اعتیاد و طلاق است هر چند که این ایراد الان به لایحه برنامه هفتم وارده ولی دو تا بحث مورد غفلت واقع شده است یکی بحث اعتیاد و بعدی بحث کودکان کار که خوب دیده نشد استه در برنامه‌ی هفتم که انشالله امیدواریم که تا قبل از اینکه برنامه‌ کلاً تدوین شود و به حالت اجرایی دربیاد این دو مورد هم توجه ویژه‌ای بشود. بحث دیگر آقای دکتر یک مفهومی وجود دارد که چند سال هم بیشتر نیست که وارد ایران شده به نام نوآوری اجتماعی بد نیست که نوآوری اجتماعی مخصوصاً در بحث مددکاری اجتماعی و آسیب اجتماعی مورد توجه ویژه قرار بگیرد هر تعریفی که تا حالا از نوآوری شده است می‌گوید که راهبری اجتماعی فرایند توسعه و به کارگیری راه‌های خوب مسیری هستند که برای مسائل چالش انگیز اجتماعی به کار میرود یعنی تقریباً می‌شود گفت که نوآوری اجتماعی استفاده از گروه‌های همیار و گروه‌های همکار در برخورد با مسائل اجتماعیه چون من به صورت یک مسئولیت اجتماعی در استان زنجان سال هاست در مسئله‌ی اعتیاد کار می‌کنم ما مثلاً می‌گویم که این نوآوری اجتماعی چطور می‌تواند بخشی از آسیب‌های اجتماعی را حل بکند می‌گویم افرادی که در یک مسئله‌ی بغرنج اجتماعی درگیر هستند می‌توانند با کسب تجربه‌ی شخصی و تجربه‌ی گروهی افراد دیگری که به هرحال گرفتار می‌شوند را از تجارب موفق خودشون بهره‌مند کنند و برای کاهش آن آسیب اجتماعی استفاده کنند مثلاً در گروه‌های اعتیاد انجمن‌هایی وجود دارند این‌ها خودشون قبلا گرفتار مواد مخدر بودند و به تدریج توانستند راهکاری برای خروج از این موضوع پیدا بکنند و اون راهکارهایی را که الان به صورت علمی و عملی دارند به جامعه‌ی علمی ما تزریق می‌کنند خب تجربه‌های موفقی که قطعاً پشت سر شما عزیزان قرار دارد مثل آن تلفن ملی اعتیاد یا بحث مشاوره‌های بیست و چهارساعته خودکشی (صدای مشاور) که دارد اتفاق میفتد بخشی از این قضیه هستند منتها الان کاستی که آقای دکتر در این حوزه مشاهده می‌شود این هست که ما می‌بینیم که استفاده از گروه‌های همتا برای اعتیاد مثمر ثمر بوده و می‌توانیم به راحتی ادعا کنیم حداقل طی۲۰ سال گذشته خود افراد گرفتار به اعتیاد به شکل نوآوری اجتماعی به تنهایی و بدون دریافت حتی یک ریال کمک دولتی از کل ساختار دولتی که در خصوص اعتیاد فعالیت می‌کند موفق تر بوده است. بهزیستی و قوه قضاییه موفق بودند ولی چشم گیر نبوده حالا چرا نیایم این تجربه ها را در مورد کار کودک، تکدی‌گری اجتماعی، خود فروشی‌ها و یا بحثی مثل خودکشی و در سطح گسترده به کار نگیریم؟ و بفرمایید که آیا انجمن مددکاری اجتماعی ایران به این سمت سو حرکت می‌کند که بحث نوآوری اجتماعی را در کاهش آسیب‌های اجتماعی به کار بگیرد و دومین بحثم اینه که شما که در بحث تدوین برنامه‌ی هفتم توسعه در شکل کلان دخالت هایی داشتید که به هر حال اون لایه های زیرینش را ما در استان‌ها تهیه کردیم و به سازمان برنامه و بودجه دادیم و در نهایت اینها با توجه به استفاده‌های خوبی که از شما اساتید داشتند لایحه نهایی و تدوین کردند، آیا در این امر در مورد کار کودک و اعتیاد که کمی بی مهری شده آیا انشالله می‌توانیم امیدوار باشیم که با کمک شما این قضیه در برنامه‌ی ۷ به شکل پررنگ‌تری دیده شود؟

دکتر موسوی چلک

استفاده کردم آقای دکتر من این افتخار را داشتم که ۵ سال کارمند برنامه بودجه کشور بودم جایگاه اون سازمان برای این حوزه‌ها جایگاه محوری و کلیدی‌ست آقای دکتر. ببینید در تدوین لایحه اصلا انجمن‌ها را مشارکت ندادند این یک نقطه ضعف خیلی جدی در تدوین لایحه بود اما بخش عمده‌ای از همون ماده ۸۵ که شما اشاره کردید عین ماده‌ی ۸۰ قانون برنامه‌ی ششم و عین ماده‌ی ۹۷ قانون برنامه‌ی چهارمه نکته‌ی بعدی برای اولین بار یک نوآوری در قوانین برنامه‌ی توسعه در برنامه‌ی هفتم افتاد و آن هم اصراری بود که ما داشتیم سر فصلی به نام سلامت اجتماعی داشته باشیم و خوشبختانه این سرفصل را دیدند ولی بد جایی دیدند آقای دکتر دقیقاً دادند به وزارت کشور وزارت امنیت داخلی وقتی موضوع سلامت اجتماعی میرود تحت مدیریت جایی که شورای تامین زیر نظرشان است دیگر شما نمی‌توانید خیلی با رویکرد اجتماعی کار بکنید اشتباه دیگر‌‌ این ماده این بود که هدف‌گذاری‌هایی کردند که این هدف‌گذاری از همین الان قابل تحقق نیست این یعنی سیاست‌گذاری اشتباه در حوزه‌ی سرمایه اجتماعی یک جدولی برای آن گذاشتند که جالبه که خود شما حتماً بیشتر از من استحضار دارید ولی بعد از آن چیزی نگفتند که سرمایه اجتماعی را چهجوری می‌خواهند افزایش بدهند یا در لایحه‌ی اولی که دولت رونمایی کرد ۲۵ درصد کاهش آسیب‌ها بود که در برنامه‌ی ششم هم متاسفانه عین همین عدد بود که بعد مجبور می‌شدیم عدد سازی کنیم فرمول‌ها را تغییر بدهیم که بگوییم ما کاهش دادیم. بهبود شاخص آسیب‌ها یعنی چی یعنی هیچ از همین الان من به شما می‌گویم که آخر برنامه‌ی هفتم گزارش می‌دهند این بهبود اتفاق افتاد که اصلاً قابل ارزیابی نیست پس هدف‌گذاری‌هایی که کردند اصلاً قابل ارزیابی و قابل تحقق نیست یا کاهش ۱۰ درصد جرم، ما هر روز داریم عناوین مجرمانه تولید می‌کنیم کاهش ۱۰ درصد جرم رویای منه نه اینکه قابل تحقق باشد، برنامه حتماً باید قابل تحقق باشد. نکته‌ی بعدی که در برنامه‌ی هفتم به نظر من ظلم کردند و من این را در گفت و گوهایم در تلویزیون در نشست‌هایی که داشتم به صراحت گفتم این بود که ما عملاً با مفادی که در برنامه‌ی هفتم گذاشتیم همه چیز را وصل کردیم به وزارت کشور و شورای اجتماعی سازمان اجتماعی یعنی ما گفتیم کنترل- کاهش آسیب‌ها اصلاح بشه اصلا سندی وجود ندارد آقای دکتر که بخواد اصلاح شود قرار بود بر اساس برنامه‌ی ششم سندی نوشته شود حالا یه پول چند میلیاردی گرفتند آخرش یه چیزی نوشتند که آدم وقتی متن آن را می خواند مسخره‌است واقعا تمسخر کامل‌ترین کلمه‌ای که می‌شود برای آن به کار برد ، بعد تازه میگوییم آن سندی که تازه به این شکل هست اصلاً ابلاغ نشده و قانونی نیست، اعتیاد برای خودش ستادی دارد سابقه‌ای دارد خودش کلی اسناد مرتبط با خودش را دارد اصلا اعتیاد سند جدید نمی‌خواهد. یا مثلاً مترقی‌ترین سند برای حوزه‌ی حاشینه نشینی سال ۹۳ در هیئت دولت تصویب شد. یعنی کاری کردیم که تمام شوراها و سازمان‌ها را بی‌خاصیت کنیم چرا چون نگاه تمرکز گرا در مجموعه‌ی وزارت کشور وجود دارد در این حوزه وزارت کشور وزارت امنیت داخله باید ظرفیت سازی بکنند نه تولی‌گری و اتفاقاً من به شدت نگران این موضوعاتم ضمن این که اصلا دیگر تکرار اون ماده ضرورتی نداشت که دوباره برای برنامه هفتم داشته باشیم.

مثلاً بروز رسانی اطلس آسیب‌ها این اصلاً نیاز به ماده قانونی در برنامه‌ی هفتم ندارد دیگر حتی موضوع کودکان کار و خیابان. آقای دکتر ما کلی قانون حمایت از اطفال و نوجوانان داریم که بزرگترین پشتوانه برای کودکان کار و خیابان تازه آیین نامه هم داریم ما اصلاً نیاز به قانون در حوزه کودکان کار نداریم ما در برنامه‌ی ششم گذاشتیم ۲۵ درصد کاهش واقعاً تحقق پیدا کرد؟ عدد ۲۵ درصد کاهش کمکی نمی‌کند. بله در سال ۹۸ برنامه‌ی چهارم باید می‌آمد چون واقعاً در برنامه‌ی چهارم اصلاً آسیب‌ها وارد برنامه نمی‌شد خود شما بیشتر از من استحضار دارید من مسئول پیگیری بخش آسیب‌های اجتماعی در برنامه‌ی چهارم در سازمان برنامه بودیم ابلاغ هم داشتیم ولی بعد از اون ما ساز و کار داریم کل قانون داریم مشکل ما اینه که اجرا نمی‌شود بله سلامت اجتماعی اومد یک نوآوری بود در عرصه قانون‌گذاری حتی در سیاست‌های کلی نظام هم کلمه‌ی ارتقای سلامت اجتماعی اولین بار به کار گرفته شده اینها اتفاقات خوبی‌ست ولی خروجی که در لایحه آمده هیچ کمکی به حوزه‌ی اجتماعی نمی‌کند. من این را بارها و بارها گفتم به مجمع گفتم به جاهای مختلف گفتم به افکار عمومی گفتم در رسانه برنامه‌های متعدد با حضور نمایندگان و غیره گفتم.

نکته‌ای که آقای دکتر به نظر من اهمیت دارد این است که اگر برنامه زمینی نباشد برنامه اجرا نخواهد شد چرا میگوییم برنامه‌های توسعه بیش از ۲۰ درصد اجرا نشد بیش از ۳۰ درصد اجرا نشد برای اینکه برنامه زمینی نیست. دوستان عزیز آخرین سرشماری ما سال ۹۵ بود آیا کیفیت جمعیت ما در سال ۱۴۰۳ با سال ۹۵ یا ۹۴برابره؟ کلی شرایط جامعه تغییر کرد رسانه‌، کرونا، فضای مجازی، اعتراضات، مطالبات همه چیز تغییر کرده سبک زندگی و نوع ارتباطات و… هم تغییر کرده است.

ما یه برنامه را نوشتیم بدون لحاظ کردن جمعیت خب این برنامه به نظر من هیچ کمکی نمی‌کند در این روزا یا مثلاً مثال می‌زنم موضوع زنان سرپرست خانوار موضوع وزارت تعاون کار رفاهه گفتند شورای اجتماعی کشور بنویسد، موضوع طلاق به شورای انقلاب فرهنگی داده شد طلاق چه ربطی به به شورای انقلاب فرهنگی دارد؟

ما یه شورای عالی رفاه داریم شورای عالی پیشگیری از وقوع جرم داریم به اندازه‌ی صد و خورده‌ای شورا هم داریم در ایران گرچه عمدتاً بی‌خاصیت هستند ولی عملاً اومدیم دربرنامه‌ی هفتم همه را تعطیل کنیم همه چیز را بدهیم دست یه جایی که کار امنیتی دارد می‌کند چه بخواهیم چه نخواهیم وزارت کشور وزارت امنیت داخله است مدیریتش با امنیت داخله است. ما آمدیم ظرفیت اجتماعی را گذاشتیم کنار رفتیم سمت ظرفیت‌های امنیتی و اتفاقا امنیتی کردن مسائل اجتماعی یک مسئله‌ی جدیست ما نباید این مسیر را برویم این تجربه را داریم این اشتباهات در واقع انجام دادیم دراین حوزه و برنامه هفتم دارد تمام تشکلات و سازمان‌ها را بی خاصیت می‌کند. علی‌رغم اینکه ماده ۸۵ آمده ولی برایند آنچه که مصوب شد بی‌خاصیت کردن تمام شوراها اسناد و تشکل‌هایی بود که در این حوزه مسئولیت داشتند.

نکته‌ی بعدی در مورد نوآوری، اورژانس اجتماعی یک نوآوری بود پایگاه خدمات، نوآوری بود حتی ورود به سامانه‌های خدمات از راه دور، نوآوری بود مداخلات تلفنی، نوآوری بود گروه‌های همیار، نوآوری بود ما در انجمن یه پروژه‌ای را شروع کرد که ناکام ماند به دلایلی، به نام ایده‌های اجتماعی نو، بعد من در بهزیستی این را اجرا کردم در مواد مخدر ریاست جمهوری ۲۷۰۰۰ ایده اومده بود آقای دکتر یادم است در مشهد یک رفتگر، کمیته‌ی علمی ایده‌اش را ایده‌ی برتر اعلام کرد.

من فرمایش شما را کاملاً می‌پذیرم ما دو دهه است که نوآوری‌های جدید اثربخش نداشتیم هر آنچه داریم عمدتاً زمانش برای سال ۷۸ است حالا میایم روتوش می‌کنیم و می‌گوییم یه جایی نوآوری کردیم. نوآوری بدون پشتوانه اتفاقا آثار تخریبیش به مراتب بیشتر خواهد بود چون نوآوری‌ها باید کمک بکنند به پاسخ دادن به یک نیاز یا مطالبه یا فرایند اجرای کار را تسهیل بکند خیلی جاها این اتفاق نیفتاد در سامانه‌های تلفنی این اتفاق افتاد اما عمدتاً ریشه‌ی همه‌ی این‌ها سال ۷۸و ۷۹ بود بعد از اون زمان به بعد دیگر خیلی خلاقیت به معنای واقعی دراین حوزه نداشتیم حتی جاهایی پس رفت هم داشتیم.

دکتر حسینی فر

آقای دکتر اگر لازم می‌دانید برگردیم به موضوع اصلی از مصادیق کمی فاصله بگیریم جمع‌بندی بفرمایید که در زمان مقرر بتوانیم جلسه را هم به پایان برسانیم.

دکتر موسوی چلک

ببیند خانم دکتر ما در چند تا حوزه می‌توانیم با هم کار کنیم در بحث نظریه‌ها بود، بحث روش بود، بحث سازمانی بود، بحث حوزه‌ها بود، بحث سیاست گذاری بود، بحث پژوهش بود. یک جایی انباشت اطلاعات جامعه شناسان در تحلیل‌های نظری بیشتر است یه جایی مددکاران اجتماعی اطلاعات بیشتری دارند.

یک جایی جامعه شناسان نیاز احساس می‌کنند مددکاران می‌توانند برنامه‌های مداخله‌ای داشته باشند یک جایی مددکاران نیازها را احساس می‌کنند و نیازمند یک پشتوانه‌ی نظری هستند یک جایی برای نظریه سازی یا تولید دانش بومی ما نیاز به تعامل با همدیگر داریم یک جایی برای ایجاد حساسیت و حساس سازی نیاز به کار مشترک داریم و یک جایی برای ارائه‌ی برنامه‌های اجرایی به صورت مشترک، برنامه‌هایی که هم مبانی نظری داشته باشند و هم فرایند اجرایی. اعتقاد من این است که هیچ رشته‌ای به اندازه‌ی مددکاری و جامعه‌شناسی به همدیگر نزدیک نیستند گرچه در یک موضوعی مثل خودکشی حتماً باید روانشناس و روانپزشک هم باشد و یا در موضوعی مثل خانواده و طلاق همکاران قضایی هم باید باشند. ولی هیچ رشته‌ای به اندازه‌ی مددکاری اجتماعی و جامعه‌شناسی به هم دیگر در واقع نمی‌توانند کمک بکنند چه در تبادل اطلاعات چه در ایجاد حساسیت چه در انجام پژوهش و چه در حوزه‌های سیاست‌گذاری.

دکتر حسینی فر

با شما هم نظر هستم و بسیار خوشحالم که این نشست که از ابتدای تاسیس گروه جامعه شناسی کاربردی یکی از برنامه‌های این گروه بود در نهایت به برگزاری این نشست با شما انجامید. گروه جامعه شناسی کاربردی یکسال است که تاسیس شده و می‌شود گفت اولین نشست‌هایی است که دارد برگزار می‌کند و به نظر من جامعه شناسی کاربردی نگاهش بسیار می‌تواند نزدیک باشد به مددکاری و همانطور که شما فرمودید این ارتباط بین رشته‌ای می‌تواند هم به مددکاری و هم به جامعه شناسی کمک بکند تا بتواند بخشی از مسائل کشور که همان بحث مسائل اجتماعی است را حل بکند که از نظر ما جامه شناسان بسیار حائز اهمیت می باشد و نسبت به سایر مسائل ریشه‌ای تر است. هرچند که از نظر سیاست‌گزاران ممکن است اینگونه نباشد ولی از نظر ما چیزی مهم تر از مسائل انسانی و اجتماعی در یک جامعه وجود ندارد و زمانی که نسبت به آن‌ها بی اهمیت باشیم در واقع به کل جامعه بی اهمیت خواهیم بود و به نظر من از آنجایی که مددکاری اطلاعات به روز و بسیار زیادی را در ختیار دارد می‌تواند به عنوان نزدیکترین علم به جامعه شناسی در حل این مشکلات به شکل سریع‌تر و ریشه‌ای کمک کند و اگر در سیاست‌گذاری‌ها هم نقش داشته باشد می‌تواند در سطح کلان هم به رفع مسائل کمک بکنند.